دوست دارم اگر شهـید شوم ،
پیکری نداشته باشم
از ادب دور است ،نزد سیدالشهدا(علیه السلام)
سالم و کفن پوش محشور شوم..
اگر پیکرم برگشت ،
دوستدارم سنگقبری برایم نگذارند
برایم سخت است ،
سنگ مزار داشته باشم
و حضرت زهـرا(سلام الله علیها) بی نشان باشند..
شهـید محمد عبداللهـی✨️
#سَــلامبرشُهدا
#شادی_روح_همه_شهدا_صلوات
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
.
🌷| رفته بودیم #اردوی مشهد🚎
من فقط تونسته بودم هزینه اردو رو #فراهم کنم، یه روز بچه ها برای خرید سوغاتی به بازار رفتن👜
#علی_آقا اومد پیش من و گفت : تو نمی ری بازار؟
گفتم : #راستش من فقط تونستم هزینه اردو رو فراهم کنم و #پولی برای خرید #سوغاتی ندارم❌
گفت: باشه و رفت✋
یکی دو #ساعت بعد اومد و گفت : من می خوام برم بازار #خرید، بیا با هم بریم
رفتیم بازار، #علی_آقا کلی سوغاتی👝 خرید و برگشتیم حسینیه
فردا صبح هم به #طرف تهران حرکت کردیم🚎
وقتی رسیدم خونه، در #ساکمو که باز کردم دیدم #تمام اون سوغاتی ها توی ساک منه و علی #اونهارو برای من گرفته بود و حتی به روی #منم نیاورده بود.✨|🌷
#شهید_امر_به_معروف_علی_خلیلی
#سَــلامبرشُهدا
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌴#برگیازخاطرات✨
🌷موقع خرید جهیزیه مادرم میخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عریض و طویلی تهیه کرده بود و هر روز چند قلمی به آن اضافه میکرد. امروز تخت و سرویس خواب، فردا مبل و میز ناهارخوری و... هر چه کردم نتونستم منصرفش کنم. دست به دامان علی شدم.
🥀 آمد و خطبهای خواند غرا! به زمین اشاره کرد و گفت: مادرجان مگه قرار نیست یک روزی بریم اون زیر؟ مادرم لبش را گزید: خدا مرگم بده! اول زندگی به او زیر چی کار داری علی آقا؟ علی خندید: اول و آخر نداره مادرجان! آخرش سر از اون زیر در میآریم. بذارید روی خاک باشیم.
بذارید باهاش انس بگیریم، بذارید همین یکی دو وجب فاصله را هم کم کنیم. مادرم خلع سلاح شد. خیلی چیزها را از لیست خرید حذف کردیم. نه مبل و نه تخت و نه ...
راوی :همسر شهید
🍂سبک حیات شهدا طوری پیش میرفت که راحت از آنرها میشدند و بال پروازی میگرفتند به مسیر وحیاتی ابدی...
روش زندگی را خودمان انتخاب میکنیم با مصباح هدایتی که خدا در این دنیا به ما نشان میدهد مهم آنست ببینیم و درست انتخاب کنیم.مرگی تاجرانه بنام شهادتم آرزوست .
سبکبال باشیم چون شهدا .🌷
#سَــلامبرشُهدا
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج