eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
823 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
58 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰فرزندش را ندید و رفت ✔به نقل از همسر برادر شهید: با وجود تلاش هایی که داشت موفق شد با فاطمیون به سوریه برود و این اولین و آخرین بار اعزامش به سوریه بود. 🔻 بچه‌ها را خیلی دوست داشتند هر وقت منزل ما بود بچه‌ها را روی سر و کولش می‌گذاشت. سال قبل از شهادتشان ازدواج کرد و حتی اولین فرزندش را هم ندید و رفت. 🔻شهید جعفری 25 ساله بود و فرزندش دو ماه دیگر به دنیا می‌آمد. اما ندای حق را لبیک گفته و همراه با سه همرزم دیگرش 23 رمضان در حلب به شهادت رسیدند.. :۱۳۷۰/۲/۲۰ :۱۳۹۶/۳/۲۸ صاریانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا مرا مثل مولای خودم شهید کن... به بیان حضرت آیت الله مرتضی تهرانی (ره) 🛑🎙️ این سبک جدید بیانات حضرت استاد هست که با زحمات زیاد و تلاش فراوان تولید می‌شه، لطفا در ثواب انتشار شریک و فعال باشید 🌹 . 🌹 شادی روح حضرت استاد رحمت‌الله‌علیه و علمای اسلام صلوات ویژه سال‌روز شهادت شهید مدافع حرم🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیجی به جای تشکر ، فحش می خوره ه جای تقدیر ، گلوله می خوره ولی به جای مردن ... میشه
‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 💫 دست نوشته ای از شهید مدافع حرم محمد مسرور و خواب امام سجاد علیه السلام ... ‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔶 این خواب خیلی مرا خوشحال کرد. خواب دیدم که امام سجاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می گوید و من چهره آن‌حضرت را دیده و فرمود: «تو به مقام شهادت می رسی» و من در تمام طول عمرم به این خواب دل بسته‌ام و به امید شهادت در این دنیا مانده‌ام. 🔶 هم اکنون که این خواب را می‌نویسم یقین دارم که شهادت نصیبم می‌شود و منتظر آن هم خواهم ماند تا کی خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمع آن‌ها بپیوندم 🔶 هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم الهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیل الله است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی جز شهادت نمی‌خواهم.» حسینی در مکتب خمینی یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
لباس های آغشته به خون شهید مدافع حرم سردار مهدی قره محمدی،فدایی حضرت زینب(س)💔
💠بهش گفتـم : 🌹راضی‌ام شهیـد بشی ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی تو جـواب بهم گفـت : لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊 حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤 ✍ راوی : همسر شهید 🥀
🌷بوی عطر عجیبی داشت، اسم عطرش را که می‌پرسیدیم جواب سربالا می‌داد، شهید ڪه شد توی وصیت‌نامش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می‌گفتم: " السلام علیڪ یااباعبداللھ الحسین (ع)"
✨﷽✨ 🍃🍃 🍃🍃 ✍  از خدا خواسته ام همچون سیدالشهداء و یارانش آنچه توان دارم قطعه قطعه شهید شوم و اگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه بهتر که نشانی از عمه سادات زینب کبری س به یادگار داشته باشم، از خداوند می خواهم جنازه ای ازحقیر باز نگردد و همچون حضرت زهرا (س) بی قبر و نشان باشم و امیدوارم کسی برای جنازه ام که به وطن باز گردد تلاش نکند. به دوستان، برادران و خانواده ام سفارش می کنم آنانکه از روی بی بصیرتی و دنیا خواهی سخن گزاف می گویند و ولایت مقام معظم رهبری امام خامنه ایی را قبول ندارند و شهادت مدافعان حرم این امت حزب الله را زیرسوال می برند در تشییع (اگرجنازه ایی بود) وتدفین و یا مراسمات ختم حضور پیدا نکنند وهمینطور می خواهم برایم گریه نکنند به خصوص خواهرانم.
💔 آقازاده بود. پسرِ 😎 نه جایی می‌گفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش می‌خواست که برای ورود به کمکش کند. ۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد. روحیه‌اش در مقایسه با بعضی از های امروز عجیب و خاص بود. بله هنوز هم هستند کسانی که پیشه می‌کنند و می‌شوند محبوب خدا ... مانند مدافع حرم
✍ خاطره ای از شهید 🌷پس از دیپلم با کمک خواهرش وانتی خرید و ۹ ماه از صبح تا شب کار می‌کرد و هر روز که برمی‌گشت سهم خواهرش را اول می‌داد. حسین بسیار مقید به کسب مال حلال بود و از اسراف دوری می‌کرد. 🌷سال اول با پرداخت ۵۰۰ هزار تومان پیاده به کربلا مشرف شد و سال دوم نیز قرار بود ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کند و به پیاده‌روی اربعین برود، ولی پول را برای پرداخت اجاره خانه یک مستحق پرداخت کرد. در عوض در به زیارت حرم امام حسین(ع) رفت. 🌷حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد. در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود. شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است. 🌷 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات ❁اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❁ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
☝️سرداری‌ که‌ کارش‌ گیر‌ مادرش بود!! 🌷همیشه کارش خفه‌کردن دوشکای دشمن بود اما نمی‌شد. بعد از این‌که دستش قطع شده بود. یک روز مادرم داشت نماز می‌خواند. من و هاشم به ایشان «ننه» می‌گفتیم. هاشم به ننه‌ام گفت: ما داریم جان‌مان را قسطی به خدا می‌دهیم، بعد این مجروحیت‌های من، هرکدام‌شان یک شهادت هست. 🦋 مادرم گفت که هرچی خدا بخواهد همان می‌شود، زیاد فکر نکن. هاشم گفت: مادر تو رو به قبله نشسته‌ای. بگو خدایا من از هاشم راضی هستم، تو هم راضی باش. مادرم هم گفت خدایا من از هاشم راضی هستم، تو هم راضی باش. تا این.... 🌷تا این جمله را مادر گفت؛ هاشم یک پشتک زد و کف پای مادرم را بوسید. گفت: این دفعه دیگر تمام است. واقعاً هم همان شد. یعنی تا رضایت مادرم را گرفت ۱۰ روز نشد و شهید شد. 🌷 هاشم اصلاً عادت نداشت خداحافظی کند و از زیر قرآن رد شود، اما این‌بار ساکش را گذاشت روی کولش و چندقدم که رفت، برگشت عقب نگاه کرد و دستش را به علامت خداحافظی تکان داد و رفت. همان عملیات هم شهید شد. کارش گیر مادر بود و رضایت مادر را گرفت و شهید شد. حالا اگر آدم می‌خواهد به جایی برسد، دعای مادر پشت سرش باشد خیلی عالی است. 🌹خاطره‌ای به یاد جانباز شهید سردار هاشم کلهر، راوی: رزمنده دلاور محمدعلی کلهر برادر گرامی شهید جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات
تاریخ ولادت:۱۳۶۹ ( ) تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۹/۱۳ . 🔻 شهید: بسم رب الشهدا و صدیقین خدایا تو را سپاس که مرا در دین حقت و مذهب زیبای تشیع قرار دادی، تو را سپاس که مرا در پیروی از پیامبر اسلام حضرت محمد (س) و اهل‌بیت و عصمت و طهارتش یاری نمودی. خدایا من امروز به سوی تو قدم بر می‌دارم برای دفاع از مذهبی که به آن از صمیم قلب اعتقاد دارم. خوشحال و شکر گذارم که به من نعمت جهاد در راه خودت نمودی تا با یاد و نام تو در این راه قدم بردارم و بتوانم در راه دفاع از حرم شریف خطبه‌خوان کربلا و سه ساله مولایم حسین(ع) با قلبی راسخ قدم بردارم. ای پدر و مادر عزیزم که شما را در این دنیا خاکی نزدیک‌ترین فرد به خود می‌دانم، شرمسارم از رفتاری که شایسته برخورد با شما نبود و من در حق شما روا داشته‌ام، به خدا سوگند می‌خورم که اگر زمانی با صدای بلند با شما سخن گفتم و موجبات ناراحتی شما را فراهم نمودم در قلب خود احساس پشیمانی بسیار می‌کردم، شاید به زبان نیاوردم ولی در قلب این‌چنین بود، مرا حلال کنید و دعا کنید تا در دنیای جاوید نزد پروردگارم روسیاه نباشم. برادران و خواهران عزیزم شما را به تقوای الهی و ایستادن در خط ولایت‌فقیه سفارش می‌کنم و علاوه بر شما به مردم عزیز کشورم سفارش می‌نمایم که فریب جوسازی‌های دشمنان این خاک و اسلام ناب محمدی(ص) را نخورید و در خط ولایت باشید و از امام عزیزم، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی حمایت کامل و جامع نمایید. مبادا از خط ولایت‌فقیه خارج شوید که من می‌دهم که شما از خط اهل‌بیت خارج شده‌اید. خوشحالم که در لباسی می‌شوم که از اعماق وجودم به این لباس اعتقاد دارم و می‌دانم که چه لباس ارزشمندی به تن دارم، به همکارانم سفارش می‌نمایم تا حرمت لباس خویش را نگه داشته و قدردان نعمت خدمت در سپاه پاسداران باشند. اینک با قدم‌هایی محکم به سوی جهاد در راه خدا ره سپار می‌شوم و از همه‌ی کسانی که بر گردن من حقی دارند در خواست می‌کنم به حق مادرم زهرا(س) حلالم کنند. یا علی ((الهم عجل لولیک الفرج)) محمد احمدی جوان ۹۴/۶/۱۳
✍ خاطره ای از شهید 🌷پس از دیپلم با کمک خواهرش وانتی خرید و ۹ ماه از صبح تا شب کار می‌کرد و هر روز که برمی‌گشت سهم خواهرش را اول می‌داد. حسین بسیار مقید به کسب مال حلال بود و از اسراف دوری می‌کرد. 🌷سال اول با پرداخت ۵۰۰ هزار تومان پیاده به کربلا مشرف شد و سال دوم نیز قرار بود ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کند و به پیاده‌روی اربعین برود، ولی پول را برای پرداخت اجاره خانه یک مستحق پرداخت کرد. در عوض در به زیارت حرم امام حسین(ع) رفت. 🌷حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد. در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود. شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است. 🌷 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات ❁اللَّهمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❁
به قول حاج‌قاسم♥️ این انقلاب آن‌قدر تلاطم و سختی دارد که یک روزی شهدا، آرزو می‌کنند زندہ شوند و برای دفاع از انقلاب دوبارہ شوند....🌷 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 وقتی تصمیم گرفتم که به خواستگاری خواهرشان بروم اولین بار مسأله را با داریوش در میان گذاشتم؛ چون من دانشجوی تهران بودم و خانواده‌شان شهرستان بودند، به ناچار با ایشان که تهران بودند قرار می‌گذاشتم. وقتی قرار بود با هم صحبت کنیم، اصرار می‌کردند که من بروم خانه‌شان اما خجالت می‌کشیدم. برای همین، ایشان لطف می‌کردند و هر دفعه تا پارک نزدیک خوابگاهم می‌آمدند تا مبادا من در ترافیک تهران اذیت بشوم! در تمام این جلسات، من منتظر یک سوال بودم، اما ایشان هیچ‌ وقت نپرسیدند. هیچ وقت نپرسیدند که چی داری، چی نداری! حتی آن موقع که ازدواج من و خواهرشان قطعی شده بود، باز هم نپرسیدند! به نقل از شوهرخواهر شهید، کتاب اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
: [هَر کی آرِزو داشتِه باشِه خِیلی خِدمَت کُنه میشِه...! یِه گُوشِه دِلِت پا بِدِه؛ بَغَلِت کَردَند...! ما بِه چِشم دیدیم اینارُو اَز این مَدَد بِگیرید؛ مَدَد گِرفتَن اَز رَسمِه دَست بِذار رُو خاکِ قَبر بِگو: " ! بِه حَقِ این شَهید یِه نِگاه بهِ ما بُکُن...! ] 🌹🍃 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رشد ، سن نمی شناسد 🌹 ۱۹ ساله‌ای که چشم برزخی داشت 🔸او مدتها روزانه بیش از ۵۰۰۰ صلوات به نیت شکرانه وجود اهل بیت (ع) می فرستاد.
📩 اگر شهید شدم؛ دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند همراه خود چیزی نمی برم، چشمانم را باز بگذارید که بدانند کورکورانه شهید نشده ام. سلیمان عسگری ۱۹ ساله_ ۱۳۶۳_ ) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
چـه مــی فــهمیم چیســت؟! و همــنشینش کیـسـت؟! تـمام جســت و جومـان حـاصلــش بــود: شهادت       اتــفـاقــی            نــیـست                
به قول حاج‌قاسم♥️ این انقلاب آن‌قدر تلاطم و سختی دارد که یک روزی شهدا، آرزو می‌کنند زندہ شوند و برای دفاع از انقلاب دوبارہ شوند....🌷 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
ذوب شد 😓 کوله پشتی اش پر از گلوله آتیش🔥 گرفت نتونستند کوله رو ازش جدا کنند از بچه هاخواست به راه خودشون ادامه دهند و با دهان خودش رو بست تا عملیات لو نرود... تنها کف پوتینهایش که نسوز بود باقی ماند . ✍🏼 استاد مطهری: چه معنی کنم را؟! اگر شور یک عارفِ عاشقِ پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید از آنها "" در می آید... چطور می توان این فداکاری ها را ندید و... 🌹 علی_عرب 🌹 شهید شناسی🇮🇷🌷 @JahadeTabein110 شهدايی
از وصیت‌نامه شهید مهدی ایمانی از شهدا شرمنده‌ام که خیلی دیر به درک حقیقت وجودی‌شان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریه‌های شبانه این حقیر جواب دادند و خبر اعزام این بنده گناهکار را به‌عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام‌الله علیها و حرم سه‌ساله امام حسین علیه‌السلام خانم حضرت رقیه(س) دادند 🌴خادم حرم مطهر کریمه اهل‌بیت (ع شناسی🇮🇷🌷
✍ خاطره ای از شهید 🌷پس از دیپلم با کمک خواهرش وانتی خرید و ۹ ماه از صبح تا شب کار می‌کرد و هر روز که برمی‌گشت سهم خواهرش را اول می‌داد. حسین بسیار مقید به کسب مال حلال بود و از اسراف دوری می‌کرد. 🌷سال اول با پرداخت ۵۰۰ هزار تومان پیاده به کربلا مشرف شد و سال دوم نیز قرار بود ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کند و به پیاده‌روی اربعین برود، ولی پول را برای پرداخت اجاره خانه یک مستحق پرداخت کرد. در عوض در به زیارت حرم امام حسین(ع) رفت. 🌷حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد. در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود. شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است. 🌷 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
ساعت10 صبح بود برادرم با من تماس گرفت که می‌خواهم برای خودم و محمدهادی لباس نظامی بگیرم. تعجب کردم و گفتم مهمان دارم ولی ایشان اصرار داشت که من بیایم و قبول کردم. در راه رفتیم سئوالاتی می‌پرسید. وقتی ماشین را پارک کرد حس خوبی نداشتم و دلم آشوب بود. لباس را که برای محمدهادی اندازه می‌گرفت یاد تشییع جنازه 🍃⚘🍃 افتادم که فرزندان آن‌ها لباس نظامی برتن می‌کنند. به برادرم گفتم اتفاقی افتاده است؟ متوجه شدم شهید شده است روی پا نمی‌توانستم بایستم و در داخل ماشین احساس می‌کردم دنیا دیگر تکیه‌گاه ندارد و دوست نداشتم خانه بروم و گفتم فعلا خانه نمی‌روم و کمی در خیابان  باشیم. اسیر یک سرگردانی شدم و بعدازظهر به خانه پدری رفتیم و بعد شهدا. اصرار داشتند پیکر را  نمی‌توانند نشان  دهند چون مین در داخل دست ایشان منفجر شد. خودم هم دوست داشتم آخرین تصاویر خندان ایشان را در ذهن نگه دارم و  از این به بعد با روح ایشان زندگی می‌کنم.🍃⚘🍃 سرانجام در تاریخ 1395/5/10 به آرزوی خود که همانا شهادت بود رسید. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌷 آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌷 برای شادی روحش صلوات اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج