💠 | باید این خاک فرا رفته تا آسمان را که میراث شهیدان ماست عاشقانه در بغل گرفت،بوئید و بوسید؛تمام زمین این روستا شقایق زار است و لاله های این خاک عطر آگین شهیدان سعیدی،تیموری،غلامی و قائدی هستند؛ یاد و محبتشان تا همیشه در دل های مردم این دیار جاودانه است ...
🔸 #شهدای_روستای_احشام_قائدها
🔸 #شهید_احمد_غلامی
🔸 #شهید_غلامحسین_تیموری
🔸 #سردار_شهید_محمد_جعفر_سعیدی
🔸 #شهید_حسین_قائدی
آری اینجا روستای کوچک اما نزدیک به آسمان است.
برای عضویت در کانال اینجا کلیک کنید .
فکر کنبری
گـلزار شهــدا . .!
روی قبراروبخونی وبرسی
به یه شهیدهمسنت..(:
اونوقته که میخوای
سربه تنتنباشه.!
اره رفیق همسن و سالای
ما شهید شدن بعد ما
هنوز تو فکر ترک گناهیم!( :
#حواسمون_هست
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
🔸 | دوم اردیبهشتماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد.
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#خاطره
🔸 منم لباس سبز پاسداری می پوشم
#متن_خاطره | آن روز وقتی به خانه آمد، گل از گلش شکفته بود. تا کلید را در قفل در چرخاند و وارد خانه شد، گفت: «مش فاطمه! یه خبر خوب! » من سراپا گوش بودم تا خبری که این اندازه او را شادمان کرده بشنوم. جعفر گفت: «کارم برای سپاه جور شد. بالاخره منم لباس سبز پاسداری می پوشم. » دست و صورتش را شست و نشست سر سفره. آن روز خوراک میگو درست کرده بودم. تا غذایش رو خورد، یک ریز از کاری که قرار است در آینده انجام بدهد گفت. این طور که معلوم بود و از حرف هایش فهمیدم، سپاه بهترین نیروهای کمیته را انتخاب و جذب کرده بود. در تمامی آن دقایق، سرتاسر وجودم اشتیاق شده بود و به حرف هایش گوش می دادم. دلم می خواست می توانستم پا به پا محمدجعفر در سپاه خدمت کنم.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : خانم فاطمه خدری «قسمتی از کتاب جامانده در سهیل »
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
کتاب شناسنامه شهید سعیدی_۱۱۳۲۳۹.pdf
397.5K
📚 کتاب شناسنامه سردار شهید محمد جعفر سعیدی
🔻کاری از نشر کتابک
جلد چهل و سوم این کتاب درباره سردار شهید «محمد جعفر سعیدی» از سرداران استان بوشهر است که سال 1365 به شهادت رسید. این مجلد توسط «مهدی قربانی» نوشته شده و در چهار بخش زندگی نامه، مسوولیت ها، سبک زندگی و چند خاطره به معرفی شهید می پردازد.
گفتنی است جلد چهل و سوم کتاب «شناسنامه شهدا» نوشته «مهدی قربانی» با شمارگان 2500 نسخه و به بهای 4 هزار تومان از سوی نشر «کتابک» منتشر شده است.
💻تهیه و تنظیم: ستاد بزرگداشت سردار شهید محمد جعفر سعیدی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#تلنگر
می گفتن :
فقط برای رضای خدا کار می کرد.
خنده هایش، گریه هایش، آرامش و جنب وجوشش، مهربانی و قاطعیتش همه برای خدا بود.
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج
#شهید_محمد_جعفر_سعیدی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#خاطره
🔸 جواب خدا
#متن_خاطره | یک روز مانده بود به عملیات. عصری آمد توی سنگر. بعد سلام و احوالپرسی از صورتش خواندم که چیزی می خواهد بگوید اما شرم می کند. کلی این و پا و آن پا کرد تا حرف دلش را گذاشت روی زبانش و گفت: «فردا شب عملیات است. چند وقتی می شود بچه هایم را ندیده ام. یک ماشین می خواهم که تا گناوه بروم و آخر شب برگردم.»
پشت فرمان دستی تکان داد و خداحافظی کرد و رفت.
چند ساعت بعد از سنگر بیرون آمدم تا وضو بگیرم. نگاهم به محمد جعفر سعیدی افتاد. با تعجب پرسیدم: « اینجا چه کار میکنی؟ مگر نرفتی؟» گفت :«تا هندیجان رفتم ولی یک لحظه با خودم فکر کردم که اگر بروم و بچه علیم را ببینم و دل بسته شان بشوم، آن وقت شب عملیات به جای ۳ کیلومتر ،۲ کیلومتر پیشروی کنم جواب خدا را چه بدهم؟به دلم نهیب زدم و برگشتم.»
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : جناب آقای حاج امان الله حیاتی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا