﷽
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
🌸شهید محمد بروجردی
🌹راوی دوست شهید
🌷 هر چی بهش اصرار می کردم که فرماندهی سپاه رو قبول کن
زیر بار نمی رفت و قبول نمیکرد
بهم می گفت : آقای رضایی از من لایق تر و بهترند من ترجیح میدم که از ایشون فرمان بگیرم و توی کارها اگه تونستم کمکشون کنم.
حتی بعدهم توی کردستان بارها بهش می گفتم : برگرد تهران و با توجه به قابلیت هایی که داری توی سپاه مشغول خدمت شو.
ولی باز توی جوابم می گفت : میخوای منو هدر بدی؟مگه چه اشکالی داره که اینجا کار کنم ؟ دیگران توی تهران هستند و کارشون رو انجام میدن
گفتم : خب اگه بری تهران می تونی خودتو به عنوان الگوی مقاومت و تقوی مطرح کنی.
🌷 که جواب داد : این جا هم با برادرها کار میکنم انسان هر کجا که باشه اگه برای رضای خدا کار کنه همون جا الگو میشه.
✍ از کتاب : میرزا محمد پدر کردستان
🌴🍁🌴🍁🕊🍁🌴🍁🌴
√ اخلاص
+روزهایے ڪه از مغازهے بابا زود برمےگشت، مےرفت پایگاه بسیج مسجد.
_ خانه هم ڪه مےرفت، سرش به ڪار خودش گرم بود. یڪ گوشه مےنشسٺ و یا قرآن مےخواند یا درس. خیلے اهل حرف زدن از این طرف و آن طرف نبود.
+ پس از شهادٺش ، دوسٺان مسجدےاش آمدند براے تسلیت گفٺن به مادرش.
_ گفٺند: خوشبهحال شما ڪه یک همچین حافظ قرآنے را تقدیم اسلام ڪردهاید. مادر ٺازه آنجا فهمید پسرش حافظ قرآن بوده...
شـــــهید حسن قامٺ
🌸خاطره ای از خواستگاری حمید آقا
❣وقتی از حمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیدا کنم سراغ خودم رفتم. سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلا از خواستگاری من پشیمان شود، برای همین گفتم:
« من آدم عصبی هستم، بد اخلاقم، صبرم کمه، امکان داره اذیت بشی،» حمید انگار متوجه قصد من از این حرفها شده بود
گفت: «شما هر چقدر هم عصبانی بشی من ارومم، خیلی هم صبورم، بعید میدونم با این چیزا جوش بیارم.»
گفتم : « اگه یه روزی برم سر کار یا برم دانشگاه خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه شلوغ باشه، شما ناراحت نمیشی؟»
گفت: «اشکالی نداره، زن مثل گل میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا میکنم!»
✍ برگی از خاطرات
هر کس به اتاقش میآمد از پشت میز بلند میشد و در جلو فرد مینشست و کارهایشان را انجام میداد !
یک روز از او پرسیدم که چرا پشت میز ، کارهایش را انجام نمیدهد؟
با لبخند همیشگیاش گفت ،
برادر من ! ، میز ریاست یک حال و هوای خاصی دارد که آدم را میگیرد ، پشت آن میز من رئیسم و مخاطبم ارباب رجوع هست.
من میآیم این طرف و کنار مردم مینشینم ، تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم !
این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی میکنم....
🌹شهید محمد بروجردی
مـرا
با قنوتـت
ببـر تـا خـدا ..!
#نماز_اول_وقت
#شهید_حاج_رضا_داروئیان
از آسمان پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: وسیع تر از من است
از کوه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مقاوم تر از من است
از آینه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: پاک تر از من است
از آب پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: زلال تر از من است
از مادر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مهربانتر از من است
از پیامبر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: از تمام یارانم به من نزدیک تراست
ازخودش پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: خادم خدا
🎈ولادت حضرت زینب س و روز پرستار
بر همه پرستاران عزیز مبارکباد🎈
🎉🎈🎉🎈🎊🎈🎉🎈🎉
4_5969589510160253637.mp3
6.82M
🌸یا زینب عزت و اعتبار یه نوکر(سرود بسیار شنیدنی)🌸
🎤 سید رضا نریمانی
💚ولادت عقیله بنی هاشم مبارک باد💚
🎊ویژه ولادت حضرت زینب(س)🎊
امشب از عرشِ خدا بانگِ سعادت آمد
نورِ چشمانِ علی(ع)، کوهِ صلابت آمد
زینبِ حضرتِ زهراست بدانید فقط
جهتِ بندگی و صبر و رشادت آمد
زینتِ عالم بالاست عجب نیست اگر
فُطرُس امشب جهت عرض ارادت آمد
خواهرِ حضرتِ ارباب، حسین بن علی
یکه تازِ شرف و شور و شهامت آمد
شاهد ظلم به هفتاد و دو خورشیدِ دلیر
راوی عرصه ی ایثار و شهادت آمد...
محسن زعفرانیه