🌸حضرت فاطمه (س):
🌴از دنياى شما محبّت سه چيز در دل من نهاده شد : تلاوت قرآن، نگاه به چهره پيامبر خدا و انفاق در راه خدا
نهج الحياة، ح 164
@sardarbakery
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمی شود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
روزت بخیر ای همه ی زندگانیم
سلام امام مهربونم✋🌸
@sardarbakery
صبح شد
باز دلم ٺنگ ٺـو از دور سلام
ٺـو
نیاز و ضربان دلمے❤️
خٺم ڪلام...
السلام علیک یا ابا عبد الله✋🌸
@sardarbakery
الهی
ای نزدیکتر از ما به ما!
به دلم دردی ست که تنها تو را درمانگر است،
به جانم خواهشیست که تو را میطلبد،
به دلم تمناییست که شوق تو دارد.
ای طراوت بخش لحظات تنهاییم!
نه لطف تو مرا درخور.
نه ثناء تو مرا توان.
نه معرفت تو مرا سزا و
نه انس تو مرا یار!
دریاب این بندهی پریشان روزگار را
اشتیاق خویش را به دلم بیشتر کن
و آندم که به درگاهت رسیدم در بگشا
که مرا نیازیست ز تو…!
🌴🕊🌴🕊♥️🕊🌴🕊🌴
@sardarbakery
#شهید_علی_اصغر_کریمی❤️
آسانتر نگاهم کن
من تا عشق !
بیشتر نخوانده ام ...
#صبحتون_شهدایی 🌷🕊🕊
@sardarbakery
#خاطرات_شهید
○«...چون می دانستم ساعت ۶ پرواز دارد، ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود گذاشتم. بی خبر وارد اتاقش شدم، دیدم وسایلش را به هم زده، سجاده و عبایش را جمع کرده، محل جاکتابی اش را تغییر داده، میز تحریرش را برده جایی که همیشه نماز می خوانده گذاشته. اصلاً وقتی وارد اتاق شدم یک لحظه شک کردم که این همان اتاق حاج آقاست یا نه!
○لباس اضافه هایی که توی ساک گذاشته بودم را بیرون آورده بود. گفتم: این لباس ها را لازم داری. چرا آوردی بیرون؟
گفت: نه من زود برمی گردم.
اصرار کردم، گفت: لازم ندارم، زود برمی گردم.
○دو تا انگشتر عقیق داشت آنها را هم از انگشتش درآورد و گذاشت داخل کشوی میز. موقع رفتن چند بار رفت داخل خانه و برگشت حیاط. پرسیدم: چیزی شده؟ وسیله ای گم کردی؟ چرا نگرانی؟
گفت: چیزی نیست حاج خانم.
از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت.
اهل پیامک و این جور چیزها هم نبود؛ ولی آن روز از پای پلکان هواپیما برای من پیامک کوتاهی فرستاد.فقط نوشته بود:
#خداحافظ »
#شهیدحاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت
#حبیب_حرم
@sardarbakery
براے خوشحاليتــ
از بودنتـ دستـ ڪشيده ام
از احساسم هرگز...!
#شايد_عشق_همين_باشد
ندارمتــ اما
دوستــ دارمتــ ...
#شهید_سعید_خواجه_صالحانی❤️
#صبحتون_شهدایی🌷🕊🕊
@sardarbakery
💚بخشی از زیارت آل یاسین
«السَّلامُ عَلَیكَ یَا میثَاقَ اللَّهِ! الّذِی أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ»؛
سلام بر تو ای عهد و پیمان خدا! كه خداوند آن را بر خلق خویش محكم و مؤكّد ساخته است.
مولای مهربانم در سالروز آغاز امامتت دستمان را به نشانه بیعت سمت شما دراز میکنیم، لطفا ما را بپذیر
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
@sardarbakery
💠شعرے بسیار زیبا و پرمعنا با تمام حروف الفبا براے خدا
(ا) الا یا ایها الاول بہ نامت ابتدا ڪردم
(ب) براے عاشقے ڪردن بہ نامت اقتدا ڪردم
(پ) پشیمانم پریشانم ڪہ بر خالق جفا ڪردم
(ت) توڪل بر شما ڪردم بسویت التجا ڪردم
(ث) ثنا ڪردم دعا ڪردم صفا ڪردم
(ج) جوانے را خطا ڪردم زمهرت امتناع ڪردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا ڪہ خطا ڪردم
(ح) حصارم شد گناهانے ڪہ آنجا در خفا ڪردم
(خ) خداوندا تو میدانے سر غفلت چہ ها ڪردم
(د) دلم پر مهر تو اما چہ بے پروا گناہ ڪردم
(ذ) ذلالم دادہ اے اڪنون ڪہ بر تو اقتدا ڪردم
(ر) رهت گم ڪردہ بودم من ڪہ گفتم اشتباہ ڪردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و ڪمے با حق صفا ڪردم
(س) سرم شوریدہ میخواهے سرم از تن جدا ڪردم
(ش) شدے شافے براے دل تقاضاے شفا ڪردم
(ص) صدا ڪردے ڪہ ادعونے خدایا من صدا ڪردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من بہ در گاهت ندا ڪردم
(ط) طلسم از دل شڪستم من ڪہ جادو بے بها ڪرد
(ظ) ظلمت نفس امارہ ڪہ شڪوہ بر صبا ڪردم
(ع) علیمے عالمے بر من ببخشا ڪہ خطا ڪردم
(غ) غمے غمگین بہ دل دارم ڪہ نجوا با خدا ڪردم
(ف) فقیرم بر سر ڪویت غنے را من صدا ڪردم
(ق) قلم را من بہ قرآن ڪریمت مقتدا ڪردم
(ڪ) ڪتابت ساقے دلها قرائت والضحے ڪردم
(گ) گرم از درگهت رانے نمے رنجم خطا ڪردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تڪاثر آشنا ڪردم
(م) مرا سوے خود آوردے از این رو من صفا ڪردم
(ن) نرانے از درگهت یا رب ڪہ اللہ راصدا ڪردم
(و) ولے را من تو مے دانم تورا هم مقتدا ڪردم
(ه) همین شعرم بہ درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا ڪردم
(ی) یڪے عبد گنهڪارم اگر عفوم ڪنے یارب غزل را انتها ڪردم
♥️زندگے زیباست.♥️
🍀🍁🍀🍁🔹🍁🍀🍁🍀
@sardarbakery
4_5816528678300943204.mp3
1.84M
🎊مولودی آغاز ولایت امام زمان (عج)
🎊آقا بیا بخاطر خدا
🎊آقا بیا بخاطر شهدا
🎤 مجید بنی فاطمه
@sardarbakery
خدایا
من ایمان دارم هر که دلش
هوایی تو شود
تو هوایش را داری
@sardarbakery
✍ نقل مستقیم خاطرهای از حاج قاسم سلیمانی:
یک بار از ماموریت برمیگشتم، منتظر نماندم که ماشین بیاد دنبالم. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود که نگاه معنا داری به من کرد. به او گفتم: چیه؟ آشنا به نظر می رسم؟
باز هم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارید؟ برادر یا پسر خالهی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.
جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکارهایم شما میخواهی مرا رنگ کنی؟ خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد.
گفت: بگو به خدا که سردار هستی! گفتم: به خدا من سردار سلیمانی هستم. سکوت کرد،
دیگه چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد. گفتم: زندگیت چطوره؟ با گرانی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟ جوان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی، من هیچ مشکلی ندارم
@sardarbakery
✍این جمله بو علی سینا را باید با طلا نوشت ..
که میفرمایند :
هر چیزی کمش دارو است
متوسطش غذا است
و زیادش سم است
حتی محبت کردن
۱- هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن... حرمتها "شکسته" میشود.
۲- هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن... تبدیل به "وظیفه" میشود.
۳ - هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز... "بی ارزش" میشی...
از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است... پس تا ذهنت را باز نکردی ، دهانت را باز نکن.
🌸🌱🌸🌱🔸🌱🌸🌱🌸
@sardarbakery
مرا بـالے است از #پـــرواز مانـده
قدمهایی اسـت در آغـاز مــانده..
شـهیدان دستهـایم را بگیرید
مــنم همراه از ره بـاز مانـده..
#شهید_میثم_مدواری
#صبحتون_شهدایی🌷🕊🕊
@sardarbakery
مبهـوتم از دوام سپرهای عشــق تان
کہ اینگونہ درکشاکش سنگ ایستاده اید
آهستـہ تر کہ ما بہ شما اقتـدا کنیم
ای تڪ سوارها کہ بہ ظاهر پیاده اید
#صبحتون_شهدایی🌷
#مردان_بی_ادعا🕊🕊
@sardarbakery
هر صبح گنجشکی، لب ایوان خانه
سـر می دهد آوازهـایی شـادمانه
او می سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگینتر کند با هر ترانه
سلام دوستان خوبم✋
صبح زیباتون به شادی🌸
@sardarbakery
سلام امام زمانم ✋🌸
میڪنم باخودم این زمزمہ برمیگردد
بین دنیای پر از واهمہ برمیگردد
شڪ بہ دل راہ ندہ دروسط بهت همہ
حتم دارم پسر فاطمہ برمیگردد
@sardarbakery
مےرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور
سهم من در حدّ یڪ عرض سلام از راه دور
اشڪ مےریزد دلم!از شوق٬پرپر مےزند
دور گنبد؛بر فراز پشٺِ بام از راه دور
سلام ارباب خوبم✋🌸
@sardarbakery
پروردگارم ...
شکوفایی روزت را سپاس میگویم
که تاریکی شب را پایان می بخشد
و تاریکی شب را نظاره گرم
که هیاهوی روز را سرانجام است؛
در این میان
این "من" هستم که بالا میروم؛
پایین می آیم ؛
خوشحال و غمگین می شوم؛
تهی و سرشار می شوم و باز....
همان میشوم که بودم،
پروردگارم بندگی ام را بپذیر.
با یه بغل هوای تازه
🕊🍃🕊🍃♥️🍃🕊🍃🕊
@sardarbakery
هر کس "دنیا" را از زاویه
دید خود *قضاوت* میکند؛
گاهی بهتر است جای خود را
برای بهتر دیدن "عوض کنید"...
هیچوقت در زندگی تان به
خاطر احساس "ترس" عقب ننشینید...
همه ی ما بارها این جمله
را شنیده ایم که بدترین اتفاقی
که ممکن است بیفتد چیست؟
مثلاً اینکه *بمیرید*؟
ام٠٩ا "مرگ" بدترین اتفاقی که
ممکن است برایتان رخ دهد"نیست"
بدترین اتفاق در زندگی
این است که "اجازه دهید"
در عین"زنده بودن از درون بمیرید
@sardarbakery
سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.
سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک شنبه 26مهر1388 در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.
👈 بخشی از وصیتنامه شهید شوشتری:
دیروز از هرچه بود گذشتیم- امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
@sardarbakery
💠 مامانمو گم ڪردم.
نوجوان ۱۳ سالهای ڪه به منظور مقابله با دشمن و ضربه زدن به آنها، به شناسایی مواضع عراقی ها میرفت و غنائم و اطلاعات مهمی را با خود میاورد.
بهنام میرفت شناسایی چند بار گفته بود: دنبال مامانم میگردم، گمش ڪردم، عراقیها هم فڪر نمیڪردند بچه ۱۳ ساله بره شناسایی، رهاش میڪردند.
یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی بهش زدند، جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مونده بود؛ وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود، هیچ چیز نمیگفت، فقط به بچهها اشاره میڪرد ڪه عراقیها ڪجا هستند و بچهها راه میافتادند.
یڪ بار یڪ اسلحه به غنیمت گرفته بود و با همان یڪ اسلحه هفت عراقی را اسیر ڪرده بود.
🌷شهید بهنام محمدی🌷
@sardarbakery
«هادی از خیرینی بود که هر ساله مبالغی را به مؤسسه گل نرگس کمک میکرد. غیر از آن، اجناسی را برای بچههای بیسرپرست تهیه میکرد و در اختیار مؤسسه میگذاشت.
