eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
822 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
60 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی یادته یبار گفتی کسی که از خدا بترسه خدا دشمن رو از اون شخص میترسونه؟ حاجی چه وحشتی به جونشون انداختی که حتی چشم دیدن زائرهات رو هم ندارن میبینی حاجی؟ حتی دشمن با شکوهی هم نیستن همینقدر حقیر، کثیف، خونخوار، رذل، پست.. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔥 یکی دیگر از تجربه گران، خانمی ساکن تهران بود که سال قبل با ایشان مصاحبه انجام شد. ایشان در ضمن مطالب و صحبت ها فرمودند: در جریان تجربه ام، جوانی بلند قامت را در کنارم مشاهده کردم. ایشان به سوالات من پاسخ میداد. یکی از سوالات من در مورد دو نفر از بستگانم بود. این دو خانم هرکدام سالها گرفتار یک فرزند شدیدا مریض بودند. وقتی این سوال در ذهن من ایجاد شد، این جوان اینگونه به من فهماند که این اتفاق در واقع کفاره گناهان آنها دونفر است. حتی از کلام او گناهان این دو نفر را میتوانستم بفهمم! اما مهمترین ویژگی این دو خانم که عامل گرفتاری آنها بود، عدم توجه به حجاب و حیا بود. یکی از آنها در خانواده ای سادات و بسیار مذهبی بزرگ شده بود. اما برخلاف مادر و دیگر خواهرانش، رفته رفته حجاب را کنار گذاشت.‌ ابتدا مانتوی گشاد با پوشش کامل، بعد مانتوی تنگ، موهای رنگ شده و... مادرش بارها با او صحبت کرد، اما بی فایده بود. هر روز با ظاهری بدتر از قبل و بدون توجه به حجاب از خانه خارج می شد و به محل کار میرفت. حتی شوهرش از دست کارهای او کلافه بود. روزها گذشت تا اینکه فرزند معلول او به دنیا آمد! اما نفر دوم، برخلاف نفر قبل، چادر سر میکرد، اما این چادر در واقع برای او عادت بود. او اصلاً توجهی به حیا و نوع ارتباط با نامحرم نداشت. بارها دیده بودم که با مردان نامحرم می گفت و می خندید. کارهای او باعث شد که شوهرش هم از او ناراضی باشد. اما هیچ کاری از دستش بر نمی آمد. نه می توانست برای طلاق اقدام نماید و نه... پسرش سالم بود، اما از چهار سالگی دچار بیماری خاص شد و تمام شب و روز این مادر گرفتار این فرزند شد... 📚سیزده چهارده. اثر گروه شهید هادی. حجاب و حیا در تجربه های نزدیک به مرگ و حکایات تاریخی. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌱 مادر شهید: با سه‌چهار تا سنگک داغ از در آشپزخانه آمد تو و نان‌ها را روی سفره پهن کرد. پشت‌سرش حاجی وارد آشپزخانه شد و چشمش به سفره افتاد. رفت سراغ نان‌ها و یکی‌یکی سنگ‌ها را از بینشان جدا کرد. مشتش که پر شد، مصطفی را صدا زد: دستت درد نکنه، چه نون‌های خوبی گرفتی. فقط، بعدازظهر که خواستی بری بیرون، این سنگ‌ها رو هم ببر بده نونوایی. _ اووو، برا چند تا سنگ این‌ همه راه دوباره تا نونوایی برم؟ خب بدین همه‌شون رو همین الآن بریزم گوشه حیاط. حاجی که خنده‌ی مصطفی را دید و فهمید که او بیشتر قضیه را شوخی گرفته است، برای اینکه خوب شیرفهمش کند، با حوصله توضیح داد: نونوا برا دونه‌دونه‌ی این سنگ‌ها پول می‌ده. این‌ها رو گونی‌گونی می‌خره که بریزه کف تنور، نه اینکه ما با خودمون قاتی نون‌ها برداریم بیاریمشون خونه. چشم‌های متعجب مصطفی نیاز به جواب کامل‌تری داشت. حاجی ادامه داد: ما پول نون رو می‌دیم. پول سنگ‌هاش رو که نمی‌دیم. حیف نیست این همه زحمت کشیدی نون خریدی، به خاطر چهار تا تیکه سنگ مدیون نونوا بشی؟ حق‌الناس حتی در حد چند سنگ‌ریزه نباید می‌آمد سر سفره‌مان. به نقل از کتاب
🔴 ۱۵ دی سالروز ولادت سردار شهید سید محمد صنیع خانی گرامی باد. 📌سید محمد صنیع خانی، فرزند، سیدموسی، در روز پانزدهم دی سال ۳۲ در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در یک خانواده مذهبی رشد کرد و در دوران کودکی به همراه پدر در محافل قرآنی و مراسم مذهبی شرکت می کرد. 🔻سید محمد در بهار سال ۵۸ به عضویت رسمی سپاه در آمد.سردار شهید صنیع خانی بنیانگذار و فرمانده ترابری سپاه بود. وی نقش موثر و تعیین کننده ای در ایجاد تحرک یگانهای رزم و پشتیبانی و رفع کمبود وسائل نقیله سنگین ایفا کرد. آخرین مسئولیت شهید صنیع خانی قائم مقامی بنیاد تعاون سپاه بود. 🔹اما حضور مستمر در صحنه های دفاع مقدس برای پشتیبانی از یگانهای رزمی، باعث شده بود در معرض گازهای شیمیایی دشمن بعثی قرار گیرد. 🔻سید محمد پس از پایان جنگ علی رغم درد و رنج مجروحیتش، به کشور و مردم محروم خدمت کرد و آرام آرام همانند شمعی سوخت و به متن جامعه، نورانیت بخشید. او کام بسیاری از هموطنان محرومش را با یاری بی ریغ شیرین کرد و در نهایت در روز ۱۳ شهریور ۷۴ به آرزوی دیرینه اش رسید. 🌹پیکر پاکش در تهران به طرز باشکوهی تشیع شد. چندین هزار نفر از مردم تهران و یاران و همرزمانش حضور داشتند و او که عاشق امام (ره) بود، در حرم مراد و رهبرش آرام گرفت و همانطور که خودش آرزو کرده بود در جایی دفن شد که زیر پای زائران امام خمینی (ره) باشد. 🌹برادر کوچکش،سید محمد حسن، در سال ۶۱ در عملیات بیت المقدس شهید شد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 زندگینامه شهید سلیمانی از تولد تا شهادت
🌷 🌷 ! 🌷یک‌بار گلوله توپ آن‌چنان نزدیک من خورد که دچار موج انفجار و زخمی هم شدم. دیگر نفهمیدم چی شد و چشمانم را در بیمارستان اهواز باز کردم. یک هفته‌ای آن‌جا بودم. فکر می‌کنم مرگ را در جریان عملیات رمضان خیلی ملموس، احساس کردم. جایی که دچار عقب‌نشینی شدیم و شکست سنگینی خوردیم. حتی نتوانستیم به عقب برگردیم. در همان حال برادر من در تیپ نجف اشرف به عنوان بسیجی به جبهه آمده بود؛ وقتی عملیات شد می‌دانستم آن‌جاست. 🌷سروان نوری‌زاده که بعدها تیمسار نوری‌زاده شد، فریاد می‌‌زد که برگردید و هرکس خودش را نشان دهد. ما برگشتیم و در مسیر برگشت صحنه‌های دلخراشی را شاهد بودیم. واقعاً به جایی رسید که گفتم دیگر آخرِ خطِ من است. ما رسیدیم به جایی که گرد و خاک‌ها خوابید و دیگر دشمن را می‌دیدیم. در همان‌حال یک نفربر بود که بچه‌ها دستانشان را بالا بردند و همه دستگیر شدند. بهت‌زده به این شرایط نگاه می‌کردیم و به یک‌باره.... 🌷و به یک‌باره رو کردم به سروان غفوری و گفتم گاز رو بگیر و برویم. به این نکته توجه داشته باشید که صحرای دشت آزادگان یک جاده آسفالته نبود و چاله دارد و خیلی سخت می‌شد آن‌جا را ترک کرد. شروع به تیراندازی و شلیک با آر.پی.جی کردند. خیلی‌ها اسیر شدند و خط دوم را ندیدیم و نمی‌دانم چطور به خاکریز رسیدیم. اصلاً نمی‌دانستیم آیا این خاکریز خودی است، هرچه بود فقط می‌رفتیم؛ چون مرگ را احساس کرده بودیم. در جریان همان عملیات برادرم اسیر شد و ۷ سال اسارت را تحمل کرد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
هدایت شده از 💓نبض عشق💓
حسین فردوست یکی از ۵نفر آدمی است که در طول حیات محمدرضا پهلوی بیشترین حشر و نشر را با او داشته است. ✖️فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات شاه، قائم مقام ساواک و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی بوده است. او میگوید: ❌«فساد مالی در نظام سلطنتی اینقدر زیاد بود که ما دیدیم اگر به همه آنها بخواهیم رسیدگی کنیم، ده هزار کارمند لازم داریم. گفتیم پس فقط به رقم های بالای صد میلیون تومان رسیدگی کنیم. میگوید با این وجود ، تعداد پرونده ها به ۳۷۵۰ عدد رسید! که معلوم نشد کسی به آنها رسیدگی کرد بالاخره یا نه » ✖️توجه کنید که صد میلیون تومان آن موقع یعنی چه، ✖️یعنی ۱۴ میلیون دلار برای یک پرونده و به قیمت امروز ۱۷۰ میلیارد تومان ، ✖️یعنی در مجموع ۵۳ میلیارد دلار پرونده اختلاس و رانت و فساد وابستگان به سلطنت زیر دست رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی بوده است! ✖️وقتی میگوییم ۵۳ میلیارد دلار، باید به تورم جهانی هم توجه داشته باشیم، ✖️باید بدانیم که با ۵۳ میلیارد دلار آن سالها میشد کارهایی کرد که الان با ۴-۵ برابر آن نمیشود ✅️ با کیلومتر 5 در سریعترین زمان ممکن به روز ترین باشید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1174995105C7610a9c90e
🌟🌙اعمال قبل از خواب ⭐️💫🌙 🌷حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب : 🍃🌸1️⃣. 👈🏻✨( ٣ بار سوره توحید)✨👉🏻 🍃🌸2️⃣ 👈🏻✨ (۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)✨👉🏻 🍃🌸3️⃣ 👈🏻✨(۱بار: اللهم اغفرللمومنین والمومنات)✨👉🏻 🍃🌸4️⃣ 👈🏻✨ ( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)✨👉🏻 🍃🌸5️⃣ 👈🏻✨(٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ»✨👉🏻 🍃🌸6️⃣ (از بین برنده عذاب قبر )👇🏻 ✨💗 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم💗 🌸أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿١﴾ 🌸حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾ 🌸کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ 🌸ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ 🌸کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿٥﴾ 🌸لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿٦﴾ 🌸ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ﴿٧﴾ 🌸ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ﴿٨﴾✨ 🌸🍃7️⃣ 💫🌙 🦋« باسْمِکَ اللَّهُمَّ أَمُوتُ وَ اَحْیَا »🦋 🤲🏻✨«بار الها!با نام تو میمیرم و زنده خواهم شد»✨
..🌷 🌷 ! 🌷یک‌بار گلوله توپ آن‌چنان نزدیک من خورد که دچار موج انفجار و زخمی هم شدم. دیگر نفهمیدم چی شد و چشمانم را در بیمارستان اهواز باز کردم. یک هفته‌ای آن‌جا بودم. فکر می‌کنم مرگ را در جریان عملیات رمضان خیلی ملموس، احساس کردم. جایی که دچار عقب‌نشینی شدیم و شکست سنگینی خوردیم. حتی نتوانستیم به عقب برگردیم. در همان حال برادر من در تیپ نجف اشرف به عنوان بسیجی به جبهه آمده بود؛ وقتی عملیات شد می‌دانستم آن‌جاست. 🌷سروان نوری‌زاده که بعدها تیمسار نوری‌زاده شد، فریاد می‌‌زد که برگردید و هرکس خودش را نشان دهد. ما برگشتیم و در مسیر برگشت صحنه‌های دلخراشی را شاهد بودیم. واقعاً به جایی رسید که گفتم دیگر آخرِ خطِ من است. ما رسیدیم به جایی که گرد و خاک‌ها خوابید و دیگر دشمن را می‌دیدیم. در همان‌حال یک نفربر بود که بچه‌ها دستانشان را بالا بردند و همه دستگیر شدند. بهت‌زده به این شرایط نگاه می‌کردیم و به یک‌باره.... 🌷و به یک‌باره رو کردم به سروان غفوری و گفتم گاز رو بگیر و برویم. به این نکته توجه داشته باشید که صحرای دشت آزادگان یک جاده آسفالته نبود و چاله دارد و خیلی سخت می‌شد آن‌جا را ترک کرد. شروع به تیراندازی و شلیک با آر.پی.جی کردند. خیلی‌ها اسیر شدند و خط دوم را ندیدیم و نمی‌دانم چطور به خاکریز رسیدیم. اصلاً نمی‌دانستیم آیا این خاکریز خودی است، هرچه بود فقط می‌رفتیم؛ چون مرگ را احساس کرده بودیم. در جریان همان عملیات برادرم اسیر شد و ۷ سال اسارت را تحمل کرد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌀 شهادت اتفاقی نیست؛ مخصوصا شهادت در روز ولادت حضرت زهرا و در آغوش حاج قاسم 📝 به یاد طلبه شهید علیرضا محمدی‌پور 🔸 ده سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و داغ یتیمی را چشید؛ آخرین فرزند خانواده و تک‌پسر بود؛ از همان موقع مردی بود برای خودش و دربست در خدمت مادرش بود؛ ✅ مهمترین شرط ازدواجش این بود که دختری که قرار است با او ازدواج کند بپذیرد مادرش هم باید با آنها زندگی کند. ✅ انقلابی بود و عاشق امامین انقلاب. در فضای دروس طلبگی هم از طلاب بسیار درسخوان و با همت بود؛ عاشق طلبگی بود و شدیدا اهل رعایت مسائل اخلاقی. مطالعات جنبی در فضای شهدا و شهادت هم زیاد داشت. 🔺 بسیار با شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده عجین بود و انس داشت؛ برای همین خیلی پیگیر کتب و شرح حال این شهید بود. 🔻 کار فرهنگی یکی از مساجد را به عهده گرفت و با وسع محدودی که در اختیار داشت، قفسه کتابخانه‌ای برای این کار در مسجد قرار داد. کتابخانه‌ای که بوی شهدا از آن استشمام می‌شد. ♨️ همین عید غدیر عروسی‌اش بود و دختری در راه داشتند به نام ... 💠 و دیروز علیرضا سبک‌بال همچون الگوی شهیدش مصطفی صدرزاده پر کشید تا ملاقات خدا؛ میهمان حضرت زهرا شد در روز ولادت حضرتش در جوار مرقد پرنور حاج قاسم سلیمانی... به فاتحه و صلواتی یاد کنیم از این شهید جوان روحانی ۲۴ ساله... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
شب که درست نخوابیده بود حالا هم که یک وقت استراحت بین کارهایش پیدا شده بود قرآن را باز کرد. یک ساعت تمام نگاهش ماند روی یک خط قرآن و بعدش قرآن را بست و رفت توی فکر...! پرسیدم: ببخشید حاجی چی دیدی؟ گفت: اگه بدونی قرآن چی میگه مسیر زندگیت رو پیدا میکنی،وظیفه‌ات رو میفهمی چیه! خیلی وقت ها اینطور دیده بودمش و مختص اون روزش نبود.. 🌹شهید حاج قاسم سلیمانی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج