⚫️ شکوه عزاداری حیرتآور حسینی
🔹 برخی خواسته یا ناخواسته در حال ایجاد دوگانهسازی و تعمیق دوقطبیها در جامعه هستند. دقت کنیم در شرایط فعلی بهطور خاص، چنین دوگانهسازیهایی مطلقا خوب نیست زیرا:
▪️اولا ؛ معلوم نیست همه این مردم برای تفریح و عیش و نوش به سفر و یا شمال میروند.
▪️ثانیا ؛ بسیاری از مردم علاقهمندند که عزاداری حسینی را بهطور سنتی و در شهرهای خود انجام دهند.
▪️ثالثا ؛ این دو قطبیسازی عزا _ تفریح / عزا _شمال بهجز بدبین کردن مردم به طیف مذهبی انقلابی، آوردهای ندارد.
👈 لذا ، بهجای منفینمایی، مناسب است اقدام مثبت و ایجابی کنیم:
▪️الف. بهجای دوقطبیسازی، نظم و قانونمداری و پایبندی به دستورات و شکوه عزای حسینی توسط هیئات را باید برجسته شود. هیئات مذهبی و انقلابی در عین اقامه عزای باشکوه و باعظمت حسینی، با نظم و شدت پایبندی به قانون، امسال جلوهای جدید از رفتار مثبت و عمیق و بامعرفت دینداران را به نمایش گذاشتند.
▪️ب. به میزان به رخ کشیده شدن این عظمت بینظیر عزاداری در هیئات که امسال حقیقتا شگفتآور است، مردم به حضور در این هیاتها که عموما انقلابی هستند، #تشویق میشوند و این خود بخشی از امر به معروف دستگاه اباعبدالله الحسین (ع) است.
🏴 تبیین
http://eitaa.com/bachehshei
🏴◾️ دومین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در حسینیه امام خمینی
◾️آقاجان اراده کنی در همین لحظه " جان را فدایت میکنیم به فدای غربت علی...ما اهل کوفه نیستیم مولایمان اراده کن تا باپا نـــــــــــه"با سر می آییم...
🖤پــــــــــدر امت..
#بزرگ_ولایت_امام_خامنه_ای
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
نجات يك انسان
فصل ششم
قسمت اول
همين طور كه با ناراحتي، كتاب اعمالم را ورق ميزدم و با اعمال نابود شده مواجه م يشدم، يكباره ديدم بالاي صفحه با خط درشت نوشته شده : «نجات يك انسان»
خوب به ياد داشتم كه ماجرا چيست. اين كار خالصانه براي خدا بود. به خودم افتخار كردم و گفتم: خدا را شكر. اين كار را واقعاً خالصانه براي خدا انجام دادم. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز در دوران جواني با دوستانم براي تفريح و شنا كردن، به اطراف سد زاينده رود رفتيم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ما هم مشغول تفريح.
يكباره صداي جيغ يك زن و فريادهاي يك مرد همه را ميخكوب كرد! يك پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا ميزد، هيچكس هم جرئت نميكرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد.
من شنا و غريق نجات بلد بودم. آماده شدم كه به داخل آب بروم اما رفقايم مانع شدند! آنها ميگفتند: اينجا نزديك سد است و ممكن است آب تو را به زير بكشد و با خودش ببرد. خطرناك است و...
اما يك لحظه با خودم گفتم: فقط براي خدا و پريدم داخل آب.
خدا را شكر كه توانستم اين بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با كمك رفقا بيرون آمديم. پدر و مادرش حسابي از من تشكر كردند. خودم را خشك كردم و لباسم را عوض کردم. آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
نجات يك انسان
فصل ششم
قسمت دوم - آخر
اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم. ميدانستم كه گاهي وقتها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك انسان را در آن اوضاع نجات ميدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرده ام.
اما يكباره مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است! با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ ميشود، خُب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم. پس چرا پاك شد؟!
جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت : درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟
يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم. اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر ميدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه ميگرفتم. اصلاً بايد روزنامه ها و خبرگزاري ها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم.
فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاري ها و روزنامه ها با من مصاحبه كردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و يك هديه حسابي براي من آوردند و... جوان پشت ميز گفت : تو ابتدا
براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي... آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟
گفتم: همه اينها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيلي ها كارهايشان را براي خدا انجام ميدهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند.
بعضي ها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود ميكنند!
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
سمت تو آماده ام تا که نباشی تنها
دل من تاب ندارد که تو باشی تنها💔
http://eitaa.com/bachehshei
◾️شب هشتم شده پرپر...
ارباً اربا علی اکبر...
🌹علی بودی و شبیه پیغمبر...
کل صحرا پُر شد از بُغض علی و جانِ پیغمبر...
❤️به جوانی ات قسم، با امام خود عهد میبندیم که آخرالزمانی خیبری را برای یهود رقم بزنیم..
◾️ هشتمِ #محرم
http://eitaa.com/bachehshei
⭕️آیتالله بهجت(ره):
روایت دارد که امام زمان صلوات الله علیه که ظهور فرمود، پنج ندا میکند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی، این به همه میرسد؛ به هر کسی به لغت خودش. در عالَم، نه در این پنج قاره.
[یکی از این نداها این است]:
🔸ألا يَا أَهلَ الْعالَم! إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قَتَلُوهُ عَطشانا...
🔹ألا يَا أَهلَ الْعالَم! إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدوانا...
http://eitaa.com/bachehshei
🌸جمعہ#هایم بے ت✨و
بےمعناسٺ، #مهدے جان بیا
💖دل درون #سینہ ام
تنهاسٺ، #مهدے جان بیا
🌼گر چہ #دیدارٺ
میسر نیسٺ بر #چشمان من😔
🌸این دل اما با #غمٺ💔
شیداسٺ، مهدے جان #بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/bachehshei
#خاطره
✍نشسته بودم بغل دست حاجی، یک دفعه زد روی پایش، از صدای نالهاش ترس برم داشت ! گفتم: حاجی چیزی شده؟ مشکلی پیش اومده؟ گفت: من سه چهار روزه از حال آقا بیخبرم....
پدرش فوت کرده بود ، میان سنگینی غم از دست دادن پدر، قلب و فکرش پیش حضرت آقا بود. فقط سه چهار روز بود جویای حالش نشده بود. آنوقت اینطور آه میکشید. اینطور خودش را سرزنش میکرد...
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
http://eitaa.com/bachehshei
✍شهید سلیمانی:
خدایا ؛ثروت چشمانم ،
گوهر اشک بر حسینِ فاطمه است
📚فرازی از وصیتنامه
http://eitaa.com/bachehshei ☫
... .....:
#آخرین_جملہ_شهـــید🌷
#یادشهداےحسیـــنے
ﻣﻴﺨﻮاﺳــت ﺑﺮﻩ ﺧــﻄ ﺟﻠـــﻮ
ﻣﻴﮕﻔﺖ : اﻣﺸـــﺐ ﺣﺎﺝ ﻣﻨﺼﻮﺭ (ﺷﻬﻴﺪمنصـــور ﺧﺎﺩﻡ ﺻﺎﺩﻕ) ﺩﻋﺎےﻛﻤـــﻴﻞ ﺩاﺭﻩ ...
ﻣﻨـــﻢ ﺑﺎﻳﺪﺑـــﺮﻡ
ﻓﺮﻣـــﺎﻧﺪﻩ ﺑﻬـــﺶ اﺟــــﺎﺯﻩ ﻧــﺪاد😔
ﺑﻌـــﺪ ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﺧﻮﺷﺤــﺎﻝ اﻣﺪ🙂 ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﻃﺮے ﺑﻴﺴــﻴﻢ ﺗﻤـــﺎﻡ ﻫﺴــﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻡ ﺑﮕﻴـــﺮم.✅😊
ﺑﺎ اﻗﺎﻱ ﺭاﺳـﺘےﺑﺎ ﻣﻮﺗـﻮﺭ ﺭﻓﺘــﻨﺪ.
اﻗﺎےﺭاﺳﺘے ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣے ﻜﺮﺩ:
ﺳہ ﺭاﻩ ﺷﻬــﺎﺩﺕ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﻳــﻢ ﻛہ ﺧﻤﭙــﺎﺭﻩ اﻱ ڪﻨﺎﺭ ﻣﻮﺗـﻮﺭ ﺑﻪ ﺯﻣﻴـﻦ ﺧﻮﺭﺩ.
ترڪش هـا از بالای سرم رد شده و به سر و سینه سیـد نشستـه بود.😭
به سیّــد ڪه نڱاه ڪردم صـورتش رو به آسـمان بود، چشـم راسـتش بیرون آمـده بود و خون تمـام صورتش را پوشانـده بود.
دسـت چـپش هـم قطـع شـده بود و فـقط با یڪ مقـدار پوسـت به بـدن متصـل مانـده بـود.
رفتم زیر بغلش رو ڲرفتم و گفتم: «سیّد جان چیزے نیست ! مے برمت بهدارے.»
خندید و با صــداے آرام همیشگے جـواب داد: «من رو به حالت #سجده برگردون... طـرف قبله!»
با چشـم سالـمش دنبال کسے می گشـت، یک دفعہ به نقطـه اے خیره شد 😭و گفت:«سبـحان الله، سبـحان الله، الحـمدلله رب العالمین...»
دیدم خودش رو جمـع کـرد، بدن خونینش می لرزید و می گفت: «السلام علیڪ یا سیّدے و مولاے یا جدا یا ابا عـبدالله ...»
سه بار سـلام داد و بعـد خیلے آرام به سمـت چـپ افتاد...
🌷🌷
#ﺷﻬﻴﺪ ﺳﻴﺪﻣﺤﻤـﺪ ﺷﻌﺎﻋﻲ
http://eitaa.com/bachehshei
🌹🌹🌹
🔴آمریکا و مواجهه با گوشه کوچکی از انتقام سخت
▪️بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی در ۲۳۸ روز گذشته مواضع نظامیان تروریست آمریکایی بیش از ۲۰۰ بار مورد حملات نیروهای مقاومت عراق قرار گرفته است. یعنی تقریبا به طور متوسط روزی یکبار.
▪️گروههایی که مسئولیت این حملات را برعهده می گیرند عموما گروههایی هستند که تازه تاسیس و بصورت چریکی عمل می کنند.
▪️هرچند وادادگانی همچون مصطفی الکاظمی یا بارزانی نیز حکم پیاده نظام آمریکا در عراق را داشته ، و درخواست ماندن آنها را دارند، اما این کشور از این حملات گروههای مقاومت بشدت در ترس و هراس بوده و سفارت آمریکا نیز بزرگترین سیبل آن می باشد.
▪️ این یعنی انتقام سخت در جریان است و تا خروج کامل آمریکا از منطقه و نابودی اسرائیل ادامه خواهد داشت...
ان شالله و بإذن الله
✍"محمدصالحی"
http://eitaa.com/bachehshei
سلام مولای غریبم
وقتی قلبم در حرارت روضهها گُر میگیرد
و سیلاب اشک بی امان
پهنای صورتم را میپوشاند
با ذره ذرهی وجودم زیر لب زمزمه میکنم :
این الطالب بدم المقتول بکربلا ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل الولیک الفَرجَ
🏴🏴🏴🏴
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
سفر کربلا
فصل هفتم
قسمت اول
حسابي به مشكل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخي هاي بيش از حد و صحبتهاي پشت سر مردم و غيبت ها و... نابود ميشد و اعمال زشت من باقي ميماند. البته وقتي يك كار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاك شدن كارهاي زشت ميشد.
چرا كه در قرآن آمده بود: «اِنَ الحَسنات يُذهِبنَ السَيئات» (1)
زيارتهاي اهل بيت: بسيار در نامه اعمال من تأثير مثبت داشت. البته زيارتهاي بامعرفتي که با گناه آلوده نشده بود. اما خيلي سخت بود. هر روز ما، دقيق بررسي و حسابرسي ميشد. كوچكترين اعمال مورد بررسي قرار ميگرفت.
همينطور كه اعمال روزانه ام بررسي ميشد، به يكي از روزهاي دوران جواني رسيديم. اواسط دهه هشتاد. يكباره جوان پشت ميز گفت : به دستور آقا اباعبدالله (ع) پنج سال از اعمال شما را بخشيديم. اين پنج سال بدون حساب طي ميشود.
باتعجب گفتم: يعني چي!؟
گفت: يعني پنج سال گناهان شما بخشيده شده و اعمال خوبتان باقي ميماند. نميدانيد چقدر خوشحال شدم.
اگر در آن شرايط بوديد، لذتي كه من از شنيدن اين خبر پيدا كردم را حس ميكرديد. پنج سال بدون حساب و كتاب؟!
—————————————
1) كارهاي خوب، گناهان را پاك ميكند. (قرآن کريم، سوره هود آيه 114)
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
سفر کربلا
فصل هفتم
قسمت دوم - آخر
گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودي صدام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربلا بروم. در يكي از اين سفرها، يك پيرمرد كر ولال در كاروان ما بود.
مدير كاروان به من گفت: ميتواني اين پيرمرد را مراقبت كني و همراه او باشي؟ من هم مثل خيليهاي ديگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولاي خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم.
كار از آنچه فكر ميكردم سختتر بود. اين پيرمرد هوش و حواس درست و حسابي نداشت. او را بايد كاملاً مراقبت ميكردم. اگر لحظه اي او را رها ميكردم گم ميشد.
خلاصه تمام سفر كربلاي من تحت الشعاع حضور اين پيرمرد شد. اين پيرمرد هر روز با من به حرم مي آمد و برميگشت. حضور قلب من كم شده بود. چون بايد مراقب اين پيرمرد ميبودم.
روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتي فهميد كه او متوجه نميشود، قيمت را چند برابر گفت. من جلو آمدم و گفتم: چي داري ميگي؟ اين آقا زائر مولاست. چرا اينطوري قيمت ميدي؟ اين لباس قيمتش خيلي كمتره.
خلاصه اينكه من لباس را خيلي ارزانتر براي اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصباني و پيرمرد خوشحال بود.
با خودم گفتم: عجب دردسري براي ما درست شد. اين دفعه كربلا اصلاً به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بي زباني براي من دعا كرد. جوان پشت ميز گفت: به دعاي اين پيرمرد، آقا امام حسين (ع) شفاعت كردند و گناهان پنج سال تورا بخشيدند.
بايد در آن شرايط قرار ميگرفتيد تا بفهميد چقدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب اين سالها همگي ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
❣ ❣
💜دل من #تاب ندارد ... ❌
همه گویند بہ #انگشت اشارھ
💜مگر این #عاشق 🌷🌿دلسوختھ
ارباب ندارد !؟ [ #صاحبنا ]
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹
http://eitaa.com/bachehshei
🏴پست اینستاگرامی رئیس قوه قضائیه در شب تاسوعای حسینی
✍عباس بن علی علیهالسلام نام بلندی که در خاطرِ پاکضمیران، نماد تمامعیار سلحشوری، ادب، وفا، بصیرت و عاطفه است. درخشش این اُسوه عاشورایی چنان چشم تاریخ را خیره کرده که مکتب تشیع از اسطورهسازی و افسانهپردازی بینیاز شده است.
رزمندگیِ سپهسالار فداکار سیدالشهداء در کارزار قدسی کربلا و شهادت حماسی او در کرانه فرات، از شورآفرینترین صحنههای جهاد فی سبیل الله بود که دامنه اثربخشی آن، عصر حاضر و اعصار آتی را درمینوردد.
نسل انقلابی ما توفیق داشت که نَمی از یَم وفا و استقامت اباالفضل سلاماللهعلیه را در سیمای سرداری مخلص نظیر شهید سلیمانی نظاره کند و حجت وفا به عهد و پیمان را بر خود تمام ببیند. اینک ماییم و تراز حاجقاسم که سنجهایست نیکو بر میزان ولایتمداری و پایداری بر عهدی که بستیم.
سید ابراهیم رئیسی
http://eitaa.com/bachehshei
📸 بصیرت اباالفضل العبّاس
رهبر معظم انقلاب:
🔹 «بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ در روز تاسوعا، به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما. ۷۹/۱/۲۶
http://eitaa.com/bachehshei
33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺في كربلاء خسف القمر! (ماه در کربلا گرفت)
🔹کلیپ فوق العاده حزن انگیز از فضاسازی مقتل قمر بنی هاشم (علیه السلام) و روایت تلاش سقا برای رفع عطش کودکان ...😭
🔹تاسوعای حسینی تسلیت باد🖤
http://eitaa.com/bachehshei
🏴 تصویری ویژه از رهبر انقلاب در ابتدای مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی علیهالسلام در حسینیه امام خمینی(ره)
۹۹/۶/۷
http://eitaa.com/bachehshei
◾️◾️
⚫️حاج قاسم امروز که نزد حضرت اباالفضل(ع) هستی و دست در دست مولایمان دخیل بسته ای تو را به عقیله بنی هاشم مارا هم دعاکن تا عاقبتمان ختم به شهادت شود😭
🏴تاسوعا چہ دلگیــــــــر است سردار..
#حاج_قاسم_ما💔
http://eitaa.com/bachehshei
... .....:
ما به رسم هر ساله در روز تاسوعا نذر مے پزیم و بانے آن حسین بود .
تمام وسایلهاے نذرے را خرید. سپس لباسهایش را در ساک گذاشت. از زیر قرآن ردش کردم و آب پشت سرش ریختم.
سوم محرم زنگ زد .
گفتم: مادر ڪے میاے ؟ گفت: روز تاسوعا خانه هستم .
✅ روز تاسوعا شد و ما طبق روال هر ساله، در آشپز خانه حسینه نذر را بار گذاشتیم. در حین پختن نذری بودیم. هر ڪھ می آمد مے پرسید حسین ڪجاست؟ و در جواب مےگفتم: زنگ زدم گوشیش خاموشه حتما توی راهه...
بعد از مراسم دیدم پسرم حسن گریه مےڪند. گفتم: مادر اتفاقے افتاده؟ چرا آشفته اے؟
گفت: دوست خوبی داشتم ڪھ شهید شده. 😭😭
ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﭘﺴﺮﻡ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻩ ....😭
#شهید_مدافع_حرم_حسین_جمالی
#شهید_تاسوعا
http://eitaa.com/bachehshei
🏴 امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود
فردا به خون تو حسین گودال دریا می شود
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
1_446950526.mp3
2.29M
🌷 میمیرم از صدای تو... سر میذارم به پای تو...
مردن عشقه برای تو... رو خاک کربلای تو...
🏴حاج محمود کریمی
http://eitaa.com/bachehshei
🚩🖤🚩🖤🚩🖤🚩
داغ تو #اعظم است
تحمل نمی شود😭
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد😭😭
#عاشورا
#شب_عاشورا
#محرم
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/bachehshei
1_446750550.mp3
2.32M
🏴امشبی را شه دین
در حرمش مهمان است
🎤 #میثم_مطیعی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج 🖤
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/bachehshei
#شهیدچمران چہ زیبا🌸 میگہ:
|•° #حسیـنجانم...
دردمندم...
#دلشڪستهام💔
و احساس مۍڪنم ڪه
جز تو، و #راه_تــو دارویی دیگر
تسڪین بخشِ #قلب سوزانم نیست💔😭
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
آزار مؤمن
فصل هشتم
قسمت اول
در دوران جواني در پايگاه بسيج شهرستان فعاليت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بوديم. شبهاي جمعه همگي در پايگاه بسيج دور هم جمع بوديم و بعد از جلسه قرآن، فعاليت نظامي و گشت و بازرسي و... داشتيم.
در پشت محل پايگاه بسيج، قبرستان شهر ما قرار داشت. ما هم بعضي وقتها، دوستان خودمان را اذيت ميكرديم!
البته تاوان تمام اين اذيتها را در آنجا دادم....
برخي شبهاي جمعه تا صبح در پايگاه حضور داشتيم. يك شب زمستاني، برف سنگيني آمده بود. يكي از رفقا گفت: كسي جرئت داره الان تا انتهاي قبرستان برود؟!
گفتم: اينكه كار مهمي نيست. من الان ميروم. او هم به من گفت: بايد يك لباس سفيد بپوشي!
من سرتا پا سفيدپوش شدم و حركت كردم. خس خس صداي پاي من بر روي برف، از دور هم شنيده ميشد. من به سمت انتهاي قبرستان رفتم! اواخر قبرستان كه رسيدم، صوت قرآن شخصي را از دورل شنيدم!
يك پيرمرد روحاني كه از سادات بود، شبهاي جمعه تا سحر، در انتهاي قبرستان و در داخل يك قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن ميشد. فهميدم كه رفقا ميخواستند با اين كار، با سيد شوخي
كنند. ميخواستم برگردم اما باخودم گفتم: اگر الان برگردم، رفقاي من فکر ميکنند ترسيده ام. براي همين تا انتهاي قبرستان رفتم.
هرچه صداي پاي من نزديكتر ميشد، صداي قرائت قرآن سيد هم بلندتر ميشد! از لحن او فهميدم كه ترسيده ولي به مسير ادامه دادم.
تا اينكه به بالاي قبري رسيدم كه او در داخل آن مشغول عبادت بود. يكباره تا مرا ديد فريادي زد و حسابي ترسيد. من هم كه ترسيده بودم
پا به فرار گذاشتم.
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
آزار مؤمن
فصل هشتم
قسمت دوم
پيرمرد سيد، رد پاي مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتي وارد پايگاه شد، حسابي عصباني بود.
ابتدا كتمان كردم، اما بعد، از او معذرت خواهي كردم. او با ناراحتي بيرون رفت.
حالا چندين سال بعد از اين ماجرا، در نامه عملم حكايت آن شب را ديدم. نميدانيد چه حالي بود، وقتي گناه يا اشتباهي را در نامه عملم ميديدم، خصوصاً وقتي كسي را اذيت كرده بودم، از درون عذاب ميكشيدم. گويي خودم به جاي آنطرف اذيت ميشدم.
از طرفي در اين مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزيدن ميگرفت، طوري كه نيمي از بدنم از حرارت آن داغ ميشد!
وقتي چنين اعمالي را مشاهده ميكردم، به گونه اي آتش را در نزديكي خودم ميديدم كه چشمانم ديگر تحمل نداشت.
همان موقع ديدم كه آن پيرمرد سيد، كه چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و كنار جوان پشت ميز قرار گرفت.
سيد به آن جوان گفت: من از اين مرد نميگذرم. او مرا اذيت كرد. او مرا ترساند. من هم گفتم: به خدا من نميدانستم كه سيد داخل قبر عبادت ميكند.
جوان رو به من گفت: اما وقتي نزديك شدي فهميدي كه مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتي؟ ديگه حرفي براي گفتن نداشتم. خالصه پس از التماسهاي من، ثواب دو سال عبادتهاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود.
دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به (۱) خاطر اذيت و آزار يك مؤمن!
_____
۱) امام صادق (ع) فرمودند: حرمت مؤمن حتي از كعبه بالاتر است.
مصاحبه با راوي اين کتاب، بارها به خاطر گريه هاي ايشان قطع شد. يادآوري اين خاطرات برايش بسيار سخت بود.
#ادامه_دارد...
🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
http://eitaa.com/bachehshei
◾️اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).
۳ـ دعا و نیایش.
◾️روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد.
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود.
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.
۶ـ خواندن زیارت عاشورا.
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»
▪️روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه .ق.
📚پینوشتها:
۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫
۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.
۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
http://eitaa.com/bachehshei