eitaa logo
🌱سَردارِدلـ³¹³ــها🇮🇷
486 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
38 فایل
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌱السَّلامُ عَلَیڪ یا فاطِمَةَ الزَّهرا(س) . سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست 🇮🇷🇸🇩🇮🇷 🌷دعا واسه فرج امام زمان عج فراموش نشه🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ﴾﷽﴿ ✨ ✨رمان جذاب و مفهومی ⚔ ✨قسمت ✨فاطمیه دیگه هیچ چیز جلودارم نبود ... شده بودم و از عمق دلم بهشون می خندیدم ...😏 به کسی اعتماد کرده بودن که.... خورده بود با دستان خودش سر 346 شیعه رو می بره ... .😈 هر چی به نزدیک تر می شدیم،... تصویر کله پاچه عمر بیشتر جلوی چشمم میومد و آتش خشمم👿😡 داغ تر می شد ... . بین بچه ها پیچید که امسال سخنران 🏴فاطمیه، 🌹 ... خیلی خوشحال بودن ... وقتی شون رو دیدم تصمیم قاطع گرفتم که باید برم،... 👈هم بیینمش... 👈و به هاش گوش کنم ... 👈و هم کامل ... . با بچه ها رفتم... و به هر زحمتی که بود توی 💚حسینیه💚 مشغول شدم ... . سخنرانی شب اول شروع شد ... از شروع کرد ... هر لحظه به اهانت کنه... اما بحث و بود ... حتی سر سوزن به کسی اهانت نکرد ... بر اساس و حرف می زد ... ❌دقیقا حرف ...❌ اگر چه نمی تونستم اونها رو قبول کنم اما مغزم پر از شده بود ... تناقض ها و که ، خواب رو از چشم هام گرفت ... و این بود ...🌊 ✨✨⚔⚔⚔✨✨ ✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی __________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 ✨ یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨ 🌹کانال ؛ 🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃 🆔@sardaredelha ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨ ✨رمان جذاب و مفهومی ⚔ ✨قسمت ✨خون علی اصغر در میان قلبم جوشید 🎙هر شب یک سخنران و مداح ... 🍛با غذای مختصر حسینیه ... 😟🤔بدون خونریزی و قمه زنی ... . و می نشستم و مطالب رو گوش می کردم.... و تا شب بعد، در مورد موضوع توی منابع شیعه و سنت می کردم ... که برام مطرح می شد و رو می نوشتم✍ تا در اسرع وقت روشون کار کنم ... بدون توجه به کارم اما دیگه سراغ 👈نمی رفتم ... . . همه چیز به همین منوال بود تا شب سخنرانی درباره💚 ... 🌊اون شب، یک بار دیگه آرامشم طوفانی شد ... 🌊 خودم تازه عمو شده بودم ... هر چی بالا و پایین می کردم و هر دلیلی که میاوردم ... علی اصغر فقط شش ماهه بود ... فقط شش ماه ... .😨😟 . 👈حتی یک لحظه از فکر علی اصغر و حضرت ابالفضل خارج نمی شدم ...😨 من هم عمو بودم ... فقط با دیدن برادرزاده ام توی اینترنت، دلم برای دیدنش پر می کشید ...😍 این بود که قابل توجیه نبود ... . . اون شب، باز هم برای من شب وحشتناکی بود ...🌊 بی رمق گوشه سالن نشسته بودم ... هر لحظه که می گذشت ... میان ضجه ها و اشک های شیعیان، حس می کردم فرشته مرگ داره جونم رو از تک تک سلول هام بیرون می کشه ... ✨این من با اونها بود ... .✨ اون شب، من می دادم ... دیگران می کردند ... ✨✨⚔⚔⚔✨✨ ✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی __________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 ✨ یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨ 🌹کانال ؛ 🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃 🆔@sardaredelha ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─