eitaa logo
[ سَربآز ³¹³ ]
857 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
42 فایل
ما ؟ شیعهِ مولا علی بیشتر سَرباریم تا سرباز ؛ نه خشک ِمذهب ، نه شُل مذهب یه چیزی بین ِاینها ؛ شاید سربازی باشیم در رکاب ِآقا³¹³؛ ‹ نیمچه عکاس | شاید منتظر ³¹³ › اگر ایرادي‌ بود به‌ ما بچسبونید ، نه‌اسلام * دین‌ اسلام‌ کامله‌ ولی‌ من ُشما ، نه . !
مشاهده در ایتا
دانلود
🤣 شب جمعہ بود.بچه ها جمع شده بودند تو براے دعاے ک‍ـمیل. چرآغآ رو خاموش کردند.مجلس حآل و هَواے خآصے گرفتہ بود...! هࢪکس زیࢪ لب زمزمہ میکرد و اشک میریخت. یہ دفعہ اومد گفت: "اخوے بفࢪما عطࢪ بزن.ثواب داࢪه"😅 "بزن اخوے بو بد میدے امام زماݩ نمیاد تو مجلسمونـآ.بزن بہ صوࢪتت کلی هم ثواب داره." بعد دعا کہ چراغـآ رو روشن کردند.صورت همہ سیاه بود😕🤣 تو عطࢪ جوهࢪ ریخته بود😕 بچه ها هم یه جشن پتوی حسابی براش گرفتن🤣🤣 🌿
بچه ها امروز اجرا دارم... سرود زبان اشاره... دعا کنید خوب بریم🥲
واقعا یک روز نبودما😐 ۲۳تا لففففففف🗿 واقعا که...
مگه خودتون هم درس ندارید؟
خو مارم درک کنید دیگه🥲
_
دیگه این چند وقت فعالیت کمه تا آخرای خرداد 🗿
درک کنید
با تشکر...
💔
رمان رفیق بسیجی _۶ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ پ ن: چنددقیقه بعد علی رضا: داشتم دیگه نگران میشدم😔 نیدونستم چی بگم که محمد گفت محمد: چرا نگرانی خانم ها کارشون رو خوب بلدن😉 علی رضا: اره نگران اونا نیستم ولی امیر رضا دیر کرد اون باید زودتر ما اینجا بود😞😔 محمد: نمیدونم از امیر رضا خبر ندارم☹️🤔 علی رضا: خواستم بگم که زنگ دیگه بزن که گوشیش زنگ خورد محمد: الو بله ................ یا خدا 😳😳😱😱 کدوم بیمارستان؟ .............. الان اومدیم علی رضا: چی شده بیمارستان چیه🥺😳 محمد: علیرضا باید بریم بیمارستان امیر رضا زخمی شده علی رضا: وواییی خاک بر سرم کدوم بیمارستان🥺💔😱 محمد: بیمارستان امام خمینی حالا حرف نزن بیا بریم🚶🚶 علی رضا: باش😰و دیگه چیزی نگفتم تا اخر راه سکوت عجیبی بود محمد: بدو پیاده شو بریم علی رضا: بدو پیاده شدم رفتم بدو بدو سمت پذیرش و باداد گفتم: سید امیر رضا حسینی اینجاست🥴😩 خانم پذیرش: اقا ساکت بیمارستانه🤫 بزارببینم بله اوردن علی رضا: کدوم بخشه تا امد چیزی بگه محمد رسید ________ پ ن: چیشده سید امیر رضا 😱😱 پ ن: چرا بیمارستان چش شده پ ن: ارمان چی شد😶 پ ن: خانما🤥