هر روز حدیث کساء، دعای عهد و زیارت عاشورا می خواند. زمستان ها داخل اتاقی که بخاری نداشت سجاده اش را پهن می کرد. می ترسیدم سرما بخورد. می گفتم: مامان جون، قربونت برم، اینجا سرده! می گفت: اتفاقا این جا خوبه. می خواست خوابش نبرد و سست نشود.
#محسن_حججی
◾️کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
﷽
🍂هواشناسی اعلام کرد:🍁
🍁هوای مهدی فاطمه را داشته باشید، زیرا خیلی تنهاس.....
سلامتی و ظهورش نفری پنج صلوات سهم شماست
💐#اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
گمنامۍمعشوقۍبودڪہابراهیمبہدنبالآنمیدوید
اوفهمیدڪہدنیاجاۍماندننیستوچیزۍباقۍ
مۍماندڪہبراۍخداباشد👌
◾️کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
رمزشهادتایناستڪه
بانفستبجنگی اللهمالرزقنا
توفیقالشهادت
#شهیدانه
◾️ کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
چندبار به آقامحمد گفتم ؛
برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف .
ولی ایشون هی طفره میرفت!
بعد چند بار که اصرار کردم
ناراحت شد و گفت:
دوتاکفن میخوای ببری پیش بی کفن!💔
[-#شهیدمحمدبلباسی|#شهیدانه🌱]
◾️ کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
ـ🌸🌺🌸
#خاطرات_طنز_جبهه 😍
#لطیفه
اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً... 😂
⭕️استاد سرکار گذاشتن بچهها بود.
روزی از یکی از برادران پرسید:
«شما وقتی با #دشمن روبهرو میشوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگید؟ 😳🤔
آن برادر خیلی جدی جواب داد:
«البته بیشتر به #اخلاص برمیگرده 🤭
والا خودعبادت به تنهایی دردی رو دوا نمیکنه.
اولاً باید #وضو داشته باشی،
ثانیاً رو به قبله و آهسته به
نحوی که کسی نفهمد🤫
بگی:👇
اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا
و لا فی جای حساسـنا
برحمتک یا ارحمالراحمین. 🤲
😁😁😂😂
طوری این کلمات را به #عربی ادا کرد
که او باورش شد و با خود گفت:
این اگه آیه نباشد حتماً حدیث است. 🤩
اما در آخر که کلمات #عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:
«اخوی غریب گیر اوردیا؟
😉😁😂
🌷🌹🌷🌹🌷🌷🌹
🔰#نمازهای واجب 6 تاست:
۱. #نمازهای روزانه(۱۷رکعت)
۲. #نماز آیات
۳. #نماز میّت
۴. #نماز طواف واجب خانه کعبه
۵. #نماز قضای پدر و مادرکه بر پسر بزرگتر واجب است
۶. #نمازی که بواسطه اجاره و نذر
و قسم و عهد واجب میشود.
◾️ کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
چَـشمهـٰاییڪشـھید
حَتـۍازپشـتِقآبِشـیشِـھای؛
خیـرهخـیرهدنبـٰآلِتـوسـت
ڪھبـھگنـٰآهآلـودهنشوی..:)
بـھچَـشمهآیـشآنقَسـم،
تورامۍبینـند...!🖐🏻
#شهید_عباس_دانشگر
◾️کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
هیچ وقت دغدغه دکتر برای نمازِ اول وقت یادم نمی رود. بچه های دیگر شاید فقط نماز خواندن دکتر را در دانشکده دیده باشند، ولی من در کوهستان هم دیده ام که تا وقت اذان می شد، سریع قبله را پیدا می کرد و به نماز می ایستاد. از دیدن نماز خواندن ایشان بعضی موقع ها خجالت می کشیدم. هنوز نمازش را شروع نکرده بود که ما هشت رکعتمان را خوانده بودیم!
#مجید_شهریاری
◾️کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
دوازدهمین روز (25بهمن) چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر #شهید_علی_خلیلی سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد #ختم_صلوات دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱
گروه ختم صلوات مون
⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_چهلم
زبیر سری تکان داده و به که کنارش ایستاده می گوید:
_ برایش آب بیاورید.
مرد با تردید به زبیر و نصرانی نگاه می کند و آرام در میان خیمه ها و تاریکی گم می شود . زبیر پیش رفته و بر یال اسب دست می کشد . اسب شیهه می کشد. زبیر سرش را بالا آورده و به نصرانی نگاه می کند و می گوید:
_ از اسب پایین بیا . هم تو و هم این اسب را سیراب می کنیم .
نصرانی با تردید به زبیر نگاه می کند. نمی داند باید به او اعتماد کند یا نه . اما چاره ای ندارد . آرام از اسب پایین می آید و کنجکاو به اطراف نگاه می کند. توی این تاریکی چیز زیادی به چشمش نمی آید . زبیر متوجه صلیب دور گردن نصرانی می شود . سری تکان می دهد و می گوید:
_ از پیروان مسیح پیامبر هستی ؟!
نصرانی دست بر صلیب می گذارد و آن را زیر پیراهنش پنهان می کند.
_ آری !
مردی که سراغ مشک رفته بود، از دل تاریکی پیش می آید و مشک آب را به طرف نصرانی دراز می کند. نصرانی هنوز تردید دارد. نگاهی به مشک می اندازد . زبیر تردید را در چشمان او می خواند . می پرسد :
_ مگر آب نخواستی؟! بگیر و بنوش !
نصرانی مشک را از دست مرد می گیرد و با احتیاط و پر از تردید می نوشد . هنگام نوشیدن تمام حواسش به زبیر و آن دو مرد دیگر است . زبیر افسار اسب نصرانی را دست می گیرد . دوباره دستی بر یال و گردن اسب می کشد و می گوید:
_ من از این اسب خوشم آمده !
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
◾️ کانال از دمشق تا فکه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr