در گودال دراز کشیده بوده...😞
آرام آرام خاک را میریختند...💔
کمتر از چند دقیقه با رجعتی عاشقانه فاصله داشت...
نمیدانست قرار است سالها پیکرش دست بسته زیر خاک بماند...😞💔
مبادا زمانی بشود پسرش،نور چشمانش دست بسته اسیر خاک شود...
دلش نمیخواست مادرش از این راز با خبر شود...😞
مفقودالاثری دردش کمتر از این تراژدی غمناک است...
اما...
باید تحمل کرد...🍃
شاید ۱۷۵ نفر باهم لحظه آخر دعا کرده بودند تا وقتی مادرشان زنده است،این خبر جایی درز نکند...!😭😢
خاک تا گردن رسیده...
نفس کشیدن سخت شده...😭
غرورش اجازه نمیداد به این مرگ تن دهد...