قبل از شهادتش آن قدر هدیه مناسب دختر بچهها خریده بود که مسئولان مؤسسه میگویند هر چه توزیع میکنیم تمام نمیشود.»حالا چند وقتی میشود که گلسرها، تلها، انگشترها و ساعتهای دخترانهای که هادی برای دختربچههای یتیم یا بیسرپرست تهیه کرده بین آنها توزیع میشود. هدیهای از یک شهید که تنها دغدغه خود و خانوادهاش را نداشت
✍ راوی:خواهرشهید
🌹شهید هادی زاهد
@sardarbakery
🌷 داستان یک تفحص ☜
💠 حكايت اذان شهيد
🌷سال ٧٤ بود که باز دلمان هوای خوزستان کرد و در خدمت بچه های «تفحص» راهی طلائیه شدیم. علیرغم آب گرفتگی منطقه، بچه ها با دل هایی مالامال از امید یک نفس به دنبال پیکرهای مطهر شهدا بودند و با لطف و عنایت خداوند، هر روز تعدادی پیکر شهید را کشف و منتقل می کردیم.
🌷یک روز تا ظهر هرچه گشتیم پیکر شهیدی را پیدا نکردیم… دل بچه ها شکسته بود. هرکس خلوتی برای خود دست و پا کرده بود، صدایی جز صدای آب و نسیمی که بر گونه های زمین می وزید به گوش نمی آمد، در همین حین یکی از برادران رو به ما کرد و گفت: «صدای اذان می شنوم!» ما تعجب کردیم و حرف آن برادر را زیاد جدی نگرفتیم تا این که دوباره گفت: «صدای اذان می شنوم، به خدا احساس می کنم کسی ما را صدا می زند…».
🌷باور این حرف برای ما دشوار بود، بچه ها می خواستند باز هم با بی اعتنایی بگذرند، آن برادر مخلص این بار خطاب به ما گفت: «بیایید همین جایی که ایشان ایستاده است را با بیل بکنیم». ما هم درست همان جایی که ایشان ایستاده بود را با بیل کندیم. حدود نیم متر خاک را برداشتیم....
🌷با کمال تعجب پیکر مطهر شهیدی را یافتیم که هنوز کارت شناسایی او کاملاً خوانا بود و پلاکش در لابه لای استخوان های تکیده اش به چشم می خورد. قدر آن لحظات توکل و اخلاص را فقط بچه های تفحص می فهمند..!
راوی: برادر ستائی از یگان تفحص تیپ ٢٦ انصارالمؤمنین🌹🕊🕊
@sardarbakery
به "زندگی" فکر کن !
ولی برای زندگی "غصه نخور"..
دیدن حقیقت است ،
ولی درست دیدن، "فضلیت"...
"ادب" خرجی ندارد
ولی همه چیز را میخرد...
با شروع هر روز فکر کن
تازه بدنیا آمدی .
"مهربان باش" و دوست بدار
و عاشق باش.
شاید "فردایی نباشد"...
شاید فردایی باشد
اما "عزیزی" نباشد...
♡دکتر الهی قمشه ای♡
@sardarbakery
جان راتو صفا ده به صفای صلوات
همراز ملک شو به نوای صلوات
هرکس که صلوات می فرستد یک بار
ده بار خدا بر او فرستد صلوات
💓اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💓
@sardarbakery
💠 آیت الله بهجت(ره) :
اگر دلتان برای امام زمان (علیه السلام)
تنگ شد ، به صفحات قرآن نگاه کن
@sardarbakery
بے عشق مهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ
لایق بہ خاڪ اسٺ آن دلے ڪہ مبتلا نیسٺ
هرروز باید از فراقش نالہ سر داد
مهدے فقط آقاے روز جمعہها نیسٺ
سلام امام مهربونم✋🌸
@sardarbakery
سلام ارباب من✋🌸
نشودصبح اگر عرض ارادت نکنم
نام زيبای تو را صبح تلاوت نکنم
لحظاتتون پرازعشق به امام حسین
@sardarbakery
خدای مهربونم...
از تو شاکرم که چشمانم را گشودی
وفرصتی دیگربرای زندگی،
برای نفس کشیدن،
برای دیدنعزیزانم به من عطا کردی.
❣خدایا امروز
❣تقدير دوستانم را
❣زيبا بنويس
❣به اميدِ
❣لبخند روی لباشون
❣شادی توی دلاشون
❣استجابت در دعاهاشون
❣آرامش درقلباشون
آمین یا رَبَّ الْعالَمین
🌸🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌸
@sardarbakery