«📿🕋»
#نور
«وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ...»
و كسی كه بعد از مظلوم شدن ياری میطلبد.
[شوری آیه ۴۱]
هر کس میانه اش با خدایش صفا باشد
گم شده هایش را پیدا می کند ..
💌| مرحوم اسماعیل دولابی(ره)
از فکه تا دمشق
آقایِ امام حسین! بخشی از من، حتی در آغوشت هم دلتنگ خواهد ماند💔
.
لو كانَ لي قلبان لعشت بواحدٍ
و أفردتُ قلباً في هواكَ يُعذَّبُ
مرا دو قلب اگر میبود
با یکی میزیستم
و دیگری را رها میکردم
در عشق تـو عذاب بکشد ..
گاهی دلتنگی ها بغض میشوند
بغض ها پاره میشوند
اشکها راه خود را پیدا میکنند
میبارند و میبارند و میبارند
تا دلتنگی تمام شود ..
نهج البلاغه
حکمت 202 - رد خواسته طلحه و زبیر
وَ قَالَ عليهالسلام وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِي هَذَا اَلْأَمْرِ
و درود خدا بر او، فرمود: (طلحه و زبير خدمت امام آمدند و گفتند با تو بيعت كرديم كه ما در حكومت شريك تو باشيم، فرمود)
لاَ وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي اَلْقُوَّةِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ وَ عَوْنَانِ عَلَى اَلْعَجْزِ وَ اَلْأَوَدِ🍃🌹
نه هرگز! بلكه شما در نيرو بخشيدن، و يارى خواستن شركت داريد، و دو ياوريد به هنگام ناتوانى و درماندگى در سختىها
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🕊شهید مدافع حرمی که به اربابش اقتدا کرد
🌷در وسط عملیات خانطومان و هنگام اذان ظهر به گوشه ای رفت تا برای #نماز_اول_وقت تیمم کند که ترکشی که سالها منتظر او بود بر شاهرگش نشست. به دلیل در تیر رس بودن ، پیکر مطهرش مانند اربابش سه روز بر زمین ماند.
شهیدحمیدرضا_اسداللهی🌷🕊
🪴🕊
#چله_شهدا
روز دوازدهم چله
به نیت شهید اسماعیل خانزاده🍃
به غیر کشتهی عشقت کسی شهید مباد...
#عزیزم_حسین ❤️🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیدالشهدا بخاطر نهی از منکر به قتلگاه میره
شما هم هی حسین حسین میگید و به هیچ قتلگاهی نزدیک نمیشید ...
تلنگر
محرم
🕯پنجشنبه های شهدایی🕯
مقام معظم رهبری:
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
شهید مهدی زین الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین علیه السلام یاد می کنند.
🗓۱۴۰۳/۳/۳
پنجشنبه است
یادی كنیم از
مسافرانی که روزی
در کنارمان بودند و اكنون
فقط یاد و خاطرشان
در دلمان باقیست
با دعای خیر روحشان را شاد کنیم
برای شادی روح تمام خفتگان در
خاک فاتحه المع الصلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
شهیدسیدمرتضیآوینی:
کربلا از زمان و مکان بیرون است
و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی
باید از خود و بستگی هایش
از سنگینیها و ماندنها گذر کنی
حب حسین علیه السلام در دلی که
خودپرست است بیدار نمی شود!
شهیدانه 🕊
محرم 🥀
علیرضا اولین فرزند خانواده «موحد دانش» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد و پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، وی نیز از پادگان گریخت و به جمع انقلابیون پیوست.
پس از پیروزی انقلاب، در كمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت مشغول شد. علیرضا در فروردین ماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و ابتدا مأموریت حراست از بیت امام خمینی(ره) را بر عهده گرفت. با آغاز غائله كردستان، به كردستان رفت و در چند عملیات پاكسازی علیه ضد انقلابیون شركت كرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشین محسن وزوایی در عملیات بازی دراز حضور یافت و در همین عملیات، یك دستش قطع شد.
وی پس از عملیات مطلع الفجر به مكه معظمه مشرف شد.
مدتی بعد به تیپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد تا به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر مأموریتش را انجام دهد.
وی پس از خاتمه عملیات فتح المبین، فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را بر عهده گرفت و نقش فعالی در مراحل سه گانه الی بیت المقدس و آزادی خرمشهر ایفا كرد.
شهید موحد دانش ، فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را نیزبر عهده داشت، در عملیات والفجر 1 با این تیپ وارد عملیات شد و در همان عملیات نیز مجدداً مجروح گردید.
فرمانده شجاع سپاه اسلام،علیرضا موحد دانش، سرانجام در تاریخ 13 مرداد 1362 در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، در حالی كه فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده داشت به فیض شهادت رسید.
روحش شاد یادش گرامی راهش پررهرو
حکایت غریبیست که سجّاد علیه السّلام؛ حجّتِ حق خدا بر خلایق، حقانیت مجسّم، در غل و زنجیر، با آن تن نحیف و بیمار، بخواهد حقانیتش را به این جماعت جاهل، این جماعت پرورشیافته دستگاه اموی اثبات کند. جماعتی که اسلام را با یزید و معاویه شناختهاند. پیرمردی جلوی سجّاد میایستد، دستهاش را به آسمان بلند میکند و میگوید: «خدا را شکر که اهل شما را کشت و با کشتن مردانتان بلاد مسلمین را امنیت بخشید!» برافروخته میشوید. سجّاد را میبینید که آرام پیرمرد را نگاه میکند و میپرسد: «قرآن خواندهای پیرمرد؟» - آری. – «وَ آتِ ذالقربی حَقّه را خواندهای؟ ذالقربی ماییم. قُل لا اَسئَلکُم علیهِ اَجراً اِلّا المَوَدّه فِی القُربی را خواندهای؟ القربی ماییم. وَ اعلموا انّما غنمتم مِن شیء فانّ لله خمسه و للرّسول و لذی القربی را خواندهای؟ القربی ماییم. انّما یریدالله لِیُذهِبَ عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکُم تطهیراً را خواندهای؟ اهل البیت ماییم... حالا دیگر نه پیرمرد که همه جماعت شامی آن معرکه دارند با چشم دیگر نگاهتان میکنند. پیرمرد که چشمهاش جاری شده است، وسط گریهاش میپرسد: هَل لی مِن توبه؟