🍀قبل از عملیات کربلای ۵،🕊 #شهید #محمد_رضا_تورجی_زاده همه گردان را به خط کرد و گفت : هر کس سید است پیشانی بند سبز ببندد و بقیه پیشانی بند قرمز. اگر کسی از بچه ها که سید بود پیشانی بند قرمز می بست می آمد و باز می کرد و به او پیشانی بند سبز می داد. من خودم سربند قرمز بسته بودم که محمد آمد و آن را باز کرد و به جایش یک سربند سبز به من داد. سپس از گردان عکس گرفته شد. در آن عکس اکثر بچه ها سربند سبز بسته اند. که بعد از پنج مرحله عملیات کربلای ۵ تعداد يکصدو پنج نفر آنها به 🕊شهادت رسیدند. همه این ها به خاطر ارادت فراوان تورجیزاده به حضرت زهرا علیها السلام بود . یک شب در بین دعای کمیل خطاب به بچه ها گفت: من وصیت کرده ام روی قبرم بنویسند یازهرا . شما هم چنین وصیت کنید. روزی از او پرسیدم بالاخره توکی 🕊شهید می شوی ؟ گفت: در عملیاتی که رمز آن یا زهرا علیها السلام باشد و من فرمانده گردان یازهرا علیها السلام باشم. نکته قابل توجه این که وقتی هم به 🕊شهادت رسید. یک ترکش به بازو و یک ترکش عمیق به پهلویش خورده بود.
🕊شهید تورجی زاده خیلی بهحضرتزهراعلیهاالسلام متوسل می شد در روضهها و ذکر مصیبت هایی که می خواند حتما گریزی هم به مصائب حضرت فاطمه علیها السلام می زد و یا حداقل نامی از آن حضرت می برد. بعد از🕊 شهادتش وقتی بدن او را به اصفهان بردند ، در غسالخانه که می خواستند او را غسل دهند من حضور داشتم. وقتی بدن را باز کردند چشمم که ...😳
🆔آدرس ما در شبکه های دیگر 👇
🆔https://eitaa.com/hamrazm_mag
https://eitaa.com/setareganederakhshan
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
برپایی نمایشگاه کتاب به مناسبت هفته بسیج در واحد امیدان مدرسه موذنی زواره
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
حضور پرسنل آتش نشانی بخش زواره در واحد پوینده مدرسه فاطمیه و آشنایی دانش آموزان با خطرات زلزله
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
برگزاری یادواره شهدای بسیجی بخش زواره در واحد پیشگام مدرسه ایزدی زواره به مناسبت هفته بسیج
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
برگزاری جلسه جهاد تبیین با موضوع سواد رسانه در واحد پوینده مدرسه خدیجه کبری روستای تلک آباد با سخنرانی استاد جمالی
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
برگزاری مسابقه گل زنی به تیم دشمن (آمریکا ) در حمایت از تیم ملی در واحد امیدان مدرسه فتوحی زواره
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔶 حوزه بسیج دانش آموزی شهید فهمیده زواره
برپایی محفل انس با قرآن به مناسبت بزرگداشت شهدای بسیجی در واحد پیشگام دبیرستان ایزدی زواره
#حوزه_بسیج_دانش_آموزی_شهیدفهمیده_زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🔲 وبینار سلسله نشست دغدغه (۲)
📌 با موضوع: فاطمیه و نقش آفرینی جوانان در مساجد و مدارس
👤 حجت الاسلام و المسلمین احمد پناهیان؛ استاد حوزه و دانشگاه
📆 سه شنبه ۱۵ آذرماه
⏰ ساعت ۴ بعدازظهر
📲 پخش از گروه افسران فرهنگی اصفهان
https://rubika.ir/joing/CEDDJAJF0WDXFZLJNZHMYYXKUDREHMFF
۱۴ آذر ۱۴۰۱
۱۴ آذر ۱۴۰۱
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🌸می روم حلیم بخرم
آن قدر کوچک بودم که حتی کسی به حرفم نمیخندید. هر چی به بابا و ننه ام میگفتم میخواهم به جبهه بروم محل آدم بهم نمیگذاشتند. حتی در بسیج روستا هم وقتی گفتم قصد رفتن به جبهه را دارم همه به ریش نداشته ام خندیدند.
مثل سریش چسبیدم به پدرم که حتما باید بروم جبهه، آخر سر کفری شد و فریاد زد: «به بچه که رو بدهی سوارت میشود. آخه تو نیم وجبی میخواهی بروی جبهه چه گِلی به سرت بگیری.»
به خاطر اینکه ده ما مدرسه راهنمایی نداشت، بابام من و برادر کوچکم را که کلاس اول راهنمایی بود آورد شهر و یک اتاق در خانه فامیل اجاره کرد و برگشت. چند مدتی درس خواندم و دوباره به فکر رفتن به جبهه افتادم. رفتم ستاد اعزام و آن قدر فیلم بازی کردم تا اینکه مسئول اعزام جان به لب شد و اسمم را نوشت. روزی که قرار بود اعزام شویم صبح زود به برادر کوچکم گفتم: «من میروم حلیم بخرم و زودی بر میگردم.»
قابلمه را برداشتم و دم در خانه آن را زمین گذاشتم و یا علی مدد! رفتم که رفتم.
درست سه ماه بعد از جبهه برگشتم در حالی که این مدت از ترس حتی یک نامه برای خانواده نفرستاده بودم. سر راه از حلیم فروشی یک کاسه حلیم خریدم و رفتم طرف خانه. در زدم. برادر کوچکترم در را باز کرد و وقتی حلیم را دید با طعنه گفت: چه زود حلیم خریدی و برگشتی!»
۱۴ آذر ۱۴۰۱