فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا..!
امروز
سلامتي،
دل خوشي
آرامش ، امنیت
ایمان ، ثروت
و عاقبت بخیري
را به دوستانم عطا فرما
@sardarbakery
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دوستان خوبم صبحتون
❄️به زیبایی قلبهای پاکتون
🌸روزگارتــون بــه وقـت
❄️عـشــق و مــهربـــانـــی
🌸ساعت هاتون به رنگ امید
❄️و لحظه هاتون گرم محبت
🌸و سرشار از زیــبـایی بـاشه
❄️صبح چهارشنبه تـون بخیر
@sardarbakery
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاحسین (ع)
بی گمان روز قشنگی بشود امروزم
چون سر صبح سلامم به تو خیلی چسبید
سلام ارباب خوبم✋🌸
@sardarbakery
امروزم بوی آرامش می دهد…!
بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد قدم زدن کنار کسانی که دوستشان داری
دیدن دنیایی که خورشیدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هایش که به تو چشمک بزنند و بگویند ؛ خودت را برای فردای بهتر آماده کن و مهم تر از همه خدایی که هر روز حالت را از تو می پرسد
من امروز زیباتر ازهر روز نفس می کشم! زیباتر از همیشه می بینم !
من امروز بهتر ازهمیشه زندگی می کنم!
من احساسم را،امروزم و خدایم را بیش از همه دوست دارم
🌸🍃🌸🍃🎈🍃🌸🍃🌸
@sardarbakery
🌷سردار تدارڪات
از بدو شکل گیری لشکر ۲۷ حضرت
رسولﷺبه خواستهی شهید حاج ابراهیم همت مسئولیت سنگین تدارکات لشکر را به عهده گرفت و در طول ۵ سال مسئولیت خود کارنامه پرباری به یادگار گذاشت .
از خیلیها سن و سالش بیشتر بود و هم هیکل درشتی داشت اما با این حال پا به بچه ها کار میکرد و عرق میریخت. این طور نبود که پشت میز بنشیند و فقط دستور بدهد. وقت و بی وقت هرگاه بار به تدارکات لشکر میرسید ، زودتر از همه دست به کار میشد و آستین ها را بالا می زدو«یاعلی» می گفت و بارهای سنگین را یک تنه روی دوش خسته خود میکشید. هیچ وقت ازکار کردن شانه خالی نمیکرد. منتظر بچه ها نمیماند، همیشه برای این کارها پیشقدم بود.
مسئول بود اما از بس که خاکی بود بیاعتنا به مسئولیت و پست و مقامی که داشت کنار بچههای تدارکات مینشست و برای رزمندگان قند میشکست. به همین راحتی غرورش را زیر پا میگرفت و خرد میکرد.
حاجی مرد میدان بود، مرد عمل ، قبل از شروع هر عملیاتی به خط میزد و از نزدیک نیازمندی های لشکر را به درستی رصد میکرد. برای تهیه مایحتاج نیروها خودش را به آب و آتش می زد تا در روز عملیات نیروها بابت تدارکات لنگ نمانند. تا خیالش از بابت آب و غذای بچه های خط راحت نمی شد، سر بر بالش خواب نمیگذاشت و آرام نمیگرفت. در طول شبانه روز بیش از چند ساعت استراحت نمی کرد. چشمهایش خاطره خواب را فراموش کرده بود.
بخاطر همین تلاشهای بیوقفه و بیشائبه بود که سردار شهید همت همیشه در عملیات ها خیالش از بابت تدارکات لشکر راحت بود؛چون حاجی راخوب میشناخت و به ایشـان ایمان داشت. می دانست که حاج محمد پای کار است وبه وعدههایش عمل میکند.
حاجی میانه اش با نیروها به قدری خوب بود که هیچوقت حرفش زمین نمیماند. در هر شرایطی نیروهایش گوش به فرمانش بودند و عاشقانه دوستش داشتند و پروانهوار دورش حلقه میزدند. حاجی هر چه بود، بیش از همه عاشق بود، یک عاشق دلسوخته، یک مرد تمام عیار که عاقبت در ۲۴ دیماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای 5 به معشوق خود رسید و چونان پروانه ای عاشق،ققنوس وارسوخت و خاکستر شد.
شهید سردار حاج محمد عبادیان
فرمانده تدارکات لشکر۲۷
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@sardarbakery
بسیجی شهید محسن بار فروش در بهار سال 1342 در شهر کاشان در یک خانواده مذهبی بدنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های جنگ شتافت ودر عملیات مختلف حضور داشت .
در جبهه آر پی جی زن بود . در عملیات رمضان مجروح شد. تیر به کتف او خورد . دوباره راهی جبهه شد .در جبهه در حالیکه یک دست ویک پا نداشت با چهار پا آب به سنگر های رزمندگان در نقاط سهمگین می برد.
تا اینکه سرانجام در عملیات کربلای5 در سن 23سالگی در جریان فتح شلمچه در تاریخ ششم بهمن ماه 1365به فیض شهادت نائل آمد .
شھید محسن بارفروش
@sardarbakery