فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅رزمایش دریایی اقتدار با الحاق ناو موشک انداز زره و ناوبندر مکران به نیروی دریایی ارتش در دریای عمان کلید خورد🇮🇷✌️
🔹ناو موشک انداز زره با قابلیت توپخانه الکترونیک میتواند درحال حرکت با سرعت بالا انواع اهداف را با موشک های بومی و پیشرفته نابود کند.
🔸ناوبندر مکران جزیره متحرک 121 هزار تنی با قابلیت حمل بالگرد و مجهز به انواع تسلیحات بومی است.
#ناوبندر_مکران
#ناوموشک_انداز_زره
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان
#داستان_هایی_از_زندگی_حضرت_فاطمه_س
✨قصه من چیست؟✨
#قسمت_اول
قصه ی من، قصه ی یک ستاره🌟 نیست. قصه ی یک درخت🌳 یا پرنده🕊 یا ابر ☁️و آسمان🌌 و باران⛈ نیست. قصه ی من، قصه ی یک گردن بند ساده، اما خوش بخت💞 است؛ گردنبندی که هم نشین و هم راز ✨حضرت فاطمه(س) بود. بوی خوش فاطمه(س)✨هیچ گاه از او جدا نمی شد و صدای مهربانش همیشه با او بود. اما یک روز، یک اتفاق، دل نازک مرا لرزاند. من با دست های🤲 گرم و نوازشگر فاطمه(س)✨ در دست های پر از پینه ی یک پیرمرد قرار گرفتم تا در بازار شهر مدینه فروخته💰 شوم. آه😢...! یکی از همان روزهای غصه دار بود؛ اما غصه دار کوتاه... خیلی کوتاه ... پیرمرد👴 سلانه سلانه راه می رفت؛ چرا که توان راه رفتن نداشت. پیر بود و عمر زیادی از او گذشته بود. تازه گرسنه هم بود. خیلی گرسنه آدم گرسنه نه حوصله ی راه رفتن و انجام دادن کاری را دارد، نه می تواند حرفی بزند و یا فکری بکند. آدم گرسنه فقط نان🍞 و غذا🍲 می خواهد. مردم به پیرمرد بیچاره گفتند: «به مسجد🕌 برو و از پیامبر خدا کمک بخواه او خیلی مهربان و باگذشت است و هیچ سائلی را از خود، دست خالی و ناامید😔 دور نمی کند. در مسجد حضرت محمد(ص)✨ کنار محراب نشسته بود و یارانش دور او حلقه زده بودند. پیرمرد جلو رفت و آه کشید و سلام کرد. مردها با تعجب😳 به او نگاه کردند. او چه کسی بود؟ کسی او را نمی شناخت. صدای ناله ی پیرمرد بلند شد: «کمکم کنید! فقیرم، گرسنه ام، دست خالی ام. از راه دوری آمده ام. در شهر شما گرفتار شده ام. نه می توانم در این جا بمانم، نه می توانم از اینجا بروم!».
#ادامه_دارد
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه حضرت زهرا ( س)
#داستان_هایی_از_زندگی_حضرت_فاطمه_س
✨قصه من چیست؟✨
#قسمت_دوم
دل مهربان پیامبر خدا ص✨ پر از رنج و درد😢 شد، به پیرمرد خیره شد. او لباس هایی پاره و پروصله داشت. کمرش خمیده و موهایش ژولیده بود، به سختی راه می رفت و به زحمت خودش را با عصای کهنه اش نگه می داشت. حضرت محمد ص✨ به او سلام کرد و از حالش پرسید. پیرمرد گفت:
آدمی گرفتار و رنجورم😢هیچ پولی ندارم. الآن هم چند روزی هست که گرسنه ام و در شهر شما غریبم. کمکم کنید تا زودتر به سرزمین خودم بروم!» حضرت محمد ص✨ در فکر🤔 فرو رفت. سپس گفت: «من الآن چیزی ندارم که برای تو چاره ساز باشد؛ اما اکنون به خانه ی🏠 کسی برو که خدا و رسولش، او را دوست دارند. او هم خدا و پیامبرش را دوست دارد. پیرمرد تعجب کرد. یاران حضرت محمد ص✨ به هم نگاه 👀کردند و در فکر فرو🤔 رفتند. یعنی او چه کسی بود؟ حضرت محمد ص✨ به بلال که در کنارش نشسته بود، گفت: «این پیرمرد را به خانه ی دخترم فاطمه س✨ببر تا کمکش کند. بلال راه افتاد و پیرمرد آرام آرام دنبالش رفت. آنها به در خانه ی🏠 فاطمه س✨رسیدند. بلال در بیرون خانه صدا زد:
سلام ✋بر اهل بیت پیامبر خدا! بعد پیرمرد را جلوی در فرستاد. صدای مهربان فاطمه س✨بلند شد. او به سلام بلال پاسخ داد و از پیرمرد پرسید: «کیستی؟» پیرمرد گفت: «پیرمردی غریب هستم که به خدمت پدرت رفتم و از گرسنگی، برهنگی و بیچارگی شکایت کردم. حضرت محمد ص ✨مرا به خانه ی🏠 شما فرستادند تا کمکم کنید. به من رحم کنید!
