eitaa logo
سردار اخلاص
196 دنبال‌کننده
122 عکس
15 ویدیو
0 فایل
ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، سید حسین فیض آماده دریافت خاطرات و اسناد شهید جهت انتشار می باشد. بهره برداری از خاطرات داخل کانال، جهت چاپ مجاز نمی باشد ارتباط با مدیر @Dr_nikravesh101 لینک کانال: https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام از دوستان گرامی سردار اخلاص که با صورت صوتی و نوشتاری خاطرات سردار شهید فیض را ارسال نمودند بسیار متشکریم پور حدادیان محمد زارع زاده غلامرضا زارع شباهنگ حبیب فتاحی صابری کلانتری امامی کارگر انشالله خلاصه کوتاهی از خاطرات در کانال قرار خواهیم داد منتظر ارسال خاطرات عزیزان هستیم تا به آی دی زیر ارسال نمایند دوستانی که خاطرات طولانی دارند شماره تماس ارسال تا هماهنگ و حضورا خاطرات ضبط گردد @nikravesh101 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
برای خاطرات سردار فیض عجله ای،نیست تا با ضبط خاطراتی مفید بتوانیم آن را نشر دهیم ضمنا دفترچه خاطراتی به قلم سردار فیض در هفتاد صفحه همراه با مدارک شناسایی از،دوره دبیرستان و دانشگاه و فعالیت های جهاد و سپاه پاسداران و احکام آن در اختیار است که مناسب است با توجه به خاطرات دوستان در یک کتاب چاپ گردد انشالله پس از اتمام کار جمع آوری خاطرات و اسناد از یک نویسنده توانای کشوری برای چاپ کتاب استفاده خواهیم کرد. امیدواریم با توجه به رعایت اصل امانت داری در شرع اسلام و اینکه این خاطرات فقط خلاصه ای کوتاه از بیانات دوستان هست از آن بدون اجازه چاپ نگردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
🔸خلاصه ای از روایات دکتر عباسعلی ایمانی از آزادگان دفاع مقدس سردار فردی بود که همه عاشقش بودند، دوستش می داشتند، همه قشری او را به خلوص و پاکی می شناختند. آشنایی با سردار از دوران دفاع مقدس.... هیچ موقع احساس نکردیم فرمانده است و در کنار هم مثل یک یار بود... او در دل بچه های رزمنده جا داشت و عشق و علاقه و انگیزه ایجاد می کرد.... بعد از جنگ یاریگر رزمندگان بود و این حمایت او باعث شده بود که در مشکلات بچه ها پایبند بمانند که در این رابطه خاطراتی هست که عرض می کنم.... (انشاءالله خاطرات بعدا انتشار خواهد یافت). مدتی که مدیر درمانگاه فرهنگیان یزد بودم مراجعه می کرد و اولین سؤالش این بود که چه دغدغه ای برای بیماران و بخصوص افراد بی بضاعت وجود دارد..... وجودش کمک و خدمت بود اگر بررسی مشکل فردی می شد مرتب تلفنی پیگیر نتیجه کار می شد..... خلاصه ای از کمک ها: کمک به تجهیزات درمانگاه فرهنگیان و ..... کمک به پزشکان از جمله.... مساعدت به کادر درمانی و ..... سردار فیض کمک به انسانیت می کرد افراد نیازمند برایش تفاوت نداشتند از هر قشری کمک می کرد.... نگاه او خلوص و معنویت بود ظاهر نمایی و خودنمایی نداشت با وجود مشکلات جسمی و مجروحیت هیچ موقع وانمود نمی کرد و برای مردم و بررسی و حل مشکلاتشان تلاش می کرد. روحش شاد با عرض معذرت به جهت عدم استفاده از خاطرات قبل از انتشار، فقط ده درصد از روایات آقای دکتر ایمانی در کانال درج گردید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
🔹️حضرتانِ عشق، قلندران شهرِ مستی،همانان که آشنایان در آسمانها و گمنامانِ در زمینند. همانانی که در بازی نردِ عشق ، با مُهرهای شور و سرمستی، به تمامِ زمین و زمینیان ، پوز خندی زدند و رها از هرچه در دنیا گشتند و جامه شرافت را بر تن کردند. یاد و نامشان تا ابد بر تارک این سرزمین درخشان باد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
خاطرت بسیار زیبایی همرزمان سردار فیض در شخصی ارسال نمودند که خلاصه آن در چند روز آینده در گروه انتشار خواهد یافت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
با سلام پنج شنبه ۴۰۲/۸/۴ افتخار داشتیم تا با سردار سرتیپ پاسدار داود غیاثی راد جانشین سردار ایزدی در فرماندهی قرارگاه سایبری و تهدیدات نوین قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا و نماینده ایثارگران ستاد کل نیروهای مسلح مصاحبه ای در باره سردار اخلاص شهید سید حسین فیض داشته باشیم. سردار غیاثی راد از همرزمش، سردار اخلاص در کردستان خاطرات زیبایی بیان نمودند: از روزهای دفاع در آن دیار که در کنار سردار دکتر سنجقی، سردار دکتر ایزدی و سردار حکیم جوادی با هم فعالیت داشتند... مقاومت و صبوری سردار فیض ما را به رفاقت کشاند ویژگی های آن بزرگوار در سه کلمه خلاصه می شد: ایمان، وحدت، نظم بسیار وقت شناس بود یعنی مدیریت زمان و کاری که می خواست پیگیری نماید تا حصول نتیجه تلاش می کرد. شهید فیض هم شهید اخلاص است و هم شهید قرآن در سفر و ماموریت که همراه بودیم قرآن را در کنار خود داشت در زمان جنگ رئیس ستاد کردستان بودند که مسئولیت خطیری بود و خدمات بالایی انجام دادند ...... بعد از جنگ با همان روحیه ایثار خدمت می کرد در سال‌های آخر عمر خود خدمات عالی برای رزمندگان فاطمیون انجام دادند که حاضر نبود جایی مطرح بشود و من امروز برای اولین دفعه بازگو می کنم ( خاطرات مربوط به این خدمات انشالله در کتاب سردار شهید فیض چاپ خواهد رسید).... خاطرات آن طولانی و بسیار درخور توجه است .... به طبقه ایثارگر توجه خاصی داشت مثلا موسی عزیزآبادی از جانبازان نیروهای انتظامی بود که در دفاع مقدس ریاست شهربانی سنندج به عهده داشت و در آن دوره با سردار فیض دوست بودند وقتی مرحوم شد سردار فیض متوجه شد که در قطعه جانباز دفن نشده است و خانواده وی هم دچار مشکلاتی هستند و مرا مامور پیگیری کرد و ابتدا کار کمی کُند پیش می رفت و یک روز با عصبانیت گفت چرا کار موسی عزیز آبادی پیگیری نشده است و با هماهنگی های انجام شده با مسئولین اراک با استفاده از جرثقیل قبر بتونی را به قطعه جانبازان منتقل و یک روز با حضور سردار ایزدی و مسئولین استان مرکزی منزل مرحوم رفتیم و مشکلات خانواده حل نمودند. سردار فیض از عاشقان شهید بروجردی بود و ایشان بودند که برای برگزاری کنگره سردار شهید بروجردی پیگیری نمودند و نشریه ای هم چاپ شد .... اقدامی در شهرک شهید محلاتی انجام دادند که هنوز ادامه دارد و آن دسته بندی نوجوانان به گروه‌های حجاب و هدایت بود و برای تشویق آنها هدایایی منجمله شیرینی یزدی می آورد که بچه نمی گفتند شیرینی یزدی و معروف شده بود به شیرینی فیض... الان هم این بچه ها بزرگ شدند و در دل اين گروه‌ها دسته هایی تشکیل داده اند ..... او شهید ایمان بود برای امور خیر شهید وحدت است به جهت تلاشی که در کردستان و کشور برای وحدت شیعه و سنی انجام می داد