eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
822 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
58 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 !! 🌷همیشه دنبال پوتین بچه‌ها بود. آن‌قدر واکس می‌زد که برق می‌افتاد. بعد پوتین را نشان طرف می‌داد و می‌گفت: خوب من پوتین شما را واکس زدم، حقی به گردن شما دارم، یا نه؟ طرف از همه‌جا بی‌خبر می‌گفت: بله. 🌷....تسبیحی از جیبش درمی‌آورد و می‌گفت: پس باید به نیت ۱۲۴هزار پیامبر ۱۲۴هزار صلوات بفرستی! طرف برق از سرش می‌پرید و می‌گذاشت دنبالش...! 🌷خاطره ای به یاد شهید معزز حسن اصغری : سرهنگ بختیاری منبع: سایت مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... 🌴 همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز 🔸خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون. شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🔵 کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد. از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 🔹یوسف الهی، کادر واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 نگاهی گذرا بر زندگی شهید حُججی🕊 نام و نام خانوادگی: محسن حججی🌷 نام پدر : محمد رضا محل تولد : نجف آباد اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۷۰/۴/۲۱ تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۸ محل شهادت: التنف - سوریه مدت عمر: ۲۶ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر نجف آباد قطعه و ردیف و شماره مزار: ــــــــــ کتاب مربوط به این شهید: سربلند - زیر تیغ - محسن ما - سرمشق اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 زندگینامه شهید محسن حججی شهید محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید. در ادامه با زندگی ایشان بیشتر آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید. محسن حججی دانش‌آموختهٔ مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه در رشتهٔ تکنولوژی کنترل ورودی سال ۱۳۸۷ بود. حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز به‌دست تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. داعش چندی پس از انتشار فیلمی که ادعای به اسارت درآوردن محسن حججی را داشت، اعلام کرد که وی را به قتل رسانده است. شهيد حججي دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف است که طی جنگ در خاک سوریه به شهادت رسيده‌اند. این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تشیع جنازه شهدای کازرون بود شهید حمزه خسروی کنار قبر خالی نشسته و گریه می کرد رفتم به حمزه گفتم چه چیزی شده حمزه؟ روبه من کرد و گفت من هم یک روزی شهید میشوم و جسدم را درون همین قبری که اینجاست خاک میکنند. من به شوخی به او گفتم بادمجان بم افت نداره. این واقعه گذشت و حمزه شهید شد و همان طور که خودش گفته بود در همان قبر در گلزار شهدا به خاک سپرده شد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 .... 🌷با شنیدن خبر تجمع نیروهای ضدانقلاب در روستا، خود را به محل رساندیم. پس از محاصره منتظر شروع درگیری شدیم. با تدبیر حاج حسین توپ ۷۵ را جهت انهدام محل تجمع دشمن آماده کردم. پس از دو بار شلیک، خانه بر سر آن‌ها خراب شد.... ناگهان تیری به طرف صورتم شلیک شد و مرا به زمین پرتاب کرد. پس از چند لحظه گیجی و سکوت، احساس کردم در حال جا به جا شدن هستم. 🌷....چشمم را باز کردم. حاج حسین روح الامین فرمانده‌ی عملیات را دیدم. مرا روی دوش خود گذاشته بود و در حال دویدن به طرف آمبولانس بود. خون صورتم به داخل یقه حاج حسین می‌رفت و او بی‌توجه مرا به سمت آمبولانس می‌برد. از او خجالت می‌کشیدم، اما ناگزیر باید این شرایط سخت را تحمل می‌کردیم. 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید حاج سید حسین روح الامین 📚 کتاب "قاف عشق" اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
شما در قبال فرزندان و برادران و خواهران خود كه آشنائي با احكام و مسائل اسلامي ندارند مسئول هستيد بايد آنان را آشنا به فرامين الهي تا آنجايي كه توان داريد بنماييد, اينقدر بي تفاوت از مسائل نگذريد شما در آخرت بايد جوابگو باشيد, دستورات اسلام را عاميانه برايشان تشريح كنيد. 📎فرماندهٔ گردان ابوالفضل لشگر ۱۶ قدس گیلان اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 .... 🌷قرار بود یک پمپ بنزین بزرگ را که در پشت جبهه به تانک‌های عراقی سوخت می‌داد، بمباران کنیم. این هدف مهم نزدیک یا چسبیده به شهر العماره بود.... صبح زود توجیه انجام شد و طبق قرار با خلبان شماره دو کارهای قبل از پرواز را انجام داده و استارت زدیم. در همان اول کار شماره دو متوجه نقص فنی در هواپیما شد و به من اعلام کرد مشکل دارد. به او گفتم: «هواپیما را خاموش کند و برگردد گردان.» خودم به تنهایی بلند شدم و به سوی هدف پرواز کردم. از دور هدف مشخص شد و من برابر دستورالعمل‌های بمباران با زاویه در محل تعیین شده اقدام به اوج‌گیری و شیرجه کردم. 🌷همه چیز برای زدن هدف آماده بود و داشتم به سرعت و ارتفاع مناسب می‌رسیدم تا چهار پاد راکت (۷۶ تیر راکت) را شلیک کنم که متوجه شدم سمت شیرجه طوری است که ممکن است تعدادی از راکت‌ها به خانه‌های مسکونی اصابت کنند. در آن لحظه از فشردن دکمه شلیک راکت‌ها منصرف شده و بار دیگر از سمت مناسب آمدم و عملیات را با موفقیت انجام دادم، دود و آتش به هوا بلند شد. پدافندی که در حمله اول غافلگیر شده بود، حالا کاملاً آگاهانه به سمت من تیراندازی می‌کرد. ولی لطف الهی باعث شد سالم از مهلکه خارج شوم. 🌷در برگشت نزدیک هورالعظیم یک دستگاه تانک ایستاده بود و راننده‌اش روی آن نشسته بود. وقتی تانک را دیدم از رویش رد شده بودم. تصمیم گرفتم برگردم و آن را با مسلسل نابود کنم. وقتی برگشتم متوجه راننده شدم که به ریشش دست می‌کشید و خواهش می‌کرد که او را نزنم. احساس کردم خداوند هنوز روزی او را قطع نکرده است. به همین دلیل از زدنش منصرف شده به پایگاه دزفول برگشتم. همیشه آن حالت فرد عراقی را در ذهن دارم. اگر چه نمی‌دانم حالا زنده است یا نه. : آزاده و جانباز ۷۰ درصد سرافراز، سرلشگر خلبان غلامرضا یزد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 تحصیلات شهید⚘️ حسن طهرانی‌مقدم، در دو مقطع کاردانی و کارشناسی در رشته صنایع ریخته‌گری در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی مشغول به تحصیل بود و در مرحله نخست در سال ۱۳۶۹ مقطع کاردانی و در سال ۱۳۷۴ نیز کارشناسی را از این دانشگاه اخذ نمود. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙ﺍﺯ فردی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ⁉️ 💡ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ❗️ ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ...💯 ❌ﺧﺸﻢ ❌ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ❌ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ❌ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ❌ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ❌ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ. ✅ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم...♻️ #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܘ
امروز سالگرد پرپر شدن حاج ابراهیم است حاج محمد ابراهیم همت شهید همت: هر موقع در مناطق جنگی راه گم کرده اید نگاه کنید آتش دشمن کجا را می کوبد این جمله👆🏻👆🏻👆🏻فقط برای هشت سال جنگ تحمیلی نیست از انتخابات تا اغتشاشات تا راهپیمایی هاااااااا و... . ꧁꧂🌷꧁꧂🌷꧁꧂ 🌹 @Sardareghalbam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆حاج احمد متوسلیان 🌹 @Sardareghalbam
♦️دیدار نمایندگان مجلس خبرگان با رهبر انقلاب 🔹‌نمایندگان مجلس خبرگان رهبری صبح امروز با حضور در حسینیه‌ امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند. 🌹 @Sardareghalbam
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرمانده‌ی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.به صندلی‌اش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گم که این جا خبری نیست! آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات می‌مونه؛ از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمیاد! 🌷 🌹 @Sardareghalbam
🌷یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد. سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده. به بچه های گروه پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذونه. جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می کنیم. 🌷گفت: شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام. گفتم: همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن. اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی. قبول کرد. نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد. 📙حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک 🌱 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
از خــون چشم حــمید بگویم؛ آن دو شبی کــه در جزیره‌ی مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نگذاشت... ناغافل دیدم از چشم های حـمید دارد خون می‌آید؛ داد زدم: حمید! چشم هات... ترکش خــورده؟ خندیـد... برگــشت زل زد بهم،گــذاشت خــودم بفهمم بعد از دو شــــبانه روز کــار و بــی خــوابی مــویرگ هــای چشمش پــاره شــده وآن خــون... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
✅کربلایی احمد تهرانی (ره): ✍یک عمر به خیال خودمان مجاهده می‌کنیم و از حلال و حرام زندگیمان می‌زنیم، اما آخر الامر هر جا که می‌نشینم؛ می‌گوییم که من این کار را کردم من این صفت بد را کُشتم، من این عمل بد را کنار گذاشتم. 40 سال، همه بت‌ها را می‌شکنیم؛ اما غافلیم از این که عاقبت، تبر را بر دوش بت بزرگ "من" گذاشته ایم و هنوز هم نفهمیدیم که همه این کارها، برای آن است که خودمان را از ما بگیرند. آن زمانی که "من" از آدمی جدا شد جان‌ها خلاصی می‌یابد و آن وقت است که می‌شود نفس تازه‌ای کشید. ‌‌اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
هدایت شده از 💓نبض عشق💓
🎙جشنواره سرود بین المللی فجر، مرحله استانی 🔹️زمان: یکشنبه ۲۰ اسفند ساعت ۷:۳۰ صبح الی ۱۹ 📍مکان: کرمانشاه، میدان آیت الله جلیلی، تالار وحدت 🔰مرکز آفرینش های هنری بسیج کرمانشاه و قرارگاه رسانه ای بسیج غرب کشور
📌 راهکار شهید همدانی برای باز کردن گره های بزرگ و کوچک زندگی 🔷 حاج حسین به دخترش میگفت: وقتی گره‌های بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید. ◇ گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواهید براتون باز کنند. | شهید همدانی |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «می خواهیم برویم، زنده بودن ما امروز در گروه رفتن ماست...» 🔹این فیلم کوتاه، آخرین تصویر ثبت شده از قامت و چهره ی شهید مهدی باکری، تنها چند ساعت قبل از شهادت فرمانده است... ◇ در این تصویر آقا مهدی با شهید احمد کاظمی به جمع سایر فرماندهان می پیوندد(ظاهراً حین عملیات بدر می باشد.) ◇◇ ادامه و قسمت دوم فیلم در شرق دجله در عملیات و شرکت در جلسه قرارگاه است؛ ◇ که در این این فیلم فرمانده قرارگاه و سه فرمانده لشکر دیده می شود. ◇ این جلسه در نزدیکی و زیر آتش دشمن برگزارشده است..
50.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 به مناسبت ایام شهادت آقا مهدی باکری 🔹 پانزده خصوصیت رفتاری شهید مهدی باکری که حاج رحیم، در چند دقیقه بیان می کند، اما هیچکدام از آنها در «» آورده نشده است... ◇ صحبت های در جلسه خصوصی با برخی از فرماندهان، در خصوص فیلم «موقعیت مهدی»