#ادامه_دارد
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان
#داستان_هایی_از_زندگی_حضرت_فاطمه_س
✨قصه من چیست؟✨
#قسمت_سوم
فاطمه(س)✨ غمگین شد. خانواده ی او به خاطر قحطی و خکشسالی آن سال، سه روز بود که غذایی 🍲برای خوردن نداشتند و پولی هم در خانه شان نبود. در فکر شد که به او چگونه کمک کند. فکری به خاطرش رسید. فوری پوست گوسفندی🐑 که در اتاق پهن بود، برداشت. گاهی حسن و حسین، شب ها روی آن پوست می خوابیدند. فاطمه(س)✨آن را به پیرمرد 👴داد و گفت: «امیدوارم که خدا در زندگی ات آسایشی به وجود بیاورد! الآن غیر از این پوست، چیزی ندارم. پیرمرد گفت: «ای دختر پیامبر خدا! این پوست به درد من نمی خورد. من چگونه با آن خود را از گرسنگی نجات بدهم؟ »
با حرف های او، فاطمه(س)✨ غمگین تر 😔شد. فوری فکری 🤔به خاطرش رسید. دست مهربانش✋ را بر دانه های من گذاشت.
من جا خوردم🙄او انگار می خواست مرا از خود جدا کند؛ اما زبانی نداشتم تا به حرف بیایم و از او بخواهم، مرا به پیرمرد ندهد! فاطمه(س)✨ مرا از گردن خود باز کرد و به پیرمرد👴تقدیم کرد: «این را بفروش تا خداوند بهتر از آن، به تو عنایت کند.» پیرمرد مرا با خوشحالی🤩 گرفت و خوب نگاهم👁کرد. به چشم های 👀خسته و بی رمقش برق⚡️ افتاد. انگشت هایش پر از خطهای درشت پینه بود و به تنم خط می انداخت. پیرمرد👴با خوشحالی، همراه بِلال به مسجد🕌 برگشت.
من غصه دار بودم؛ چرا که از خانه ی🏠 فاطمه (س)✨ دور شده بودم و دیگر آن بوی♨️ خوش به تنم نمی ریخت. او به حضرت محمد(ص)✨ گفت: «ای پیامبر خدا! دخترت این گردنبند را به من بخشید و گفت آن را بفروشم. به امید اینکه مشکلم حل شود...
#ادامه_دارد
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا ( س)
#داستان_هایی_از_زندگی_حضرت_فاطمه_س
#قسمت_چهارم
چشم های حضرت محمد(ص)غرق در اشک
😭شد. من خدا خدا می کردم تا دوباره به خانه ی فاطمه بازگردم. من از دست به دست شدن و رفتن به خانه های ناآشنا می ترسیدم. گریه ی پیامبر خدا(ص)به خاطر گذشت و بخشش دخترش بود، او رو به پیرمرد گفت: چگونه خداوند برای تو آسایش ایجاد نکند، در حالی که دختر محمد(ص)، بانوی زنان عالم این گردنبند را به تو داده است❓ناگهان مردی از میان یارانِ حضرت محمد(ص)برخاست. اسم او عمار بود، عمار به حضرت محمد(ص) گفت: ای پیامبر خدا! اجازه میدهی من این گردنبند را از پیرمرد بخرم❓حضرت محمد(ص)جواب داد: هر کس این گردنبند را بخرد، خداوند او را عذاب نمی کند😃دلم از آرامش تازه ای پر شد.
حس کردم با آن صحبت ها، به جای بدی نمی روم و مثل همیشه خوش بخت خواهم بود. عمار از پیرمرد پرسید: این گردنبند را چند می فروشی؟ پیرمرد نگاهی به او انداخت و گفت: به اندازه ی سیر شدن از نان🍞و گوشت🥩و یک پیراهن یمنی که خودم را با آن بپوشانم. یک دینار طلا هم می خواهم تا به شهرم برگردم. عمار گفت: من به تو دویست درهم و بیست دینار💰می دهم، همراه با یک پیراهن یمنی که تو را بپوشاند. شترم🐪را هم به تو می دهم تا به مقصد برسی و با نان و گوشت هم تو را سیر خواهم کرد. پیرمرد که احساس می کرد جوان شده است، دردهایش را فراموش کرد و داد زد: تو چه قدر سخاوتمند هستی ای مرد؟😍حضرت محمد(ص)و یارانش خوشحال شدند عمار به وعده ی خود عمل کرد. پیرمرد را به خانه برد و همه ی آن چیزهایی را که قول داده بود به او داد. پیرمرد وقتی غذای خوبی خورد و سیر شد، پول هاو شتررا برداشت و به سمت مسجد رفت👇
👆...افسار شتر را کنار درِ مسجد بست و پا به مسجد گذاشت. حضرت محمد ص پرسید: آیا سیر شدی و لباست را پوشیدی؟ پیرمرد خندید😊و جواب داد: بله...پول دار هم شدم! اکنون برای فاطمه دعا کن🤲 که با تو چنین کرد. پیرمرد دست های لرزان خود را بلند کرد و گفت: ای خدا! به فاطمه چیزی ببخش که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده باشد! حضرت محمد(ص) و یارانش آمین گفتند. حضرت محمد(ص) با جمله هایی شیرین، از خوبی های حضرت زهرا(س) حرف زد. پیرمرد از آنها خداحافظی کرد، سوار بر شتر 🐫شد و به شهر خود رفت. آن روز من هنوز دلواپس بودم. هنوز نمی دانستم به کجا خواهم رفت؛ به خانه ی عمار یا در خانه خریداری در بازار؟ اما عمار مرا به خانه برد. بعد بدنم را با مُشک خوشبو کرد. سپس پارچه ای یمنی دورم پیچید و به خدمت کارش که اسمش «سَهم» بود، گفت: ای سَهم! این گردنبند را به خانه ی دختر پیامبر خدا(ص) ببر و به او تقدیم کن. من تو را هم به او بخشیدم!
سَهم با خوشحالی🤩به خانه ی حضرت فاطمه(س) رفت و در زد. من از او بیشتر خوشحال بودم؛ چرا که دوباره در گردن بانوی مهربان مدینه قرار می گرفتم. سَهم به فاطمه(س) سلام کرد و ماجرا را گفت. فاطمه با مهربانی مرا گرفت. بعد سَهم را در راه خدا آزاد کرد.
سَهم از خوشحالی😇زیاد برخاست و به فاطمه(س)✨ گفت: ای دختر پیامبر خدا! برکت این گردنبند، مرا به خوشحالی زیاد🤩 واداشت؛ چراکه گرسنه ای را سیر کرد، برهنه ای را پوشاند، فقیری را پول دارکرد، پیاده ای را سواره ساخت، بنده ای را آزاد کرد و سرانجام به دست صاحب خود بازگشت. از این به بعد قصه ی این گردن بند در میان مردم، زبان به زبان تعریف می شود. پایان
#فاطمیھ
#تایپوگرافے
تهیہکنندهوطراحتصاویر:زینبزوارهاے
#پایگاهحضرتامالبنینۜ
#حوزهحضرتزهراۜزواره
#ناحیہمقاومتبسیجاردستان
#فاطمیھ
#تایپوگرافے
تهیہکنندهوطراحتصاویر:زینبزوارهاے
#پایگاهحضرتامالبنینۜ
#حوزهحضرتزهراۜزواره
#ناحیہمقاومتبسیجاردستان
#فاطمیھ
#تایپوگرافے
تهیہکنندهوطراحتصاویر:زینبزوارهاے
#پایگاهحضرتامالبنینۜ
#حوزهحضرتزهراۜزواره
#ناحیہمقاومتبسیجاردستان
علمدار لشکر ۲۷ محمد رسوال الله #جاویدالاثر_حاج_احمدمتوسلیان:
امریکا ارام نمی نشیند و هروز توطئه ای جدیدتر و خدعه امیزتر از قبل را بر ملت های مسلمان تحمیل می نماید...
#پایگاه_شهیدعباس_دیانیان
#شهرک_امام_حسن_مجتبی
#رهروان_شهیدعباس_دیانیان
#افتخارشهادت
#التماس_دعا
🔶تصویری دیده نشده از شهیدان حاج قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری ...کوهنوردی
🎐 #مرد_میدان
🍄🍄🍄
😊😊 شوخی با شعرا 😊😊
🍄🍄🍄
*فردوسی در قرنطینه :*
چنین گفت فردوسی پاکزاد
چو خواهی که هر دم بیابی مراد
بزن ماسک بر چهره ، دستت بشور
سر و کار تو تا نیفتد به گور
🍄🍄🍄
*شهریار در قرنطینه :*
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا در این اوضاع وانفسا چرا؟
واکسنی و بعد از این که من گرفتم آمدی
سنگدل این زودتر
میخواستی، حالا چرا؟
🍄🍄🍄
*حافظ در قرنطینه :*
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
بینی اش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
🍄🍄🍄
*ملک الشعرا در قرنطینه :*
برو ماسک می زن، مگو چیست ماسک
که خود مایهی زندگانی ست ماسک
🍄🍄🍄
*عراقی در قرنطینه :*
ای دوست، تو را به هر مکان میجستم
هر دم خبرت از این و آن میجستم
دیدم که بدون ماسک حاضر شدهای
خجلت زدهام کز تو نشان میجستم
🍄🍄🍄
*خیام در قرنطینه :*
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که ماسک خود نمیزد همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت ؟!
🍄🍄🍄
*رودکی در قرنطینه :*
گر داخل خانه ات نشستی، مردی
در بر دگران اگر ببستی، مردی
مردی نبود سفر در این وضع خراب
شاخ کرونا اگر شکستی، مردی
🍄🍄🍄
*مولوی در قرنطینه :*
در هوایت بیقرارم، بیقرارم روز و شب
ماسک خود را بر ندارم، برندارم روز و شب
🌸🍃 #پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س)
✍امام صادق علیه السلام
مرده بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد.
📚الفقیه، ج1،ص117
پنج شنبه🕯
شادی روح پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات
❣┅┅❀💎❀┅┅❣
#پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س)
امیرالمؤمنین عليه السلام:
خشم، آتشى فروزان است. هركس خشم خود را فرو خورد، اين آتش را خاموش كرده است و هركس جلوی آن را رها كند، پيش از هركس، خودش در آن آتش مى سوزد
الغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ، مَن كَظَمَهُ أطفَأها، و مَن أطلَقَهُ كانَ أوَّلَ مُحتَرِقٍ بها
غررالحكم حدیث1787
#پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س)
••
خوابش را دید، گفت:
-چگونه توفیق #شھادت پیدا کردی؟!
+گفت: از آنچه دلم میخواست، گذشتم!
|نگذارید #حبدنیا شمارافریبدهد :)...|
🇮🇷 #الگوی_دفاع_مقدس
#پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س)
#کمک_مومنانه
#سبک_زندگی_فاطمی
🔹تهیه پنجاه بسته معیشتی
توسط گروه جهادی شهدای زواره
✅تشکر ویژه از دانش آموزان عزیز طرح شهید بهنام محمدی دبیرستان شهید صدوقی زواره که در بسته بندی همراهی نمودند.
#پایگاه_بسیج_امام_خمینی_زواره
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_صدوقی
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
@zavarehbsj
🌷زیارتنامه "شهــــــداء"🌷
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
📎هدیه به ارواح طیبه شهدا خصوصا سردارقلبهاصلوات
🔹پایگاه زینب کبری(س)
🔹حوزه خواهران کوثر
🔹ناحیه مقاومت اردستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╲\╭┓
╭❤️🍃
┗╯\╲
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
کلیپی زیبا از بسیجی خانم فاطمه کردی
#پایگاه_صدیقه_طاهره
#حوزه_کوثر_اردستان
#ناحیه_مقاومت_اردستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دل میتپد این شبها، با یادِ تو یا زهرا(س) ...
#فاطمیه
#پایگاه_صدیقه_طاهره
#حوزه_کوثر_اردستان
#ناحیه_مقاومت_اردستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهلمین روز شهادت دانشمند هسته ای را تسلیت عرض می نمایم.
کلیپ از حلقه شهید سلیمانی
خانم یگانه کامرانی
#پایگاه_صدیقه_طاهره
#حوزه_کوثر_اردستان
#ناحیه_مقاومت_اردستان
🔸 روایت مجاهدت شهید سلیمانی برای نجات مسیحیان از چنگ داعش
نماینده کلیمیان در مجلس:
🔹سردار سلیمانی در ایامی که مسیحیت شرقی در خطر قرار گرفته بود و وقتی که حتی ایزدیها مورد تهاجم قرار گرفته بودند تنها کسی در جهان بود که به صورت سیستماتیک و تشکیلاتی با داعش میجنگید و از حمایت مردم اجتناب نمیکرد. کمکهایی که سردار سلیمانی به دوستان ارمنی و آشوری در عراق و سوریه کرد به نحوی بود که من در یک جلسه پارلمانی در بروکسل به آن اشاره کردم و گفتم اروپاییها باید از این خجالت بکشند که تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع میکند سردار سلیمانی به عنوان یک مسلمان است. در حالی که نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداخته بودند و آب معدنیشان را میل میکردند.
🎐 #مرد_میدان
#پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س)
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
🌟 دعای افزایش حافظه و قدت یادگیری
برای افزایش قدرت حافظه و یادگیری🔰🔰🔰
👈این آیات مبارکه را 21 مرتبه بر کندر دم کند و با نیم مثقال شهد یا عسل و شبانه روزی سه مرتبه بخورد .
✨وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِسَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ . مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ.
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸 @shahidebrhimhadi
✨﷽✨
⛔️نمک نشناس نباشید
✍کار برخی ها نمکدان شکستن شده است، سبک معیشتی و رفتاری که بسیاری از ما در زندگی مان بدان دچار هستیم اما تا به حال چهره زشت خود را در آن هنگام ندیده ایم
🌹امام علی علیه السلام می فرمایند:
خالِطوا النّاسَ مخالَطَـةً إن مِتُّم مَعَها بَکوُا وَ إن عِشتُم حَذُّوا إلَیکُم. با مردم چنان رفتار کنید که اگر با آن رفتار بمیرید بر شما بگریند و اگر زنده باشید مشتاق شما باشند.
اشخاصی را می شناسیم که تا زنده اند مردم با عشق و علاقه آن ها را دوست می دارند و در مرگشان متأثر و سوگوار می شوند. می دانید این ها چه کرده اند که محبوب واقع شده اند؟ این اشخاص روش صحیحی را برای معاشرت با مردم و اطرافیانشان انتخاب کرده اند این ها افرادی قدرشناس و حق شناس و آگاه به مسائل زندگی خود و اطرافیان شان هستند آنان سعی و کوشش می کنند آنچانکه شایسته است حقوق دیگران را رعایت کنند ودل ها را با توجه به میزانهای الهی از خود راضی و شاد کنند شما هم اگر می خواهید محبوب دل ها و قلب ها گردید و مردم به شما علاقمند گردند به سفارش امام علی علیه السلام عمل کنید و در هنگام ارتباط با مردم رویه ای عاقلانه در پیش گیرید و قدر محبت ها و جایگاه های آن ها را بدانید و به آن ها بها دهید؛ بهای خدمات مردم بر شما قدرشناسی و ارج گذاری به خدمات آنان است.
📚الهام از گفتار علی علیه السلام، سید محمد تقی حکیم
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
🔶️ @shahidebrhimhadi
#مناجات 💞
✨فانّی اَساَلّک و اَنا واثِق باجابتک ایّای فی مسألتی و ادعوک و انا عالم باستماعک دعوتی فاستمع دعائی و لا تقطع رجائی؛
💚من در حالیکه به اجابت تو اعتماد دارم از تو درخواست میکنم
و در حالی که میدانم دعایم را میشنوی، تو را میخوانم
امیدم را قطع مکن😔
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🌹
@shahidebrhimhadi
✨﷽✨
💠هفت چیزی که "مسخره" دارد چیست؟💠
✍ امام رضا علیه السّلام فرمود:
1⃣ کسی که با زبانش #استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده
2⃣ کسی که از خدا #توفیقکارخیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده
3⃣کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام #عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده
4⃣کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ولی از #لذتگناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده
5⃣آنکس که #یادمرگ کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده
6⃣ کسی که #خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده
7⃣ کسی که بدون #توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است.
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
● @shahidebrhimhadi ●
════༻💠༺════