eitaa logo
سردار دلها
962 دنبال‌کننده
62.8هزار عکس
7هزار ویدیو
687 فایل
آهای بسیجی می دانی چه موقع وقت استراحت توست؟! یک روز ایجاد امنیت،یک روز غربالگری سلامت،یک روز اردوی جهادی سیل و زلزله،یک روز رزمایش کمک مؤمنانه، همیشه برای تو کار هست.... @hemmat7265
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🍁 🍁 ✅(۳) 💢موضوع: شرط لازم برای جهاد امیدآفرینی 🔸🌺🔹
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🍁 🍁 🎥 موشن_گرافی ✅ موضوع: امیدآفرینی بسیج 🔸🌺🔹
امام خامنه‌ای مدظله العالی: «نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است.» ۱۳۹۷/۱۱/۲۲ 🍃🌸🍃〰〰〰〰〰〰〰〰 🔰 نشست بصیرتی مجازی ✅ با موضوع : ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ 🌱🕊.....و شما هم به مجلس دوستانه ی روشنگرانه مجازی ما دعوتید ..... 🔺 امروز پنجشنبه چهاردهم اسفندماه ماه ۹۹ 🔻 زمان : ساعت ۱۷ ⁉️ارسال سوالات به ادمین به آدرس👇 ✅ @ard_mahdi 🍃🌸🍃〰〰〰〰〰〰〰〰 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌
راهکارهای امید آفرینی در قرآن کریم.pdf
4.19M
🇮🇷🍁 🍁 ✅ (۱) 💢موضوع: راهکارهای امیدآفرینی در قرآن کریم 🔸🌺🔹
💠یک شب برای خدا💠 🌀دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد. ⚡️خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند. 💢روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است. ⚡️احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. 💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم. ⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
📝 روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد. مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !!
حضور نیروهای گشت رضویون پایگاه مقاومت بسیج حمزه سیدالشهدا پنجشنبه ۱۴ اسفند حمزه الشهدا امام علی(ه) اردستان
امنیت اتفاقی نیست ۹۹/۱۲/۱۴ پایگاه مقاومت بسیج شهید آیت الله مدرس ره اردستان حوزه مقاومت بسیج امام علی علیه السلام اردستان ناحیه مقاومت بسیج اردستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا