#فرازی_از_وصیت_نامہ :
به نام خدایی که در راه او کشته می شوم
و عاشقانه به سویش می شتابم. باید رفت و رفت ،تا به ماندن رسید تا جاودانه شد ؛ من در بستر اسلام ، و در بستر تشیع ،سرخ به خون خفتم تا خفتگان و بازی خوردگان شیطان را از خواب غفلت بیدار کنم...
#شهید_محمدجمعه_دادگر
●تحصیلات: سوم ابتدائی
●تاریخ و محل شهادت: ۱۰ آبان ۶۱ سومار🕊🌹🕊
✍ #ڪلام_شـهید
«خدایا از تو میخواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری، زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک»
📎فرمانده گردان مالک اشتر لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص)
#شهید_احمد_بابایی🕊🌹🕊
سرداران ورزمندگان عاشورایی
✍ #ڪلام_شـهید «خدایا از تو میخواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید د
آنقدر تأثیرگذار بود که فقط از معنویت شبانه ی او سرچشمه می گرفت. دلاوری و جنگاوری آن یک طرف و این خلوص و نیت و عمل آنها در طرفی دیگر. هر کجا بنا بود گردان حضور پیدا کند، تدبیر بابایی، بالای آن برنامه دیده می شد.
ای کاش یک بار بابایی زنده می شد و یک سری بچه های نسل سومی تحت فرماندهی او قرار می گرفت تا بسیاری از مشکلات حل شود.
وقتی به انرژی اتمی در دارخوین منتقل شدیم، منطقه در تیررس دشمن بود. در بمباران دشمن، بعضی از بچه ها زخمی شدند و انتقال آب به آنجا فقط شب، آن هم به اندازه ی یک تانکر صورت می گرفت و این هم کفاف بچه ها را نمی داد. تجربه و تدبیر شهید بابایی، به کار آمد. دستور داد هر گروهانی چاهی را حفر کنند تا مشکل کمبود آب رفع گردد.
جذبه و فرماندهی همراه با درایت احمد بابایی، الفت عجیبی را بین او و بچه ها ایجاد کرده بود؛ به گونه ای که هرگاه بحث جدا شدن عده ای از گردان مطرح می شد، بسیاری نگران بودند که مبادا از گردان مالک و احمد بابایی جدا شوند. چون احمد آن چنان به نیروهایش عشق می ورزید که هیچ پدری مهربان با فرزند خود این چنین نبود.
شهید عباس کریمی، چند نفر از بچه های گردان را برای واحد اطلاعات عملیات انتخاب کرد تا در شناسایی ها به او کمک کنند، اما فقط دو شب با او بودند و برای شب سوم به گردان بازگشتند؛ چون طاقت دوری از گردان و فرمانده خود را نداشتند. احمد از آنها قول گرفت بعد از عملیات به کمک عباس کریمی بروند.
بسیار روی آموزش تأکید داشت. در دمای 50 درجه ی ظهر، بچه های گردان را با پای برهنه و بر روی لوله های نفت حرکت می داد تا آماده رزم باشند.
پاها هم تاول زده بود و به قدری خون و چرک آمده بود که پوست زیر پا ترک خورده بود. به حالت مرده و سخت درآمده بود، اما دریغ از یک شکوه ی بچه ها.
آن چنان به نقشه و طراحی صحنه ی نبرد مسلط بود که نقشه ی کل عملیات بیت المقدس به آن مهمی را در چند دقیقه و با یک ماژیک برای نیروها تشریح کرد.
📎فرماندهٔ گردان مالکاشتر لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_احمد_بابایی
●ولادت : ۱۳۳۴/۳/۱۵ قزوین
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۲۰ خرمشهر ، عملیات بیتالمقدس🕊🌹🕊
تو کجا، بغض کجا، ما که نمردیم هنوز
ای سفر کرده بیا، ما که نمردیم هنوز
ما بمیریم، نبینیم، تو غربت بکشی
ای عزیز دل ما، ما که نمردیم هنوز
السلام علیک یا امین الله...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دورترین نزدیک من...💔
Hossein Taheri - Faraj Emza Mishe (320).mp3
4.84M
انشاءاللهفرجامضامیشه!😍
اینآقامنجیدنیامیشه...!(:♥
شهید شوشتری چه قشنگ گفتن که:
+قدیم بُویِ"ایمان" میدادیم...
الان ایمانمان بُو میدهد!
قدیم دنبال "گُمنامی" بودیم...
الان مُواظبیم ناممان گُم نشود! :)
#تلنگرانه
رفیق دلت کـہ گرفت، قرآن رو بردار...
بسمہ اللہ بگو✨
یـہ صفحہ رو بـاز کن
بگـو:
خدایـا یـہ کم باهام حرف بزن آروم شم:)
آخہ فقط خودت میتونے آرومم کنے💛
#تلنگر
ازمـنسـوالشـد
" امـامزمـان«عــج»غــایـباست" یـعنـیچـه؟
گـفتـم:غـایـب؟
کـدامغـایـب؟
بــچـه،دسـتـشراازدسـتپـدررهـاکـردهوگــمشــده،
مـیگـویـد:
پـدرمگـمشـدهاسـت!...
_حــاجاسـمـاعـیـلدولابــی
˼
#امام_زمان