eitaa logo
سردبیر سایت ضیاءالصالحین
10.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
103 فایل
☫☫☫☫☫ «اهمیت فضای مجازی به‌اندازهٔ انقلاب اسلامی است.» ☫☫☫☫☫ سربازی مقیم تنگۀ اُحُد، پیرامون مسائل روز، حوزه #آذربایجان و #قفقاز ☫☫☫☫☫ 🌸 استفاده از تمام مطالب کانال مجاز می باشد 🌷فقط با ذکر یک صلوات ☫☫☫☫☫ تبلیغات و ارتباط با ما : 🆔 @Admin_sardabir313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ - [۱۲۵] ⬇️ باقر ناردارانی بادکوبه‌ای (۱۲۹۱ - ۱۳۵۶ ق) آیت‌الله شیخ باقر ناردارانی بادکوبه‌ای فرزند غلام میرزا و حُرمت خانم در سال ۱۲۹۱ ق (۱۸۷۴م) در قصبه نارداران از توابع شهر باکو که اهالی آن به پایداری در راه دین شهره‌اند؛ دیده به جهان گشود. قرائت قرآن، کتاب‌های، بوستان، گلستان و دیگر کتب متداول مکتب‌خانه‌های وقت قفقاز را نزد روحانیون منطقه فراگرفت. سپس مقدمات و بخشی از سطوح عالیه را نزد عالم بزرگوار وقت منطقه شیخ محمدامین مجتهد آموخت. بعد از آن به حوزه‌های علمیه ایران مهاجرت نمود از محل دقیق و مدت اقامت ایشان در حوزه‌های علمیه اطلاعی در دست نیست. آنگاه به نجف اشرف هجرت کرد و هیجده سال در آن حوزه مقدس خوشه‌چین خرمن دانش بزرگانی چون حضرات آیات عظام: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و دیگر استادان شد و به مقامات عالیه علمی نایل آمد. بعد از سال ۱۳۳۰ ق (۱۹۱۲م) به زادگاه خود بازگشت و در مسجد جمعه نارداران به وعظ و ارشاد و تبلیغ معارف و احکام شرعی و دیگر فعالیت‌های دینی همت گمارد. در سال ۱۳۴۶ ق (۱۹۲۷م) به قصبه پِینَه از توابع با کو نقل‌مکان کرد و در مسجد سلیم آنجا به اقامه جماعت و دیگر فعالیت‌های دینی پرداخت ایشان همچون دیگر عالمان وقت منطقه تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزار و اذیت‌های حکومت کمونیستی قرار گرفت و به سختی روزگار گذراند؛ اما به‌رغم خفقان ایجاد شده و مخاطرات شدید، شجاعتی کم‌نظیر در پایداری بر مواضع دینی از خود نشان داد و در سنگر دفاع از دین و دین‌داران مقاومت شجاعانه نمود و هرگز با ستمگران و دژخیمان کمونیسم از در سازش در نیامد. در دوران خفقان دهشت‌بار ملحدان بلشويك كه برای قلع‌وقمع عالمان دینی و مردم دین‌مدار جز به حربه خشونت و کشتار بی‌رحمانه متوسل نمی‌شدند، شیخ سرافراز و با ایمانی استوار صلاح به کمربست و اسلحه به دست گرفت و بر منبر نشست و آیات و روایات بر مردم خواند و حریم کلمات مقدس قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را با ایثار جان خویش پاس داشت. سرانجام آن عالم ربانی و فقیه مجاهد در سال ۱۳۵۶ق (۱۹۳۷م) بدرود حیات گفت و به دیار باقی شتافت. پیکر پاکش در قبرستان زادگاهش نارداران به خاک سپرده شد. * * * فرزندش آخوند شیخ محسن ناصح ناردارانی از علمای منطقه بوده و شرح‌حالش به شماره ۵۵۹ ذکر شده است. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۰ و ۱۳۱. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۲۶] ⬇️ بحری میانجی (قرن ۱۳ ق) بحری میانجی از شاعران و واعظان قرن سیزدهم هجری بود که به زبان ترکی و فارسی شعر می‌سرود. اصالت وی مربوط به شهر میانه بوده و در اوائل حکومت قاجار در تفلیس و باکو به وعظ می‌پرداخت. آثار ایشان بدین قرار است: ۱. دیوان اشعار 2. غزلیات و رباعیات در ۷۰۰۰ بیت. نمونه ای از اشعار او چنین است: باز دل‌شیفته زلف پریشان تو شد واندرین شام غریبان به تو مهمان تو شد دُرفشان گشت جو عمان ز من این طبع سلیم به سخن تا دولب لعل دُرافشان تو شد قلم نسخ زدم بر مه تابانِ فلك تا مه روی تو طالع زگریبان تو شد یافت تا خیرو عشق تو تسلط بر من کشور دل همگی در سر نالان تو شد روزهِ «بحری» صنما! تیره‌تر از زلف تو گشت تا ره سرمه بر آن نرگس فتّان تو شد.[۱] 📚 پ.ن. ۱. دانشمندان آذربایجان، ص ۱۲۱ سخنوران آذربایجان، ج۲، ص ۹۸۰-۹۷۹؛ فرهنگ سخنوران، ج۱، ص۱۲۵؛ اثرآفرینان، ج۲، ص۲۶؛ الذریعه، ج۹، (القسم الاول)، ص۱۲۷. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۲. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۲۷ و ۱۲۸] ⬇️ بدر شروانی (۷۸۹ - ۸۵۴ ق) بدر شروانی در سال ۷۸۹ ق (۱۳۸۷م) به دنیا آمده و با مولانا محمد کاتبی معاصر بوده است. او ملک‌الشعرای پادشاهان شیروان و شاعری حاضرجواب و اهل مشاعره بود. وی در سال ۸۵۴ ق (۱۴۵۰م) وفات کرده است. دیوان بدر شروانی مشحون از اشعار نغز و شیرین است.[۱] بیت زیر از اوست: مستانه ز مرغ‌دل من ساز کبابی و ز دیده گریان منش زن نمک آبی[۲] ⬇️ بدل (۱۲۴۹ -..... ق) آخوند ملا بدل فرزند ملا ولی از عالمان و واعظان مذهبی بوده و فرزندش قربان علی نام داشت. ولادت او ۱۲۴۹ ق (۱۸۳۳م) بوده است. 📚 پ.ن. ۱. الذريعة ، ج ۹ (القسم الأول)، ص ۱۲۶؛ ج ۲۲، ص ۵۸ فهرست‌واره دست‌نوشته‌های ایران (دنا)، ج ۵، ص ۷۵. ۲. دانشمندان آذربایجان، ص ۱۲۲-۱۲۱. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۲ و ۱۳۳. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۲۹] ⬇️برهان بدخشانی لنکرانی (۱۲۶۷. ...