سلام شب زیباتون بخیر😍
بعضی وقتا میشه..یهو دل آدم میگیره😔
دلش برا همه تنگ میشه❤️
ی جورایی حال دلش بد میشه😞
هرکی واسه اینکه حالشو خوب کنه ی کاری میکنه😌
یکی آهنگ گوش میده ..یکی با رفیقش حرف میزنه😃
بعضی ها قرآن میخونن😌
بستگی به نگاه هرکس ب زندگی روشی رو واسه گرم شدن دلش انتخاب میکنه👍
بعد احساس خوبی ب آدم دست میده ..دیگه دلش گرفته نیست😁
ولی بعضی مواقع هم میشه میبینی هرکاری میکنی فایده نداره مثل اینه ک بیشتر عطش میزنی😢
چون راه درست رو انتخاب نکردی👍
چون دل تو مثلا آهنگ نمیخواسته😒
اون نفست بوده ک تقاضا کرده شاید لحظه ای خوب باشی ولی مطمئن باش بعد چن دیقه بدتر هم میشی
چووووون 😒
قلب کوچک مهربون و پاکت رو با یک عصاره ای بد بو خرابش کردی😱
در واقع قلب تو منبع آرامش رو میخواسته☺️
پاکی رو...
آرامش ابدی رو خواسه ازت🌸
میتونی ی دفعه امتحانش کنی
مثلا بارفتن ب مزار یه شهید ک منبع آرامشه😌 حال دلت رو خوب کنی
اون موقع احساس میکنی مثل یک پرنده سبک شدی☺️
دیگ این احساس گذرا نیست چون قلبت پاکی رو میخواسته
وتو هم دودستی بهش دادی🙃
آخه شهیدا خودشون ب منبع اصلی اتصال دارن👌
به خدا...ک مهربون داره نگاهت میکنه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/bachehshei
هدایت شده از به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
مهمان های جدید🌸🌸🌸
مقدمتان گلباران🎊🎊🎊🎊🎊
ان شاالله بتوانیم خدمتی کنیم😊
......
با سلام خدمت ب همران محترم کانال...
بابت نفرستادن مطالب پوزش🙏 میخواهم درگیر کاری مهم بودم😌
همراهان جدید کانال از اینکه مارو پذیرفتید☺️خوشحالیم🌸
تربیت فرزند نوردیده:
ما را برای رقابت تربیت کردهاند.
برای ربودن موفقیت از دست همکلاسی.
برای شاگرد اول شدن، برای رتبه بالاتر در کنکور. برای کنار زدن همکاران به قصد مدیر شدن. برای سبقت گرفتن در رانندگی و جلوتر بودن به هر قیمت. تربیت ما بر مبنای قیاس شکل گرفته است، هرکی زودتر، هرکی بزرگتر، هرکی زیباتر، هرکی پولدارتر و اینگونه در نهاد ما همواره جنگی نهفته است برای «ترین» شدن.
ما محتاج یک انقلاب تربیتی هستیم. پس فرزندانمان را آنگونه که خودمان تربیت نشدیم؛ تربیت کنیم. برای باهم بودن، برای گفتگو کردن و برای همیاری و برای «باهم» زندگی کردن. شاید ناگزیر شدیم که در خودمان نیز نوسازی تربیتی کنیم.
h
دلنوشته💕:
هيچكس ارزشش را ندارد كه اشكت را جاری كند❌
اما اگر روزی دلت از كسی آنقدر گرفت كه به اشک رو آوردی آنقدر گريه كن تا جايی كه اثری از آن آدم در تو نماند!💫
مثل باران كه غبار را از روی شيشه می شوید
در پس هر باران آفتابی زيباست...🌞
اگر آدمی را روز اول جدايی از خودت نياندازی بيرون هر روز وجودت را مثل خوره ميخورد
و تو می مانی و يک منِ تو خالی...😔
http://eitaa.com/bachehshei ❣
💞🌟🌟💞🌟💞💞🌟💞🌟💞🌟💞
سلااام
خوبید؟
روزدوشنبه تون بخیر و شادی😍
حواستون هست فقط 3روزتا عید بزرگ ولایت مونده؟
بچه شیعه این عید رو باید خییییییلی بهش اهمیت بده😍
پس یادتون نره حتما به هر نحوی که میتونید این عید رو باشکوه برگزار کنید بچه های ما باید مفهوم غدیر و ولایت رو بدانند
http://eitaa.com/bachehshei❤️❤️
🌸 دستهای خدا باش
برای برآوردن رویای انسان دیگری ...
بی تفاوت نباش!
اگر دیدی کسی گره ای دارد
و تو راهش را میدانی،
سکوت نکن، دریغ نکن؛
⭐️معجزه زندگی دیگران که باشی
بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود...
🌷لطفاً کمی آهسته تر
از کنارهم عبور کنیم...🌷
شبتون نورانی
یاعلی
http://eitaa.com/bachehshei❤️❤️ a
امام صادق علیه السلام فرمود:
غذا دادن به یک مومن در روز عید #غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. (بحار ج۶ ص 1
http://eitaa.com/bachehshei❤️❤️
با سلام خدمت بچه شیعه های گل🌸
ان شاالله برای عیدخودمون ک ارزش معنویش از نوروز هم بیشتره
👌
سنگ تموم بزارید😌
حتی اگه شده با یک لیوان شربت این عید زیبا رو به همه یادآوری کنم..
این عید اصالت ماست😄
عیدی ک خیلی ها چشم دیدنش رو ندارن😉
اونایی ک میخوان تفرقه بندازن😔
ولی ما بچه شیعه ها نمیزاریم
پس یاعلی🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ب مناسبت این عید فرخنده🌸❤️🌸❤️
رمان زیبایی رو تقدیم ب نگاه زیباتون میکنم😌
✏رمان:
بسم رب المهدی...💕
💟فصل اول💟
🔷 #او_را ... 1
☀️ سنگینی نور خورشید،
مجبورم کرد چشمام رو باز کنم.
هنوز سرم درد میکرد.
پتو رو تا بالای سرم کشیدم و دوباره به زیرش خزیدم.
💤چشمام دوباره گرم خواب میشدن که این بار صدای در
و به دنبالش قربون صدقه های مامانه که خواب رو از سرم بیرون کشید.
-ترنم...مامان جان بهتری؟
دیشب اومدم بالاسرت تب داشتی، باز الان تبت یکم پایین اومده.
چندبار آخه بهت بگم شب موقع خواب،پنجره ی اتاقتو باز نذار!!
اونم تو این هوا❄️
خوابتم که سنگین😴
طوفانم بیاد بیدار نمیشی!!
میبینی که وقت مریض داری ندارم،
هزار تا کار ریخته رو سرم...
-مامان جونم،بهترم.شماهم یکم کمتر غر غر کنی،سر دردم هم خوب میشه!
مامان اخمی کرد و با دلخوری به سمت در رفت،
-منو نگا که الکی واسه تو دل میسوزونم...
پاشو بیا صبحونتو بخور،یکم به درسات برس.
من دارم میرم مطب،
ناهارتم سر ظهر گرم کن بخور.
اگه بهتر نشدی عصر حتماً برو دکتر،
مثل بچه ها میمونی،همش من باید بگم این کارو بکن،اون کارو نکن.
خداحافظ
با مردمک چشم، مامان رو بدرقه کردم و وقتی خیالم از رفتنش راحت شد،
دوباره به تخت خواب گرم و نرمم پناه بردم .
🔹بار سوم که چشم باز کردم،
دیگه ظهر رو هم گذشته بود.
دلم میخواست باز بخوابم اما ضعف و گرسنگی امونم نمیداد.
از اتاق بیرون رفتم و به آشپزخونه پناه بردم ...
"محدثه افشاری
🔹 #او_را ... 2
یخچال رو که باز کردم،
میوه بود و آبمیوه و شیر و...
هرچیز جز غذا🍝
پس منظور مامان غذاهای فریزری بود که هر وعده داغ میکنم و میخورم...
چه دل خوشی داشتم که فکر کردم برای دختر مریضش سوپ پخته😒
اگر منم یکی از بیمارای مطبش بودم،
احتمالاً بیشتر مورد لطف و محبتش واقع میشدم...
بعد از خوردن غذا به اتاقم برگشتم، هنوز نیاز به استراحت داشتم...
📱چشمم به گوشیم که خورد، تازه یادم افتاد از صبح سراغش نرفتم...!
42 تماس
و 5 پیامک
از سعید... 💕
واااای...من چرا یادم رفته بود یه خبر از خودم به سعید بدم😣
از پیامک هاش معلوم بود نگرانم شده، سریع دستمو روی اسمش نگه داشتم و گزینه ی تماس رو زدم...
-الو ترنم؟؟
معلومه کجایی؟؟
چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟؟ 😠
-سلام عزیزدلم،
خوبی؟
ببخشید خواب بودم!
-خواب؟؟
تا الان؟؟
-باور کن راست میگم سعید...
دیشب که با اون وضع برگشتم خونه و خسته رو تخت خوابم برد،
پنجره اتاق باز مونده بود،
سرما خوردم 😢
اصلا حال ندارم ...
-جدی میگی؟؟
فدات بشم من.
الان میام پیشت...
-سعییییید نه 😰
بابا بفهمه عصبانی میشه.
-از کجا میخواد بفهمه خانومی؟
مگه اینهمه اومدم، کسی فهمید؟😉
-خب نه
ولی...
-ولی نداره که عسلم.
یه ربع دیگه پیشتم خوشگلم
بابای 👋
اعصابم از دست این اخلاق سعید خورد میشد.
هیچ جوره نمیشد از سر بازش کرد...
هرچند دوستش داشتم اما فقط اجازه داشتیم مواقعی که خود مامان یا بابا بودن،
تو خونه باهم باشیم،
اما سعید به این راضی نبود و هروقت که دلش میخواست پیداش میشد...
"محدثه افشاری
http://eitaa.com/bachehshei❤️❤️
✏رمان
🔹 #او_را ...3
شاید توی دنیا هیچ کس مثل من و سعید اینقدر عاشق نبود...
طاقت حتی یه لحظه ناراحتی همدیگرو نداشتیم...💕
هیچکس حق نداشت به نازدونه ی سعید کوچکترین بی احترامی کنه...
حتی پسرای دانشگاه هم میدونستن که حق نزدیک شدن به منو ندارن🚫
دیدن صورت بی روح و رنگ پریدم تو آینه خودم رو هم ترسوند...
چه برسه به سعید...
پس تا نیومده بود باید حسابی به خودم میرسیدم
👗💅💄👄👌
سریع دست به کار شدم، کرم و رژلب و خط چشم باریکم کار خودش رو کرد،
در عین بیحالی مثل هرروز خوشگل و به قول سعید "جیگر" شدم...
👱😉
در حال عوض کردن لباسم بودم که زنگ در به صدا دراومد.
سریع پله ها رو پایین رفتم و درو باز کردم.
دیدن چهره ی سعید،حتی از پشت آیفون هم حالم رو خوب میکرد.💕
از در که وارد شد با دیدن من سوتی زد....
-اوه اوه،اینو نگاااا
خانوم ما موقع مریضی هم ناز و تکه😍👌
چه جیگری شدی تو...
با گفتن "دیوووونه" خودمو تو بغلش انداختم....
❣هیچ جا به اندازه ی آغوش سعید برام گرم و امن نبود...
-آخه وروجک دیشب چقدر بهت گفتم تو این هوای بارونی و سرد پالتو رو از تنت درنیار؟؟🌧
پالتو رو که در آوردی هیچ،لج کردی شالتم از سرت برداشتی...😒
تو که اینجوری منو اذیت میکنی حقته...
اگه همون دیشب یه دونه میزدم تو گوشت الان حالت خوب بود....
-عههههه...😳
سعییید😒
-کوفت!
-بد☹️
-شوخی میکنم😁
ولی انصافاً یه چک میخوردی بهتر بود یا الان بخوای بری دو سه تا آمپول بخوری؟؟😜
-نخیرشم،آمپول هم نمیخورم.
تو که میدونی من چقدر از آمپول میترسم😰
-ههههه. مسخره ی لوس...😂
-لوس خودتیییییی😝
گاز محکمی از بازوش گرفتم و پله ها رو دو تا یکی بالارفتم و به اتاقم پناه بردم.
سعید هم پشت سرم دوید و وارد اتاق شد و درو بست...
"محدثه افشاری"
🔹 #او_را ...4
بعد از رفتن سعید دوش گرفتم و دراز کشیدم...
حتی تصور زندگی بدون سعید هم برام کابوس بود...🕸
❤️من برای داشتن سعید حاضر به هر کاری بودم...
اون جبران همه کمبودها و محبت های نادیدم از طرف خانواده
و تنها همدمم بود💕
حتی بیشتر از خودم به فکرم بود...
یک ساعت بعد با شنیدن صدای تلویزیون، فهمیدم که بابا اومده خونه و احتمالا مامان هم کم کم پیداش شه.
هروقت سرما میخورم دلم فقط خواب میخواد و خواب میخواد و خواب...😴
-ترنم خوشگلم!
پاشو بیا شام بخوریم...
پاشو مامانم...
-مامان بدنم درد میکنه،
بذار بخوابم،میل ندارم. نمیخورم.
-ترنم خسته ام،حال حرف زدن ندارم .پاشو بریم...
-مامانمممم.....
شب بخیر👋
صدای کوبیدن در، خیالمو راحت کرد که مامان رفته و دوباره خوابیدم...😴
فردا رو نمیتونستم مثل امروز تعطیل کنم.
حتی یک روز خوابیدنم به برنامه هام ضربه میزد و از کارهام عقب میموندم.
از باشگاه،کلاس ها، دانشگاه و...
خوب میشدم یا نه،بهرحال صبح باید دنبال کارهام میرفتم.
"محدثه افشاری"
http://eitaa.com/bachehshe
دوستان عزیز عید سرتاسر پر از عشق و بندگیتون مبارک ❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🎄🎄🎄🎄🎄🎄🎄🎄🎄🎄