و عین فرمایشات حضرت آقا در این خصوص فعال بود. حتی یک سرهنگ سنی مذهب بود که مرید آقای فیض شده بود و فردی ولایی بود و سعی کرد او را به نیروی مقاومت بیاورد. با اقلیت های دینی هم تلاش در وحدت داشت. با اسقف سرکیسیان ارتباط دوستانه ای برقرار و برای شهدای ارمنی یادواره برگزار و پیگیری شهید فیض کتاب شهدای ارمنی به چاپ رسید 🔸به دلیل طولانی بودن خاطرات سردار داود غیاثی راد از انتشار آن در کانال معذوریم خاطرات بصورت فیلمبرداری ضبط شده است انشالله هنگام چاپ کتاب بطور کامل منتشر خواهد شد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
خاطراتی از دکتر حسین کلانتری دبیر هیات امنا و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز با نام سردار شهید سید حسین فیض از سال‌های دفاع مقدس آشنا بودم و به عنوان مردی مؤمن و خَیّر و فداکار زبانزد عام و خاص بود. سال ۱۳۸۰ که مدیریت شهرداری اردکان به من محول شد جلسات مختلفی با ایشان بودم و همیشه جوابگو و امید آفرین بودند و سردار اخلاص برازنده ایشان است. بزرگترین افتخاری که در دوران شهرداری اردکان شامل من شد آشنایی از نزدیک با سردار اخلاص شهید فیض بود. خودش پیشقدم شد اگر کاری هست باهاش در تماس باشم. تااینکه در روزهای اول مدیریتم در شهرداری ،با مشکل مالی مواجهه شدیم که ۳ ماه حقوق و ۶ ماه اضافه کار پرداخت نشده بود ،و به هر راهی زدیم نتیجه ای حاصل نشد . آمدم تهران دفتر دکتر ناظمی (سازمان ملی جوانان سابق)و ایشان گره کار را در دستان سردار فیض می دید و با سردار فیض تماس گرفت و آقای فیض فردا اردکان بودند و با هم رفتیم منزل آیت الله بهجتی و به واسطه سردار فیض و آیت الله بهجتی پیگیری‌ها انجام گرفت و در آن موقع پنجاه میلیون کمک گرفتیم. در تهران در جلسات امربه معروف با ایشان بودم و پیگیر بود که رییس جهاد دانشگاهی بشوم و امیدآفرینی را به من تشویق می کرد. روحش شاد باد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
❤️سردار اخلاص و همسری وفادار 🔸زندگی دوباره از بیانات خانم فهیمه صنعت جو همسر سردار اخلاص از سال ۱۳۷۳ سردار فیض راشناختم. با برادرم آشنا بود و گاها به منزل پدری ام رفت و آمد داشت... سه ماه قبل از ازدواج خواب دیدم : خانه ای دوبلکس از پله ها پایین آمدم پرده سبز رنگی بود و پشت پرده خانم ها نشسته بودند و جلوی آنها رحل قرآن قرار گرفته بود و قرآن قرائت می کردند. خانمی گفت شما نمی‌توانید وارد بشوید و مجلس سادات است در جواب گفتم من هم عروس ساداتم و اجازه ورود دادند.... در خواستگاری من خود را پاسداري ساده معرفی کرد که جانباز هستند و سوال کرد ببین میتوانی با شرایطم زندگی کنید.. دو نفر از خواهرانش در خواستگاری من آمدند و من هم احترامی که به خانواده من می گذشت به اخلاص او پی برده بودم و پذیرفتن... البته اول صیغه محرمیت خواندیم چون نظرش بر این بود که با هم برویم اردکان و با سبک زندگيشان آشنا شویم و رفتیم منزل پدرش آقاسید نورالله و تا پدرش اجازه نداد ازدواج نکردیم . همان سفر اول در میدان چرخابی رفتیم و دیدم مردم به او احترام می گذارند و درخواست و مشکلات را با او مطرح می کنند و تعجب کردم که مگر همسر من چه جایگاهی دارد .... دو دختر داشتم و وقتی سردار وارد زندگی ما شد تحول در شیوه زندگی و تربیت دختران من بوجود آمد و راه و رسم زندگی پاک را به آنها آموخت در ازدواج آنها تمام تلاش خود را نمود و مانند پدر واقعی بود. برخوردش با والدین من عین برخورد با پدر و مادر خودش بود و مادرم به او انس داشت و فقط‌چند بعد از شهادت سردار مادرم هم دق کرد و مرحوم شد. در زندگی سادگی داشت برای مهمان فقط باید یک نوع غذا تهیه کنم. در وسایل منزل به تجملات اعتقادی نداشت و با نفوذی که داشت هیچ موقع برای خودش کار نکرد فقط برای دیگران بود و ابتدا یک خودرو پیکان سبز رنگی داشت و یک پژو ۴۰۵ که بعد از مدتی گرفت سوار نشد و گفت من نباید ماشین کولر دار داشته باشم..‌ 🔸خاطرات خانم صنعت جو طولانی و از درج آن در کانال معذوریم انشالله در آینده در کتاب زندگی نامه سردار اخلاص بطور کامل به چاپ خواهد رسید) خاطراتی از سفرها و روحیات معنوی خاطرات مهمانی و ارتباطات سردار اخلاص خاطراتی ناشیدنی از زندگی خالصانه سردار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
تشکر داریم از خانم صنعت جو در ارسال اسناد سردار اخلاص البته از امروز کار ما سخت شد ابتدا به نیت جمع آوری خاطرات و انتشار آن داشتیم اما با پیگیری‌های که از همسر سردار اخلاص داشتیم از تهران اسناد به اردکان منتقل شد و فقط ۳۰ دفتر یادداشت و چند البوم عکس است که سردار اخلاص تمام امور و پیگیری‌های مردم را یادداشت و ثبت می کرده است برای سردار فیض چند کتاب باید چاپ شود که نیاز به مکان خاص و چند گروه هست که این حجم دستنوشته های شهید که در چندین دفتر است انتخاب و برگزیده شود واقعا سردار اخلاص و نظم بوده است به امید همیاری مسئولین محترم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
اولین محافظ سردار اخلاص به روایت آقای حسین ملاحسینی از پیشکسوتان سپاه پاسداران عضو بسیج اردکان شده بودم و در بسیج به عنوان نیروی فعال تقریبا شبانه روزی به امور اموزش و امنیت در شرایط عمومی سال ۵۹ که کشور در شرایط بحران بسر میبرد بودیم غائله کردستان و اعراب خوزستان شیطنت دستجات و گروههای نفاق تهدیدات منافقین و موج ترور شخصیتها و علما و چهره های برتر و موثر نظام و انقلاب، شرایط خاص و بحرانی را در داخل کشور بوجود اورده بود برادر فیض فرمانده سپاه میبد بود و من هم چون اردکان هنوز سپاه نداشت بنابر توصیه و معرفی ایشان به عضویت سپاه پاسداران میبد در امدم و جهت گذراندن دوره عمومی پاسداری به کرمان آموزشگاه قدس رفتیم و در ان دوره اموزشی جا دارد یاد کنیم از سردار دلها حاج قاسم که آنزمان مربی تاکتیک و عملیات ما بود پس از اموزش در سپاه میبد مشغول فعالیت شدیم یادم هست یکروز پس از حادثه هفتم تیر که تازه از آموزش پاسداری برگشته بودم در سپاه مشغول بودم که برادر فیض مرا خواست و رفتم داخل دفتر کار ایشان خیلی محقر و ساده بود و خیلی با من خودمانی صحبت کرد خطاب به من گفت حسین ببینم تو آموزشی نحوه بکارگیری سلاح کُلت کمری را یادتون دادند بلدی از کُلت استفاده کنید خوب ببینم تو بچه اردکانی اقای خاتمی را میشناسی؟ گفتم بله حاج آقا خاتمی ‌کی هست که نشناسه چطور؟ گفت هیچی برو اسلحه خانه یه کُلت بگیر و با لباس شخصی بیا کارتون دارم تا اسلحه گرفتم و امدم ایشان یک خورو لندور سبز سپاه داشت نشست پشت فرمان گفت بریم. کجا؟ نمیدونستم، فقط همراه ایشان مسلح بودم سریع امدیم به سمت مدرسه علمیه قدیمی اردکان به من گفت داخل حیاط باش و خودشان رفتن داخل اطاق کار و رتق و امورات مردمی حاج اقا خاتمی پشت شیشه نگاه میکردم که دارد با حاج آقا بحث میکند و ایشان نمیپذیرد یکی دو نفر دیگر از اقایان روحانی و طلبه در دفتر حاج اقا حضور داشتند یکدفعه مرا صدا زد بیایین داخل و من هم که کمی اضطراب داشتم و اصلا نمیدونستم قضیه چیست وارد اطاق شدم و سلام عرض ادب نمودم حاج اقا پرسید شما پسر حاج محمد زیلو باف هستین ( بابام به این لقب تو اردکان معرف بودند ) گفتم بله حاج اقا خوب پس ایشون که از نیکانند و پسرشون دیگه آشناست دیدم باز اصرار میکنند که ببین حسین آقا ( خطاب به اقای فیض با لهجه محلی اردکان ) "مننا نموخام دنبال کُنی چکاروش دارم کی کاری من پیرمرد داره خودوم هم زیاتیم دگه محافظ موخام چکار" ( من را نمی خواهد دنبال کنید چه کار به محافظ دارم چه کسی به من پیر مرد کار دارد خودم هم برای خودم زیادی هستم) از ایشان کتمان و از فیض اصرار، چون بحث جدیدی به عنوان حفاظت از علما و شخصیت های ملی و استانی و شهرستانی ابلاغ شده بود برادر فیض هم به عنوان فرمانده سپاه انجام تکلیف مینمودند خلاصه ما از آنروز شدیم محافظ حاج آقا روح الله خاتمی اردکانی که خود داستان مفصلی دارد.... و سردار فیض با قاطعیت و با کمال سادگی و متانت نسبت به انجام تکلیف ابلاغی و قانونی خود کوتاه نیامدند و مقدمات امر را فراهم نمودند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
وقت رفتن است.. می روی سبک بار سبک بال سادگی بر دوش شور در سر شعور در قدم آفتاب در دل.. و نور می شوی ، سیاهی می شکند و حجم فروغ توست که می تابد تا شبیخون ظلمت شود.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی سردار اخلاص در جمع پرستاران بهداری تیپ الغدیر در منطقه عملیاتی نصر۷ تابستان ۱۳۶۶ ❤️💫درودهای خدا بر تو پرستار 🤍💫که هستی ناجی و دلسوز بیمار ❤️💫ادامه می‌دهی راه کسی را 🤍💫که هست الگوی صبر و عشق و ایثار ❤️💫تقدیم به پرستاران مهربون سرزمینم 🤍💫ولادت حضرت زینب کبری(س) ❤️💫و روز پرستار مبارکباد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz
🌹شهید فیض قبل از شهادت بارها شهید شد..... 🔸روایاتی از سردار دکتر محمود صلاحی پیشکسوت و از فرماندهان سپاه و دفاع مقدس، استاندار اسبق خراسان رضوی، رئیس هیات مدیره شرکت صنعتی معدنی چادرملو. ✍خلاصه ای کوتاه از خاطرات بیان شده با شهید سید حسین فیض در یک محله شهر اردکان(چرخاب) زندگی می کردیم و از همان کودکی هم محله ای بودیم. با شروع انقلاب برای شرکت در حرکت های مذهبی و سیاسی هماهنگ بودیم... پس از پیروزی انقلاب و شروع غائله کردستان توسط احزاب کومله و دمکرات، ارتش در آمادگی نبود، سپاه هم در حال سازماندهی بود، با فرمان امام(ره) تعدادی داوطلب به غرب کشور اعزام شدند که چند نفری از اردکان به آتها پیوستند و من با شهید فیض در این جمع بودیم و چند روزی در یزد آموزش دیدیم.... شهید فیض در کردستان از ابتدا در کنار شهیدان کاظمی و نامی قرار گرفت... سنندج و کامیاران مدتی با هم بودیم تا اینکه سردار فیض فرمانده سپاه پاوه شد.... سال ۵۹ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز گردید و جنگ و مسئله کردستان هر دو اهمیت داشتند و در این شرایط ۱۱ مهر ۱۳۶۰ بوکان که در دست ضد انقلاب بود آزاد شد و شهید فیض اولین فرمانده سپاه بوکان پس از آزادی بود و بیش از یک سال فرماندهی سپاه بوکان به عهده داشت شید فیض با توجه به شایستگی هایی که در بوکان داشت او را ارتقاء دادند و مسئول ستاد کردستان در سنندج تعیین گردید...... او در کنار شهید کاظمی و مصطفی ایزدی به عنوان نفر سوم فرماندهی کردستان بود... در این زمان من ابتدا فرمانده عملیات و سپس فرمانده سپاه بوکان بودم در واقع از شهر اردکان دو نفر فرمانده سپاه بوکان شدند... شهید فیض در این دوران شایستگی های بسیاری در آرامش کردستان از خود نشان داد او موفق شد در این دوران آشوب، اعتماد مردم کردستان را جلب کند به مشکلات مردم رسیدگی می کرد او فقط نظامی نبود و مردم به منزلش رفت و آمد داشتند و در بدترین شرایط نا امنی کردستان در پایین ارتفاعات آبیدر با خانواده اش زندگی می کرد و هراسی نداشت. ابتدای ازدواج جهیزیه اش را به کردستان آوردند همه را اهدا کرد و زندگی ساده ای داشت... او در انسجام پیشمرگان تلاش نمود و این اقدام زبانزد همه شده بود و همیشه پیشمرگان از او اطاعت می کردند و پس از جنگ هم در هر مراسمی بود همراهی می کردند. فیض اولین کسی بود که در کردستان پیوند بین نیروهای خودی و مردم کرد را ایجاد کرد که چگونه با کردها ارتباط داشته باشند. او پایه گذار اعتماد سازی نیروها و مردم کرد بود.... تمام حیله های کومله را در اختلاف بین نیروهای اعزامی با مردم بومی به هم ریخت .... از همان ابتدا فرهنگ رسیدگی به ایثارگران را در کردستان پایه گذاری نمود حتی اگر فردی شهید می شد هماهنگی می کرد تا دوستان به آن شهر بروند و در مراسم تشییع شهید شرکت نمایند.. او نقطه مشترک بین نیرو‌های بود با همه نیروهها و فرماندهان در ارتباط بود و بعد از جنگ آدرس محل خاکسپاری شهدای خطه کردستان را می دانست. شهید بروجردی به شهید فیض خیلی احترام می گذاشت و به او اطمینان داشت، در همه کارها اطمینان بخش بود. شهید فیض بعد از جنگ جهاد را کنار نگذاشت و ادامه داد البته در رسیدگی به ایثارگران و حتی عام مردم و اگر مشاور بنیاد شهید و ایثارگران را پذیرفت به جهت خدمت به جامعه ایثارگر بود. از ویژگی های او صبر بود، با همه دردهای جانبازی، تحمل می کرد و برای خدمت تلاش می نمود.... اردکان و استان یزد باید افتخار کند به شهیدی مانند سردار فیض... باید آثار و تفکرشان در هنر هم تجلی بدهیم، آثار هست باید آنرا جلوه بدهیم تا آن اخلاق ایثار و فداکاری فراموش نشود. چرا شهید کاظمی شهید فیض را تعیین کرد به عنوان مسئول ستاد هماهنگ کننده کردستان؟ چون او بهترین هماهنگ کننده بود.. نه فقط مردم، بلکه مسئولین کردستان از استاندار و فرمانداران و ائمه جمعه به شهید فیض اطمینان داشتند و حرف او را می پذیرفتند. شهید فیض یک بار شهید نشد بلکه بارها شهید شد او با درد و رنجی که از مجروحیت داشت از تلاش برای خدمت دست بر نمی داشت بارها در بستر بیماری می گفت دارم میرم .... کارهای او در خدمت به مردم با آن شرایط درد‌، باید گفت بارها شهید شد..‌. روحش شاد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ستاد ثبت و انتشار خاطرات و اسناد سردار اخلاص، شهید سید حسین فیض. https://eitaa.com/sardar_ekhlas_feiz