- ق) ⚫ آیت‌الله شیخ برهان بدخشانی لنکرانی فرزند شیخ عبدالله در سال ۱۲۶۷ ق (۱۸۵۱م) در روستای کلاتان از توابع شهرستان ماساللی منطقه لنکران دیده به جهان گشود. پدرش شیخ عبدالله از روحانیون منطقه و به تقدس و زهد و تقوی مشهور بود و در کنار پرداختن به وظایف يك روحانی به کشاورزی و دامداری اشتغال داشت. مردم منطقه حکایت‌ها از مواظبت و مراقبه‌های ایشان بر زبان دارند. از آن جمله نقل است که شیخ عبدالله هرگاه گاو و گوسفندان خود را به چرا می‌برد در آغاز حرکت بر دهان حیوانات پوزه‌بند می‌بست و در چراگاه خود می‌گشود و در بازگشت نیز چنین می‌نمود تا مبادا احشام او در راه از مزارع و مراتع مردم بخورند یا آسیبی بزنند. ⚫ وی در چنین محیط تربیتی و زیرنظر چنین پدری به فراگیری قرآن کریم و دیگر دروس مکتب‌خانه‌ای و مقدمات علوم اسلامی پرداخت به ارشاد پدر در آغاز سنین جوانی به حوزه علمیه نجف اشرف مهاجرت کرد و سطوح عالی فقه و اصول و حدیث و تفسیر و دیگر علوم را نزد استادان آن حوزه مقدس فراگرفت. متأسفانه گذشت زمان و خفقان موجود، مجال ثبت و ضبط اساتید و دیگر خصوصیات علمی ایشان را نداده است. اما حسب قرائن به احتمالی ایشان در دروس خارج بزرگانی همچون حضرات آیات عظام: سید حسین کوه‌کمری، مولی محمد فاضل ایروانی و شیخ محمدحسن مامقانی حاضر شده است. ایشان در میان عالمان دینی و روحانیون و مردم منطقه به اجتهاد اشتهار داشت و مورد تکریم و تعظیم علما و روحانیون منطقه بود. وی پس از سال ۱۳۰۸ ق (۱۸۹۰م) به زادگاه خویش بازگشت و به انجام وظایف و شئونات دينى يك روحانی عالی‌مقام قیام نمود و بیش از بیست سال مرجع مراجعات دینی و شرعی مردم منطقه گردید. پس از پیروزی انقلاب کمونیستی و استقرار حکومت الحادی و اوج‌گیری خفقان و استبداد بر عالمان دینی و مردم، در حدود سال ۱۳۴۰ ق (۱۹۲۲م) در یکی از روزهای زمستانی مأموران دولتی برای دستگیری او به خانه‌اش هجوم آوردند. وی به نحوی فرار کرد و در یکی از باتلاق‌های منطقه جنگلی ماساللی به‌رغم برف زیاد و سرمای طاقت‌فرسا پنهان شد. پس از ناامیدی مأموران از دستگیری وی و بازگشتشان شیخ از مخفیگاه خود بیرون آمد و به خانه خواهر خود رفت و تغییر لباس داد و از طریق، خواهر خانواده خود را توصیه به صبر و پایداری کرد و به آنان اطلاع داد که به آن‌سوی مرز به شهر اردبیل فرار می‌کند تا خدا چه خواهد. وی در میان هراس دهشت‌بار و با زجر و زحمتی فوق طاقت و پنهانی از طریق جنگل‌های منطقه لِریک لنكران از مرز گذشت و جسم نیمه‌جان خود را به روستای پنجه از توابع اردبیل رساند. 🔽 ۱/۲ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صد سال پیش در آذربایجان ۳۰ مجتهد به‌صورت هم‌زمان زندگی می‌کرده‌اند 🎤 مرحوم عادل مولایی نویسنده کتاب 🖊 چه به روزگار فرزند دور افتاده ایران (آذربایجان) آوردند که اکنون لانه سگ هار و وهابیت شده است!!! 👇 🆔 ☫ @sardabir313
🚨 - [۱۳۰ و ۱۳۱] 🔻 بشر تفلیسی (.....-......ق) ▪️ بشر (بسر) تفلیسی فرزند بیان فرزند حمران از اصحاب امام صادق علیه‌السلام بوده و در مدائن سکونت داشت.[۱] 🔻 بشیر (ح ۱۲۲۵ - ۱۳۱۳ ق) ▪️ آخوند حاج ملا بشیر فرزند آخوند حاج ملا عزیز در حدود ۱۲۲۵ ق (۱۸۱۰م) در شهرستان ایمیشلی دیده به جهان گشود. دروس مکتب‌خانه‌ای را از مکتب‌داران آموخت و مقدمات و بخشی از سطوح عالی علوم دینی را نزد پدر و دیگر عالمان دینی زادگاهش فراگرفت. در سنین جوانی رهسپار حوزه مقدس نجف اشرف شد و سال‌ها خوشه‌چین دانش بزرگان علمی و معنوی دیار نور گشت. از مدت اقامت و استادان و سطح علمی وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه وی عالمی برجسته و صاحب‌نام و دارای نفوذ معنوی بوده و تاکنون نامش به نیکی یاد می‌شود. حاج ملا بشیر پس از انجام تحصیلات به زادگاهش بازگشت و به فعالیت‌های دینی پرداخت ایشان فرزندانی به نام‌های آخوند ملاعلی کربلایی شکور و سه فرزند دختر داشته است. وفات آن روحانی بزرگوار پس از سال ۱۳۱۳ ق (۱۸۹۵م) رخ‌داده است.[۲] 💎💎💎 فرزندش آخوند حاج ملاعلی ایملیشی از علما بود و حالاتش به شماره ۴۳۳ ذکر خواهد شد. 📚 پ.ن. ۱. تنقيح‌المقال، ج ۱۲، ص ۲۴۷-۲۴۶؛ اعیان‌الشیعة، ج ۳، ص ۵۷۲، معجم‌الرجال، ج ۴، ص ۲۲۱؛ قاموس‌الرجال، ج ۲، ص ۳۲۳. ۲. مصاحبه با آقای حاج جمیل نبیره معظم له. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۳۲] ⬇️ بشیر ارکوانی لنکرانی (۱۲۸۲ - ۱۳۸۶ ق) ⚫آیت‌الله شیخ بشیر ارکوانی لنکرانی در سال ۱۲۸۲ ق (۱۸۶۶م) در روستای ارکوان از توابع شهرستان ماساللی منطقه لنکران دیده به جهان گشود در کودکی قرائت قرآن و کتاب‌های بوستان گلستان و نصاب‌الصبیان و دیگر کتب متداول مکتب‌خانه‌های وقت را از روحانیون منطقه فرا گرفت. سپس به حوزه علمیه لنكران رفت و مقدمات علوم دینی را در آنجا آموخت پس از آن به حوزه‌های علمیه اردبیل و زنجان رفت و سطوح عالی و کلام و حدیث و تفسیر را از استادان وقت حوزه‌های علمیه مذکور همچون حضرات آیات حاج میر صالح آقا مجتهد، آقا سید مرتضی خلخالی، آخوند ملا قربان علی زنجانی و میرزا مجید حکمی آموخت و برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه علمیه نجف اشرف هجرت کرد و مدت پنج سال از محضر بزرگانی چون آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و سيد محمدکاظم طباطبایی یزدی بهره برد و به مقامات عالی علمی و معنوی نایل آمد. در سال ۱۳۳۹ق (۱۹۲۱م) به زادگاه خود بازگشت و به وعظ، ارشاد، تبلیغ و تدریس پرداخت. ایشان در میان علوم اسلامی به علم کلام علاقه ویژه‌ای داشت و با تبحر خاصی کتاب شوارق الالهام که از کتب رسمی علم کلام در آن زمان بود را تدریس می‌کرد. ایشان نمونه‌ای از علمای سلف در زهد و تقوی و جزء عالمان طراز اول منطقه به شمار می‌رفت. در دوران خفقان رژیم کمونیستی با همه محدودیت‌های ایجاد شد، جلسات وعظ و ارشاد، تبلیغ و ترویج معارف دینی و احکام شرعی را به طور پنهانی برقرار داشت و عده‌ای را نیز برای برپا نگه‌داشتن و اجرای احکام اسلامی تربیت نمود که از آن جمله فرزند خود آخوند حاج علی حسن را می‌توان نام برد. در آن دوران تاريك و مرارت‌بار شیخ مؤانست غریبانه‌ای با مرحوم آیت‌الله میرزامحمد حسین لنکرانی داشت و این دوعالم بزرگوار میان خود مواعده کرده بودند که هر کدام زودتر از دنیا رفت دیگری بر جنازه او نماز گذارد و دست تقدیر چنان بود که شیخ با آنکه از میرزامحمد حسین مسن‌تر بود بر جنازه او نماز گزارد. سرانجام آن عالم ربانی و روحانی جلیل‌القدر پس از يك صدسال عمر، در سال ۱۳۸۶ ق (۱۹۶۶م) دار فانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق شتافت و پیکر پاکش در قبرستان شهر ماساللی به خاک سپرده شد. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۶ و ۱۳۷. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۳۳] ⬇️ بشیر لنکرانی (۱۳۹۷ - ۱۳۵۷ ق) ⚫آخوند ملا میر بشیر ارکوانی لنکرانی فرزند میرهاشم در سال ۱۲۹۷ ق (۱۸۸۰م) در قصبه ارکوان از توابع شهرستان ماساللي منطقه لنکران متولد گردید. دروس مکتب‌خانه‌ای را از مکتب‌داران زادگاهش آموخت و در نوجوانی عازم حوزه علمیه اردبیل شد و سالیانی چند به تحصیل در آنجا پرداخت. وی پس از فراگرفتن مقدمات و سطوح فقه و اصول در حوزه علمیه اردبیل عازم نجف اشرف گردید و از محضر اساتید بزرگ آن حوزه مقدس مستفیض گشت مدت اقامت و اساتید وی در هر دو حوزه علمیه و سطح علمی او دانسته نشد. ایشان پس از انجام تحصیلات به زادگاهش بازگشت و به فعالیت‌های دینی پرداخت وی نیز همانند دیگر عالمان دینی وقت قفقاز از اذیت و آزار دژخیمان کمونیست در امان نماند و سرانجام در سال ۱۹۳۷م دستگیر و زندانی شد. پس از چند ماه از زندان آزاد گردید، لکن غم و اندوه به بار آمده از خفقان و استبداد او را مجال ادامه زندگانی نداد و در سال ۱۳۵۷ق (۱۹۳۷م) دار فانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق شتافت. پیکر پاکش در قبرستان ارکوان به خاک سپرده شد.[۱] 📖 پ.ن. ۱. مصاحبه با نوادگان معظم‌له و اهالی محل. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۸. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۳۴] ⬇️ بُلبُل ایمیشلی (۱۳۱۲ - ۱۴۰۷/۱۴۰۶ ق) ⚫آخوند کربلایی ملا بلبل[۱] ایمیلشی فرزند حاج آخوند و معصومه در سال ۱۳۱۲ ق (۱۸۹۴م) در شهرستان ایمیشلی متولد گردید. دروس مکتب‌خانه‌ای را نزد مکتب‌داران آموخت. سپس مقدمات علوم حوزوی را نزد پدر فراگرفت و آنگاه به همراه کربلایی ابوالفضل به حوزه علمیه اردبیل عزیمت کرد و سالیانی متمادی از محضر اساتید و علمای بزرگ آنجا همچون حضرات آیات سید مرتضی خلخالی، میرزاعلی اکبر مجتهد و دیگران بهره برد. وی پس از بازگشت به زادگاهش به وعظ و ارشاد و دیگر فعالیت‌های دینی پرداخت و به ترتیب در شهرهای گوی چای و صابرآباد و باکو به‌عنوان يك روحانی به ترویج و تبلیغ معارف دینی همت گمارد و سرانجام در مسجد معروف نزه‌پیر برای امامت جماعت برگزیده شد. ایشان فرزندانی به نام‌های علی و محمد و حسن و سه دختر داشته است. وفات وی در سال ۱۴۰۷/۱۴۰۶ ق (۱۹۸۶/۱۹۸۵م) اتفاق افتاده است.[۲] 📚 پ.ن. ۱. به احتمال زیاد کلمه بلبل لقب و نام مستعار و مشهور ایشان بوده است، کما اینکه بکارگیری این نام‌ها درخصوص اشخاص میان مردم در منطقه قفقاز رایج است و نام وی چیز دیگری بوده است که به آن دست نیافتیم. ۲. مصاحبه با آقا حسن فرزند معظم‌له و مطلعین محلی. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۸ و ۱۳۹. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۳۵] ⬇️ بهبود علی (۱۲۹۰ – ۱۳۶۲ ق) ⚫آخوند ملا بهبود علی فرزند اسماعیل و سیده نبات و مشهور به چاهار آخوند در سال ۱۲۹۰ ق (۱۸۷۳م) در شهرستان ایمیشلی متولد شد. دروس مکتب‌خانه‌ای را از مکتب‌داران زادگاهش آموخت. سپس به همراه پسرخاله خود آخوند ملا مصیب مقدمات و بخشی از کتب فقه و اصول را از محضر حاج شیخ محمود معروف به حاج به حوزه علمیه اردبیل رهسپار گردید. بنا به نقل فرزندش آخوند فراگرفت. بعد از آن با وی در این سفر و در دوران تحصیل به همراه میرزاعلی اکبر صابر، شاعر معروف قفقاز بوده است. ملا بهبود علی پس از چند سال اقامت در اردبیل به نجف اشرف رهسپار شد و به همراه آخوند ملا مصطفی فرزند حاج آخوند به کسب فیض از محضر استادان حوزه علمیه نجف اشرف پرداخت از مدت اقامت و استادان و سطح علمی ایشان اطلاعی به دست نیامد وی پس از انجام تحصیلات به زادگاه خود بازگشت و به وعظ، ارشاد و دیگر فعالیت‌های دینی همت گمارد در ایام خفقان و کشتار و تبعید استالینی همانند دیگر عالمان دینی منطقه تحت پیگرد و آزار و اذیت دژخیمان کمونیسم قرار گرفت؛ اما به واسطه فردی به نام ویتسل از زندانی‌شدن نجات یافت. وی به‌رغم محدودیت‌های شدید مخفیانه به تدریس علوم اسلامی نیز پرداخته و شاگردانی نیز داشته است که از جمله شاگردانش مشهدی ابیل (ابوالفضل) را می‌توان نام برد. ایشان طبع شعر داشته و با تخلص پیر مغان اشعار و مراثی در رثای اهل‌بیت عصمت و طهارت به فارسی و ترکی سروده است. ایشان فرزندانی به نام‌های اسماعیل، توکل، ماشاءالله و حوا بیگم داشته است وفات آن روحانی جلیل‌القدر در ۱۸ جمادی‌الاولی ۱۳۶۲ ق (۲۳ می ۱۹۴۲م) اتفاق افتاده است.[۱] 📚 پ.ن. ۱. مصاحبه با بانو حوّا بیگم حُرا بیگم دختر معظم‌له. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۳۹ و ۱۴۰. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۳۶ و ۱۳۷] ⬇️ بیان تفلیسی (قرن ۲ ق) بیان تفلیسی فرزند حمران، عالمی امامی مذهب و نیای خاندانی از محدثان برخاسته از آن شهر است.[۱] او در ردیف اصحاب امام صادق علیه‌السلام[۲] و یا با عنوان بیان بن‌نافع تفلیسی در شمار اصحاب امام موسی کاظم[۳] ذکر شده است. به مناسبت ارتباط او با مدائن از او به مدائنی تعبیر شده است. [۴] ⬇️ بیان تفلیسی (قرن ۲ ق) پاشا ایروانی (..... - زنده به ۱۲۷۱ ق) پاشا ایروانی از دانشمندان قرن سیزدهم هجری بوده و کتاب علوم غریبه از آثار ایشان است. این کتاب با همکاری علی‌بن‌محمد ابواب نوشته شده و در سال ۱۲۷۱ق (۱۸۵۴م)، به خط نستعلیق توسط پاشا ایروانی استنساخ گردیده است.[۵] 📚پ.ن. ۱. خطیب بغدادی، ج ۲، ص ۹۶. ۲. رجال الطوسي، ص ۱۷۳. ۳. قاموس الرجال، ج ۲، ص ۴۱۳. ۴. رجال الطوسی، ۱۷۳؛ تنقیح المقال، ج ۱۳، ص ۱۳۳، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۶۲۶؛ معجم الرجال، ج۴، ص۲۸۰. ۵. فهرست‌واره دست‌نوشت‌های ایران (دنا) ، ج ۷، ص ۶۱۴. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۰ و ۱۴۱. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
🚨 - [۱۳۸ و ۱۳۹] 🔻 تاج‌الدین نخجوانی (..... و ..... ق) تاج‌الدین نخجوانی فرزند اکرم‌الدین از مشاهیر و دانشمندان علم هیأت در قرن هفتم هجری بوده و کتاب نجوم از آثار اوست.[۱] 🔻 ترلان سالیانی (۱۳۰۱ - ۱۳۷۲ ق) آخوند آقا میر ترلان سالیانی فرزند کربلایی میریش در سال ۱۳۰۱ق (۱۸۸۴م) در روستای خلج از توابع شهرستان سالیان منطقه قفقاز دیده به جهان گشود. در سنین کودکی قرائت قرآن و دروس مکتب‌خانه‌ای را از مکتب‌داران آموخت. سپس به فراگیری علوم اسلامی از روحانیون و عالمان دینی منطقه همت گمارد. بعد از آن خود به تدریس و تعلیم قرآن و علوم اسلامی پرداخت و وعظ، ارشاد، تبلیغ و ترویج معارف دینی و احکام شرعی را وجهه همت خود قرار داد. آن‌چه درخصوص ایشان تاکنون بر سر زبان‌ها و میان مردم منطقه مشهور است، قدس، تقوی و مستجاب‌الدعوه بودن او است و مردم کراماتی را به وی نسبت می‌دهند که بی‌تردید بروز و ظهور این امور از سلاله خاندان عصمت و طهارت همواره و در هر زمانی معمول بوده و سرمایه اعتقادی مردم مسلمان، خصوصاً شیعیان است. آقا میر ترلان فرزندانی به نام‌های سید صادق و میریش داشته است. وفات ایشان در سال ۱۳۷۲ق (۱۹۵۳م) اتفاق افتاد و پیکر پاکش در قبرستان زادگاهش به خاک سپرده شد که اکنون مزار مردم منطقه می‌باشد.[۲] 📚 پ.ن. ۱. درباره نسخه‌های خطی این کتاب ر.ك: فهرست‌واره دست‌نوشت‌های ایران (دنا) . ج ۱۰، ص ۵۹۶. ۲. مصاحبه با نوادگان معظم‌له و روحانیون محل. 📘 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۱ و ۱۴۲. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۴۰ و ۱۴۱] ⬇️ تقی اردوبادی ( ..... - ۱۳۱۴ ق) سید تقی اردوبادی از عالمان وارسته و زاهد در تبریز بوده و در جرگه شاگردان شیخ مرتضی انصاری قرار داشت. وی در تبریز در مسجد بازارچه در محله خیابان اقامه جماعت می‌کرد و در مکتب‌خانه به بچه‌ها آموزش علوم دینی می‌داد. او در سال ۱۳۱۴ ق (۱۸۹۶م) وفات نمود. ایشان پدر سید حسن تقی‌زاده است.[۱] ⬇️ تقى سیدرضازاده خیردالانی (۱۳۰۹ - ۱۴۰۱ ق) آخوند آقا میرتقی سیدرضازاده خیردالانی فرزند میر عبدالأحد در سال ۱۳۰۹ ق (۱۸۹۲م) در روستای خیردالان از توابع باکو به دنیا آمد. وی از سلسله سادات عظیم‌الشأن حسینی لاهیجی ساکن در روستای مذکور و از عموزادگان حکیم مشهور آیت‌الله سید حسین لاهیجی بادکوبه‌ای می‌باشد. وی قرائت قرآن، بوستان، گلستان و دیگر کتب مکتب‌خانه‌ای و مقدمات علوم دینی را نزد پدر آموخت. سپس به مدرسه میرزا حسیب قدسی بادکوبه رفت و علوم اسلامی را از محضر عالمان و استادان آنجا فراگرفت. از سیر تحصیلات و استادان و دیگر خصوصیات علمی ایشان اطلاعی به دست نیامد. اما ایشان از روحانیون فعال در زمینه فعالیت‌های دینی و تبلیغ و ترویج معارف اسلامی و احکام شرعی بوده‌اند. وی در سال ۱۴۰۱ق (۱۹۸۱م) دارفانی را وداع گفت و به دیدار حق شتافت و پیکرش در قبرستان جورات به خاك سپرده شد. 📚 پ.ن. ۱. فرهیختگان آذربایجان، آماده چاپ 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۲ و ۱۴۳. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۴۲] ⬇️ تقی لنکرانی ( ۱۳۰۲ - ۱۳۸۸ ق) آخوند سید تقی لنکرانی فرزند سید محمد به سال ۱۳۰۲ق (۱۸۸۵م) در شهر لنکران متولد شد. درس‌های مکتب‌خانه‌ای مقدمات و بخشی از علوم دینی را از روحانیون و عالمان دینی منطقه آموخت. در سنین جوانی عازم حوزه علمیه نجف اشرف گردید و از محضر بزرگانی چون آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و دیگران بهره برد. از مدت اقامت ایشان در آن حوزه مقدس و سطح تحصیلات وی اطلاع دقیقی در دست نیست. ایشان پس از بازگشت به منطقه به وعظ، ارشاد، تبلیغ و ترویج معارف دینی پرداخت و سرانجام در روز پنجشنبه ۱۵ ذی‌القعده سال ۱۳۸۸ ق(۳۰ ژانویه ۱۹۶۹م) دارفانی را وداع گفت.[۱] 📚 پ.ن. ۱. مصاحبه با سرکار حاجیه خانم سیده نوشابه؛ آرشیو مسجد لنکران و سنگ مزار معظم‌له. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۳. 👇 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۴۳ و ۱۴۴] ⬇️ توفیق لریکی (..... - ..... ق) آخوند میرتوفیق لریکی از عالمان و سادات شهرستان لريك واقع در منطقه لنکران بود که به تبلیغات اسلامی مشغول بوده است. ⬇️ ثابت تفلیسی (..... - ۶۳۱ ق) ابوالبقاء (ابوالتقی) ملقب به نجم‌الدین فرزند ثابت فرزند تاوان فرزند احمد از ابن‌جوزی اجازه روایت داشته و در سال ۶۳۱ ق (۱۲۳۳م) در دمشق وفات نمود.[۱] 📚 پ.ن. ١. المقفى الكبير، ج ۲، ص ۳۷۲. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۳ و ۱۴۴. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۴۵ و ۱۴۶] ⬇️ جبار لاچینی (۱۲۰۵ - ۱۳۴۴ ق) سید جبار لاچینی فرزند محمد حسن در سال ۱۲۰۵ ق (۱۷۹۰م) در منطقه لاچین به دنیا آمد. دروس فارسی و عربی را به خوبی یاد گرفت و در طول عمر خویش ۱۹ بار به زیارت سید الشهداء (علیه‌السلام) مشرف شد. در سال ۱۳۴۴ق (۱۹۲۵م) وفات کرد و ۴ پسر به اسامی سید رحیم، سید حبیب، سید مظاهر و سید امیر و ۱۰ دختر داشت. ⬇️ جبرائیل بیلگهی (..... - ..... ق) حاج جبرائیل بیلگهی از علما و دانشمندان اسلامی بوده و در مشهد مقدس رضوی اقامت داشته است. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۴. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
🚨 - [۱۴۷ و ۱۴۸] 🔻 جعفر برزنجی (..... - ۱۱۸۷ ق) جعفر برزنجی فرزند حسن فرزند عبدالکریم از علما و دانشمندان بود و کتاب العرين لاسماء الصحابة البدريين را در یاد کرد و توسل به اصحاب بدر نوشته شده است.[۱] 🔻 جعفرقلی سراخانی بادکوبه‌ای (۱۲۷۴ - ۱۳۴۹ ق) آیت‌الله میرزا جعفرقلی سراخانی بادکوبه‌ای فرزند حاج‌بابا در سال ۱۲۷۴ق (۱۸۵۸م) در روستای سراخانی از توابع باکو دیده به جهان گشود. قرائت قرآن، کتاب‌های بوستان، گلستان و دیگر کتب متداول مکتب‌خانه‌های آن زمان و مقدمات علوم دینی را از روحانیون منطقه فراگرفت. در سال ۱۲۹۲ ق (۱۸۷۵م) درحالی‌که ۱۸ سال از عمر شریفش می‌گذشت به امر پدر به حوزه‌های علمیه اردبیل زنجان و قزوین مهاجرت کرد و از استادان وقت حوزه‌های مذکور که در آن سال‌ها با حضور عالمان فقیهان و فیلسوفان بزرگ، از رونق خاصی برخوردار بودند، بهره برد. آن‌گاه به حوزه علمیه مشهد مقدس عزیمت کرد و از گنجینه دانش بزرگان علمی و معنوی آنجا توشه برداشت. مجموع اقامت ایشان در حوزه‌های مذکور ۱۷ سال بوده است؛ اما از استادان وی اطلاع دقیقی در دست نیست. آن‌چه مسلم است ایشان به علم و فضيلت مشهور و مورد تکریم و تعظیم عالمان و روحانیون و مردم منطقه بوده و بسیاری از روحانیون وقت منطقه از شاگردان وی به شمار می‌آیند. ایشان در سال ۱۳۰۹ق (۱۸۹۲م) به زادگاه خویش بازگشت و در مسجد حاج‌مسلم و مسجد حاج‌خاسای اقامه جماعت کرد و به وعظ، ارشاد همت گمارد؛ مدرسه‌ای بنا نمود و به تدریس علوم اسلامی در آن پرداخت و نیز کتابخانه‌ای بزرگ تأسیس کرد و در اختیار عموم قرار داد. به‌تدریج بر شهرت و اعتبار ایشان افزوده شد و طلبه‌های بسیاری گردش جمع آمدند. از جمله شاگردان ایشان در این دوران ملا شریف سراخانی و میرزا اسدالله سراخانی را می‌توان نام برد. حکومت کمونیستی ایشان را همانند دیگر عالمان وقت منطقه تحت تعقیب و شکنجه و آزار قرار داد و سرانجام در سال ۱۳۴۹ ق (۱۹۳۰م) مأموران رژیم الحادی به مراکز فعالیت ایشان هجوم آورده، مدرسه و کتابخانه وی را به آتش کشیده و ویران ساختند و همه اموالش را مصادره و تمامی فعالیت‌های ایشان را ممنوع کردند. پس از این حادثه آن عالم ربانی، به شدت غمناک گردید و در اثر تألمات روحی در همان سال یعنی ۱۳۴۹ ق (۱۹۳۰م) شهادت‌گونه بدرود حیات گفت و به دیدار حق شتافت. 📚 پ.ن. ١. فهرست‌‌گان نسخه‌های خطی ایران (فنخا)، ج ۳، ص ۵۲۱ به نقل از نشریه نسخه‌های خطی، ج ۱۱، ص ۵۹۹. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۴-۱۴۶. ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۴۹] ⬇️ جعفر لنکرانی (۱۲۶۱ - ۱۳۵۴ ق) آخوند حاج ملا جعفر لنکرانی در سال ۱۲۶۱ق (۱۸۴۵م) در روستای بؤيوك تكله از توابع شهرستان ماساللی منطقه لنکران متولد شد. دروس مکتب‌خانه‌ای را از روحانیون زادگاهش آموخت. سپس راهی حوزه علمیه لنکران شد و مقدمات علوم دینی را در آنجا فراگرفت. آن‌گاه در نوجوانی به نجف اشرف مهاجرت کرد و سالیان متمادی به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. از مدت اقامت و استادان وی در نجف اشرف اطلاعی به دست نیامد؛ جز آن‌که ایشان به علم و فضیلت مشهور بوده و پس از بازگشت به زادگاه خود علاوه بر وعظ، ارشاد، تبلیغ و ترویج معارف و احکام دینی به تدریس علوم دینی پرداخت. فرزند وی به نام شیخ علی نیز از روحانیون بنام منطقه لنکران است. وفات حاج شیخ جعفر در سال ۱۳۵۴ق (۱۹۳۵م) اتفاق افتاد و پیکرش در زادگاهش به خاک سپرده شد. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۶. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۰] ⬇️ جعفر لنکرانی (۱۳۲۲ - ۱۳۹۴ ق) آیت‌الله شیخ جعفر لنکرانی فرزند ملا رجب از علمای اعلام و روحانیون عالی‌مقام منطقه قفقاز است. وی در ۱۲ ربیع‌الاول ۱۳۲۲ ق (۲۸ می ۱۹۰۴م) در لنکران متولد گردید. دروس مکتب‌خانه‌ای و مقدمات علوم حوزوی را نزد پدر که از روحانیون والامقام بود آموخت. در ۱۵ سالگی عازم حوزه علمیه تهران گردید و به مدت ۸ سال در فقه و اصول و فلسفه و کلام خوشه‌چین خرمن دانش بزرگان علمی آنجا شد. در سال ۱۳۴۵ ق (۱۹۲۶م) وارد حوزه علمیه قم شد و به مدت ۳ سال از محضر حضرات آیات میرزا محمد همدانی و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بهره برد و در حالی که حظ وافری از علوم معقول و منقول داشت به سال ۱۳۴۸ق (۱۹۲۹م) عازم حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در حلقه شاگردان بزرگانی چون حضرات آیات عظام: میرزا محمد حسین نائینی، میرزا علی ایروانی و سید ابوالحسن اصفهانی درآمد و به درجات عالیه علمی و معنوی رسید. شیخ جعفر پس از تکمیل معلومات و نیل به درجات به تهران مراجعت کرد و در آنجا متوطن گردید. در مسجد وزیر دفتر به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد و تبلیغ و ترویج معارف و احکام الهی و به‌خصوص تفسیر قرآن کریم اهتمام ورزید. ایشان علاوه بر مقامات علمی و زهد و تقوا و دوری از زخارف دنیا که ویژگی بارز علمای اسلام است به هنر خوشنویسی آراسته و دارای خطی بسیار عالی بوده است. سرانجام آن عالم ربانی در اوایل ماه رمضان المبارک سال ۱۳۹۴ق (۱۹۷۴م) دارفانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق شتافت. پیکر پاکش در حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد.[۱] 📚 پ.ن. ۱. آثار الحجة، ج ۲، صص ۲۴۵ - ۲۴۶؛ گنجینه دانشمندان، ج ۳، صص ۵۴۴ - ۵۴۵ و ۷، ص ۴۸۵؛ بلوغ الامانی، ص ۱۴۴؛ میراث اسلامی ایران مجموعه هیجده رساله، دفتر نهم، رساله حوادث الايام، ص ۵۰۴؛ اختران فروزان ری و طهران، صص ۲۰۱-۲۰۲؛ تربت پاکان قم، ج ۱، ص ۴۵۷ . 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۷. ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۵۱] ⬇️ جلال جلالی (۱۳۱۴ - ۱۳۹۷ ق) حاج میر جلال جلالی فرزند میر مرتضی ۱۳ ربیع الاول ۱۳۱۴ق (۲۲ آگوست ۱۸۹۶م) در روستای پیرین‌بل به دنیا آمد. بعد از سپری نمودن دوران کودکی، تحصیلات خود را در منطقه خود سپری نمود و پس از آن به ترویج مذهب جعفری روی آورد. در دوران استالین به ایران آمد و در اردبیل ساکن شد و به تبلیغات دینی پرداخت. ایشان عالمی آگاه، اندیشمند و دارای آثار و تألیفاتی بود که همگی از بین رفته است. معظم‌له در دوران حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی با عالمانی چون آخوند حسین، میرزا محمد علی آخوندی و اوجرودی ارتباط داشته و در اردبیل نیز با علمای همچون شیخ حسن جعفری، شیخ عبدالرحیم جعفری و شیخ رضا پایانی مرتبط بوده است. وی در ۲۳ شوال‌المکرم ۱۳۹۷ق (۷ اکتبر ۱۹۷۷م) وفات نمود و در روستای شاه تپه‌سی در شهرستان گرمی در استان اردبیل به خاک سپرده شد. ایشان سه پسر به نام‌های میر صراف جلالی، میر جواد (سواد) جلالی و میر بابا جلالی داشته است. 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۷ و ۱۴۸. ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
✍️ - [۱۵۲] ⬇️ جلال لريكی لنكرانی (۱۳۱۳ - ..... ق) آخوند کربلایی جلال لریکی لنکرانی در سال ۱۳۱۳ ق (۱۸۹۶م) در روستای وستن از توابع شهرستان لريك منطقه لنكران دیده به جهان گشود. دروس مکتب‌خانه‌ای و مقدمات علوم دینی را از روحانیون منطقه آموخت. در جوانی عازم کربلای معلی و سپس نجف اشرف شد و به فراگیری علوم اسلامی از محضر استادان آنجا همت گمارد. از مدت اقامت در شهرهای مذکور و استادان و سطح تحصیلاتش اطلاعی به‌دست نیامد. وی مدتی نیز به شهر دمشق رفت و حضور بعضی از عالمان دینی را درک کرد. ایشان پس از انجام تحصیلات به زادگاهش بازگشت و به وعظ، ارشاد، تبلیغ و ترویج علوم و معارف اسلامی و احکام شرعی پرداخت. وی همچون عالمان وقت منطقه به‌شدت مورد آزار و اذیت و تهدید و پیگرد مأموران حکومت کمونیستی قرار گرفت، ولی مقاومت در راه خدا و انجام وظائف دینی را وجهه همت خود قرار داد و در راه اشاعه فرهنگ قرآن نهراسید. تاريخ وفات وی دانسته نشد.[۱] 📚 پ.ن. ۱. مصاحبه با اهالی محل 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۸. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۳] - بخش اول ⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) آیت‌الله آخوند شیخ جلال کلاتانی لنکرانی فرزند گل محمد و گل نساء، در خاندانی پاك و با علم و معنویت به سال ۱۳۰۲ق (۱۸۸۵م) در روستای زیبای کلاتان از توابع شهرستان ماساللی منطقه لنکران دیده به جهان گشود. پدر بزرگش مرحوم شیخ عبدالله که عمدتاً به کار کشاورزی و دامداری اشتغال داشت؛ از مردان با تقوی و اهل مراقبه روزگار خود به شمار می‌آمد. حکایتی از مراقبت و مواظبت ایشان در شرح‌حال آیت‌‌الله شیخ برهان بدخشانی لنکرانی فرزند شیخ عبدالله و عموی شیخ جلال گفته خواهد شد. هنگامی که شیخ جلال ۵ ساله بود پدر که در تربیت فرزند خود اهتمام کامل داشت او را نزد ملا موسی که مکتب‌دار روستا بود برد تا به وی قرائت قرآن کریم را بیاموزد. وی تا ۹ سالگی نزد مکتب‌دار قرائت قرآن و کتاب‌های بوستان، گلستان، نصاب‌الصبیان، خلاصة‌الحساب و تاریخ نادری را آموخت. بعد از آن گل محمد فرزند خود را به لنکران برد و در حوزه علمیه آن شهر نزد شیخ ایمان به شاگردی گماشت. به مدت ۶ سال شیخ صرف و نحو و منطق و بیان و بدیع و معالم‌الاصول و بعضی از کتاب‌های شرح لمعه را به جلال آموخت. در سال ۱۳۱۷ ق (۱۹۰۰م) درحالی‌که ۱۵ بهار از عمر جلال می‌گذشت عازم حوزه علمیه تهران شد. حوزه علمیه تهران در آن وقت با وجود حکیمان، فقیهان و عارفان برجسته و مدارس علمیه متعدد دوران پر رونقی را می‌گذراند. در این هجرت مرحوم شیخ محمد صادق[۱] و ملامیر حیدر[۲] از همراهان وی بوده‌اند. 📚 پ.ن. ۱. شیخ محمد صادق فرزند فرج ساکن روستای نیجو از توابع شهرستان لربك منطقه لنکران است. وی تحصیل کرده حوزه علمیه بود و سرنوشتی همانند دیگر عالمان و روحانیون قفقاز داشته است. حکومت کمونیستی، وی و فرزندانش هادی و محمد باقر را به قزاقستان تبعید کرد. شیخ محمد صادق و فرزندش هادی در آنجا وفات کردند و از قرار مسموع محمد باقر همان جا در حال حیات است. ۲. آخوند میرحیدر از روحانیون وقت منطقه بوده و به قزاقستان تبعید شده بود بنا به گفته‌ها بعد از فوت پدر سه فرزند پسر وی به نام‌های سید محمد، میراحمد و میر قیاس در قزاقستان ماندگار شده‌اند. ادامه دارد... 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۴۹. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۳] - بخش دوم ⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) شیخ جلال در تهران به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. پس از اتمام سطوح عالی در دروس خارج فقه و اصول حضرات آیات شیخ مرتضی انصاری ریزی ، شیخ محمد حسن طالقانی و میرزا حسن آشتیانی شرکت کرد و در حکمت و فلسفه نیز به احتمالی از محضر حکیم نامی ملا محمد هیدجی بهره برد. ایشان ده سال در تهران اقامت گزید و به کسب علم پرداخت، در خلال آن‌ها سال‌ها از تحولات اجتماعی و سیاسی غفلت نکرد و مدام در جریان تحولات قفقاز و زادگاه خود بود. دوران حضور وی در تهران همزمان با نهضت مشروطیت بود و او به‌عنوان طلبه‌ای فاضل و جوان با حساسیت کامل جریان نهضت و فراز و فرود آن را زیر نظر داشت و با برخی از رجال سیاست‌مدار آن دوره به‌ویژه ستارخان و باقرخان ارتباط برقرار کرده و با حزب مساوات که در آغاز شکل‌گیری از حال و هوای ملی و مذهبی برخوردار بود همکاری داشته است. بر حسب قرائنی که از بعضی خاطرات ایشان معلوم است؛ وی جزء مشروطه‌چیان مشروعه‌خواه بوده و همین امر موجب هجرت ایشان از تهران به نجف گردید. ایشان خاطره خود به فرزندش مرحوم طه چنین نقل کرده: روزی در تهران که دست‌خوش جریانات سیاسی و قضایای مشروطیت بود و عده‌ای به بهانه آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی به دین و دین‌داری و علما دین هتاکی و اهانت می‌کردند، برای ادای نماز به یکی از مساجد رفتم. دیدم شخصی عده‌ای را دور خود جمع کرده و برای آنان علیه مذهب حقه سخنرانی می‌کند و بسیاری از معتقدات و مقدسات شیعه را با جسارت و نادانی تمام و با مطالبی سخیف مورد اهانت قرار می‌دهد. من تحمل شنیدن این مطالب ناروا و ناپاک آن هم در خانه خدا را نکردم و درصدد جواب برآمدم. بحث ميان من و آن شخص درگرفت. رفته‌رفته مباحث به مشاجره و نهایتاً به مجادله کشید. ناگهان طرف‌داران آن فرد به من حمله‌ور شدند و چنان مرا به باد کتک گرفتند که بی‌هوش شدم و زمانی به هوش آمده و چشم گشودم که در حجره خود بودم و دوستان طلبه و برخی از اساتید اطراف را گرفته بودند. چند روزی با تیمار و پرستاری دوستان گذشت و سلامت خود را بازیافتم. پس از بهبودی در اثر این حادثه تصمیم جدی گرفتم از تهران رخت و پلاسم را جمع کنم و به نجف اشرف مهاجرت کنم. ادامه دارد... 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۰ و ۱۵۱. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۳] - بخش سوم ⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) به احتمال هجرت شیخ از تهران به نجف در حدود سال ۱۳۲۶ق (۱۹۰۸م) بوده است چرا این برهه اوج تقابل جناح مشروطه‌چیان سکولار با مشروعه‌خواهان بوده است. مجموعه شرایط حاکم بر دوران تحصیل وی در تهران موجب شد ایشان علاوه بر تحصیل علوم و معارف و معنویت از محضر علما و بزرگان علمی عالمی آشنا به سیاست و زمان خود تربیت شود که توان تحلیل و بررسی اوضاع و جریانات سیاسی و اجتماعی را داشته باشد. وی در نجف اشرف با همتی والا به تحصیل ادامه داد و به جمع شاگردان فقیه عظيم‌الشأن جهان تشیع سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و اصولی نامدار آخوند ملا محمد کاظم خراسانی پیوست و سال‌ها از محضر ایشان بهره جست. پس از رحلت آخوند خراسانی در درس آیت‌الله میرزا محمد حسین نائینی حاضر شد و سال‌ها خوشه‌چین دانش آن عالم فرزانه شد و به مقامات عالی علمی و معنوی نائل آمد. از دیگر استادان شیخ در حوزه علمیه نجف اشرف اطلاعی در دست نیست. آن‌چه مسلم است ایشان علاوه بر فقه، اصول، حدیث، تفسیر، کلام در فلسفه ریاضیات و هیئت نیز تبحری داشته و این خود مؤید این احتمال است که از محضر حکیم نامی آیت‌الله سید حسین حسینی بادکوبه‌ای که در آن عصر از اساتید مبرز و بنام فلسفه و حکمت حوزه مقدس نجف اشرف بودند بهره یافته باشند. به هر حال شیخ جلال قبل از سال ۱۳۴۳ ق (۱۹۲۰م) با اجازاتی که از برخی از مراجع تقلید و استادان خود دریافت کرد به زادگاهش بازگشت و با اجازه عموی بزرگوار خود مرحوم آیت‌الله آخوند شیخ برهان که ریاست دینی منطقه را عهده دار بود، به فعالیت‌های دینی و فرهنگی همت گمارد. این دوران که با نخستین سال‌های برپایی حکومت الحادی کمونیستی مصادف بود کم‌کم عرصه را بر دین‌داران و عالمان دینی تنـگ مـی‌شــد امـا هنوز خفقان کامل بویژه در مناطق و شهرها و روستاهایی که از احساسات و ریشه‌های دینی محکمی برخوردار بودند برقرار نساخته بود. شیخ کلاس‌های تعلیم قرآن و احکام و معارف دینی به سبک جدید و با استفاده از ابزار نو مانند تخته‌سیاه تشکیل داد و جمع کثیری از نوجوانان و جوانان را مجذوب خود ساخت. استفاده از روش جدید تعلیم و تربیت نگرانی‌هایی در میان روحانیون محل به‌وجود آورد و موجب گردید آنان بواسطه شیخ برهان عموی شیخ جلال از در اعتراض درآیند. چرا که در آن زمان هجوم بی‌امان شعارهای فریبنده با افکار ضددینی به‌ویژه تفکرات کمونیستی که دین را افیون ملت‌ها و عامل بدبختی آنان معرفی می‌نمود، با مظاهر و ابزار نو همراه بود و ایـن امر موجب بدبینی متدینین و علما و روحانیون به این وسایل و روش‌ها می‌گردید و گرنه پرواضح است که علما و روحانیونی که افتخارشان تـدیــن بـه دیـنـی بـود کـه والاتریـن ارزش‌ها را به علم و علم‌آموزی و عالمان می‌داد و خود همه عمر خویش را صرف تعلیم و تربیت کرده بودند؛ چگونه ممکن است با علم و دانش مخالفت کنند؟ شیخ جلال در پاسخ عموی خود ابراز داشت: که اولا این يك روش و استفاده ابزار است که می‌توان خوب و بد را آموزش داد و مسلم است ما آنچه از حق و وحی برآنیم بوسیله این اسباب آموزش می‌دهیم. ثانیا این روش نتیجه بهتری دارد و آموزش را آسان می‌کند و اگر متمایل به آزمایش هستید یکی از فرزندان خود را نزد من بفرستید تا ملاحظه فرمائید چگونه در کمترین زمان و به بهترین نحو قرآن را فرا می‌گیرد و به مراتب از روش معمول شما بهتر است. ثالثاً به‌زودی حکومت نوپای کمونیستی قدرت و سلطه خواهد یافت و تمام منطقه را در بر خواهد گرفت و دین و دین‌داری بزرگ‌ترین گناه يك فرد خواهد شد. بگذارید با سرعت قرآن و احکام دینی را به فرزندان‌مان بیاموزم تا کسانی باشند که از دین اطلاعاتی در سینه داشته باشند که به‌زودی نخواهند گذاشت من و شما سالم بمانیم و خفقان مطلق حاکم خواهد شد. ادامه دارد... 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۱-۱۵۳. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۳] - بخش چهارم ⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) مسلماً پیش‌گویی شیخ اندك تأملی و امعان نظری در اوضاع و احوال سیاسی وقت می‌خواست که البته ایشان قدرت توجه و تحلیل آن را داشته است. درباره شیوه تعلیم و تربیت شیخ جلال، فرزندش مرحوم طاها می‌گفت: به‌رغم آنکه در تعلیم و تربیت کودکان سخت‌گیری می‌کرد اما درعین‌حال با رأفت و مهربانی و روش‌های تفریحی و تشویقی جالب آنان را مجذوب خود و برنامه‌هایش می‌نمود. روزهای جمعه با طلبه‌های خود به‌صورت دست‌جمعی به طرف دشت و جنگل‌های اطراف روستا که منطقه‌ای کاملاً سرسبز با مناظر دلپذیر و زیباست حرکت می‌کرد و اشعار و سرودهایی در مدح حضرت صاحب‌الامر امام زمان - سلام‌الله‌عليه ـ می‌خواند و بچه‌ها را با خود هم صدا می‌کرد و در همان مسیر در جاهای مناسب می‌نشست و برای آن‌ها موضوعاتی از عقاید و دیگر معارف اسلامی مطرح می‌نمود. هر از چند گاهی جمع شاگردانش را با خود به قبرستان می‌برد و ضمن قرائت فاتحه به روح اموات، به موعظه و نصیحت شاگردان می‌پرداخت. روش‌های متنوع و تأثیرگذار ایشان موجب گردید در اندک زمانی تعداد شاگردانش به قدری شود که دیگر مسجد گنجایش تعداد طلاب را نداشته باشد. این امر موجب شد بانویی به نام بالاقیز که از زنان ثروتمند بود و خانه‌ای وسیع داشت خانه خود را جهت تعلیم و تربیت در اختیار شیخ بگذارد. وی برنامه‌های درسی خود را به آن خانه منتقل کرد و با شور و اشتیاق و همت والا به تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان مشغول گردید. اما این روزگار خوش بیش از چند سال معدود به طول نینجامید و بالاخره در سال ۱۳۴۷ق (۱۹۲۸م) موج ستیز با دین و دین‌داران چنانچه شیخ خود پیش‌بینی کرده بود به منطقه لنکران و روستای کلاتان رسید و پس از عموی بزرگوارش - آخوند شیخ برهان - به سراغ او آمدند. در یکی از روزهایی که شیخ جلال در سر کلاس مشغول تدریس بود، چند مأمور پلیس با بی‌احترامی وارد کلاس درس شیخ شده و با ایجاد رعب و وحشت او را مخاطب قرار داده و گفتند: اینجا چه خبر است؟ و چه چیزی درس می‌دهید؟ شیخ در پاسخ گفت: قرآن تدریس می‌کنم. مأمور از شیخ خواست آموخته یکی از شاگردان را ارائه کند. شیخ به یکی از شاگردانش دستور داد برخیز و جزء سی‌ام قرآن را از حفظ بخوان. شاگرد برخاست و تا نصف جزء سی‌ام را از حفظ تلاوت کرد. سپس شیخ از یکی دیگر از شاگردان می‌خواهد که نصف دوم را از حفظ بخواند. پس از اتمام جزء، مأمور پلیس به شیخ گفت: بعد از این باید این برنامه را تعطیل کنی و طبق برنامه‌های ما و آن‌چه ما می‌خواهیم تدریس کنی! شیخ گفت: ما مسلمانیم و من روحانی هستم و وظیفه خود را تدریس قرآن و علوم دینی و یا آنچه بر اساس دین ماست می‌دانم. مأمور گفته خود را تکرار و شیخ را تهدید کرد که در صورت ادامه تدریس قرآن و معارف دینی باید منتظر عواقب کار خود باشد. شیخ به فراست و از تهدید مأموران دریافت که هر آن احتمال دستگیری وی می‌رود. پس از اتمام درس شاگردان را مرخص کرد و خود به خانه آمـد و هـمـســر و سـه فـرزنـد خردسالش طاهر و طاها و زهرا را برداشت و به شهرستان بیله‌سوار رفت و دو ماه پنهانی در آن‌جا به‌سر برد. در خلال این مدت به‌صورت محدود برخی امور شرعی مردم از قبیل اجرای احکام نکاح و سؤالات شرعی و غیره انجام می‌داد که این امر توسط جاسوسان به مأموران اطلاع داده شد و محل اختفای شیخ لو رفت و سرانجام در مجلس عقـدی خصوصی دستگیر شد. ادامه دارد... 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۳-۱۵۴. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