eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
14.3هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
تا میتوانے مهربان باش! خدا مهربانے را پس انداز ذخیره عمرت میڪند تا میتوانے دستگیر باش! خدا درهاے رحمتش را ؛ تا بینهایت برویت باز میڪند. @sardarbakery❤️💚
مادر سقف آرامش است برسرماڹ لباس گرم روزهای سرد زندگي وقلب تپنده ای بي توقع الهي سنگ صبور همیشہ ماڹ را همیشہ نگاه دار @sardarbakery❤️💚
. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‌کشیم، اگر ایستاده‌ایم و روشنی را ادامه می‌دهیم، یعنی دریافته‌ایم بزرگی‌ات را ؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‌هامان نشسته‌ای و چشمان شمعدانی‌ها را لبخند می‌زنی... 🌷 @sardarbakery🕊🕊
آقازاده نبود اما خیلی ها صدایش می کردند. از بس که به امام علاقه داشت.دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را آقا صدا می زد. اصلا به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود که در آلمان درس ومشق را رها کرد و به سوریه و فلسطین رفت وشیوه مبارزه آموخت ودر ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه رها کرد و شد فدایی امام. 🌷 @sardarbakery🕊🕊
شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای که در /10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروان مطرح کرده است. نوشته است: از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید ↵گذشت و داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد باشید ↵و اینکه ها را پر نگه دارید خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا بگردان! خدایا ما را به خودمان وا مگذار! خدایا شناخت به ما عطا کن! خدایا عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی تاریخ 65/10/19 ساعت 12:30 🌷 @sardarbakery🕊🕊
. بوس از تو جــــان از من بازار چنین خوش تر... 📎پ ن : تهران، سال ۱۳۶۵، مقابل مجلس شورای اسلامی، مادر فرزند خود را برای اعزام به جبهه بدرقه می کند،🌷 : امیرعلی جوادی @sardarbakery🕊🕊
از شيخ بهايي پرسيدند خدا را در كجا يافتي؟ گفت : در قلب كساني كه بی ‌دليل مهربانند ... @sardarbakery
رفته بود شمال غرب، مأموریت فرستاده بودندش.  بعد از یک ماه که برگشته بود اهواز، دیده بود دخترش ، لیلا مریض شده، افتاده روی دست مادرش.  یک زن تنها با یک بچه ی مریض. باز هم نمی توانست بماند و کاری کند.  باید برمی گشت.  رفت توی اتاق. در را بست.  نشست و یک شکم سیر گریه کرد. 🌸شهید مهدی زین الدین @sardarbakery
سه‌شنبه بود. من به جلسه قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من زنگ زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفتم نه. بعد گفتند بروید خانه کارتان داریم. 🔰فهمیدم از دوستان هادی هستند و صحبت‌شان درمورد هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند. 🔰من سریع برگشتم. چند نفر از بچه های مسجد آمدند و گفتند هادی مجروح شده. 🔰من اول حرف‌شان را باور کردم؛ گفتم حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) کمک می‌کنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت، همسایه‌ها آمدند و مادر دو تن از شهدای محل مرا در آغوش گرفتند وگفتند هادی به شهادت رسیده. شهید هادی ذالفقاری @sardarbakery
محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود. میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت، مجموعه کتاب‌هایش را خوانده بود. « همپای صاعقه» را واو به واو خوانده بود. تقریباً همه‌ کتابخانه‌اش به جز چند کتاب، کتاب‌های دفاع مقدسی بود. «خاک‌های نرم کوشک» را با علاقه بسیاری خواند، سری ✓«به مجنون گفتم زنده بمان»، ‌✓«ویرانی دروازه شرقی»، ✓«ضربت متقابل»، ✓«سلام بر ابراهیم» و این کتاب‌هایی که در دسترس همه است. تقریباً تا آخرین کتاب‌هایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود. « کوچه نقاش‌ها» را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخوانده‌ام خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت. علاقه خاصی به بهشت زهرا(س) و مزارشهدا داشت. راوی : برادر شهید شهید محمود رضا بیضایی @sardarbakery
محل تدفین دانشمند شهید محسن فخری‌زاده در آستان امام‌زاده صالح (ع) @sardarbakery
یادپلاک بخیر که شماره پرواز بود؛ یاد چفیه بخیر که علامت زهد بود و برآورنده بسیاری از نیازها؛ یاد پوتین هایی بخیر که مشکی بودند اما از پس خود ذره ای تیرگی و تاریکی بر جای نگذاشتند؛ یاد لباس هایی بخیر که از بس عزیز بودند، خدا زمین را به رنگ آنها آفرید؛ یاد بی سیم بخیر که رابط آن ها و آسمان بود؛ یاد مین بخیر که سکوی پرواز بود؛ یاد گلوله ها بخیر که قاصد وصال بودند؛ یاد سنگر بخیر که مفصل ترین میهمانی اشک و خلوص را بدون خرج های کلان ترتیب می داد؛ کوتاهی کردیم... فریب خوردیم ... فراموش کردیم ... شهدا به خدا شرمنده ایم . 🌸🌱🌸🌱❤️🌱🌸🌱🌸 @sardarbakery