eitaa logo
🌹سه شنبه های مهدوی پایگاه شهید آوینی🌹
27 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
509 ویدیو
86 فایل
/هوالخبیر/ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 🌹 سلامتی و فرج امام زمان(عج) صلوات🌹 امام‌خامنہـ ‌ای ‌: [ در‌شبڪه‌های‌اجتماعـے‌فقط‌به‌فڪر‌خوش‌گذرانی‌نباشید شما‌افسران‌جنگ‌نرم‌هستید💛 آیدی ادمین کانال👇👇👇 @ZHS1359 @Halma169
مشاهده در ایتا
دانلود
وضعیت قرمز شاید برای بعضی از ما قابل درک نباشه فقط آنقدری بهتون بگم وضعیت قرمز یعنی خواهر یکی فوت میکنه ولی نمیتونه خودش دفنش کنه وضعیت قرمز یعنی بیمار هستی ولی بیمارستان جا نداره شما رو بستری کنه وضعیت قرمز یعنی برادرت کرونا گرفته ولی نمی تونی بری پیشش چون برگردی بچه ات هم میگیره وضعیت قرمز یعنی مادر پیرت رو تنها تو خونه قرنطینه کردی ولی از ترس این که نکنه خودت مبتلا باشی و بهش انتقال بدی نتونی بری پیشش تو گیلان و مازندران وضعیت قرمز اعلام شده نزارید ....وضعیت قرمز اعلام بشه 🔴😷 @seshanbehaymahdavi313
📋در امان بودن از بلاهای آسمانی: رسول الله "ص"وعده داده: «هنگامی که خداوند سبحان، از آسمان آفت نازل کرد حاملین قرآن، رعایت کنندگان خورشید، یعنی کسانی که اوقات نماز را مراعات کنند، و مساجد را آباد می سازند از این آفت در امانند.» يكى از كسانى كه حتما نماز خود را اول وقت مى خوانَد وجود نازنين امام زمان حضرت مهدى (ع ) روحى و ارواح العالمين لمقدمه الفداه مى باشد و غير ممكن است ايشان نماز خود را در غير وقت خودش ‍ اقامه نمايد. و بعد از آن حضرت، افراد صالح و بندگان مخلص خداوندند كه به انجام عبادت مبادرت مي ورزند. بعضى از محدثان بزرگوار نقل كرده اند كه: نماز اول وقت ، حتما بالا مى رود و اگر كسى نماز خود را در اول وقت بخواند ملائكه آسمان، نماز او را با نماز امام زمان (ع) و افراد صالح خداوند، بالا مى برند و از فضل وجود و كرم خداوند دور است نمازى كه با نماز امام زمان بالا رود و به آن توجه نكنند و آن را قبول ننمايند. از مهم ترين عوامل بي توجهي به نماز و سستي در آن گناه است. حضرت حق دستور فرمودند كه با شيطان طرح دوستي نريزيد و از دستورات او پيروي نكنيد؛ چرا كه مطيع شيطان، از خدا اطاعت نمی کند. @seshanbehaymahdavi313
❤️به نام‌خدا❤️ نام رمان: دو روی سکه نام‌نویسنده:نامعلوم برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨ @seshanbehaymahdavi313💞✨
✨✨✨✨✨ با دلخوری گفتم: - منظورت از پیش کشیدن این حرفا چیه؟ - کنجکاو شدم فقط همین، دوست نداري نگو! - آره مـن اعتـراف مــی کـنم اون جــوري کـه فکــر مـی کــردم نیســت. امـا بهــت بگــم موافــق زنــدگی کردن اون ها هـم بـه این مـدل نیسـتم . تمـام درهـاي خوشـی را بـه روي خودشـون بسـتن، نـه هیجـانی نـه لـذتی... نـه مـاهواره اي، نـه دوسـت پسـري، نـه دوسـت دختـري، نـه مهمـونی درسـت حسـابی اي! مــثلاً همــین پســردایی تــوي ایــن یــه مــاه دو کلمــه نتونســتم مثــل آدم باهــاش حــرف بــزنم . تمــام جوابــاش کوتــاه و مختصــره ! خیلــی گــرم نمــی گیــره تــوي همــون مکالمــه کوچیــک تمــام مــدت چشماش همه جا هست الا به من! اصلاً نگام نمی کنه! اینها حرف هاي زبانم بود اما حرف هاي دلم چیز دیگري بود. «آره جــون خــودت، خــودتم خــوب مــی دونــی آرامشــی کـه تــوي زنــدگی اینــا هســت تــوي خونــه مــا نبود. اگه اینا یک خـانواده بی بنـد بـار بـودن حتـی یـک لحظـه هـم نمـی تونسـتم اونجـا بمـونم . در ایـن یک ماه که توي احوالات پسـردا ییم دقیـق شـدم حتـی یکبـار هـم بـه مـن خیـره نشـده بـود، مگـر بطـور اتفاقی نگاهمون با هم تلاقـی مـی شـد، زمـانی کـه تنهـا بـودیم هـر جـور شـده مـی رفـت بیـرون، چقـدر مؤدبانـه و سـنگین بـا مـن رفتـار مـی کـرد. رفتـارش زمـین تـا آسـمون بـا رفتـار رهـام، پسـرعموم کـه همیشه حرف ها و شوخی هاي مبتذل با من می کرد فرق داشت. - کجا رفتی سهیلا؟ - داشتم به پسرداییم فکر می کردم. با شیطنت لبخند زد و گفت: - عع ...نکنه خبریه کلک؟ براي اینکه دستش بندازم با هیجان گفتم: - اتفاقـاً طـرف دکتـره، متخصـص زنـان و زایمـان، دیوونـه ام کـرده المیـرا، قـد صـد و نـود، چهارشـانه، سـبزه نمکـی، ابروهـا ي مشـکی بـا چشـما ي قهـوه ا ي، بـا یـه ریـش پرفسـوري، اگـه ببینـی عاشـقش مـیشی! المیرا با ناباوري نگاهم کرد و گفت: - تا اونجا که می دونم تخصص زنان و زایمان را به مردا نمی دن! - چرا دوباره جدیداً می دن😐 - ولی من مطمئنم! ظاهراً گند زدم. باید سریع ماست مالی میکردم. -آره اما علیرضا مدرکش رو از سوئیس گرفته. المیرا چشمانش گرد شد و گفت: - پس وضعشون خوبه؟ المیرا هم حسـابی گیـرداده بـود ! از حـالاتش مشـخص بـود بـد جـور ي شـک کـرده ! آخـه قـبلاً در مـورد دایی با هم حرف زده بودیم. ** @seshanbehaymahdavi313💞✨
✨✨✨✨✨ با لبخند تصنعی گفتم: - بورسیه بود! ظــاهراً المیــرا دســت از کنجکــاو ي برداشــته بــود کــه ناگهــان بــه صــورتم بــراق شــد و درحــالی کــه چشمانش را ریز کرده بود پرسید: - راست می گی؟ - آره بورسیه سویس بود. بـه نظـرم یـه شـوخی، ارزش ایـن همـه دروغ را نداشـت امـا با یـد تـا تهـش مـی رفـتم . خـدایا علیرضـاي جنوب تهرانی کجا سوئیس کجا! - اونو نمی گم، واقعاً علاقمند شدي؟ - آها، آره بهش علاقه مند شدم. - ولی تو از نظر اعتقادي اصلاً قبولش نداري اونم تو رو! - ولی تیپش خیلی به دلم نشسته، خوشگله. با نگاه عاقل اندر سفیه گفت: - چون خوشگله؟ - بی خیال. - اون چی؟ چیزي گفته؟ کاملاً حفظ ظاهر کردم و با ناراحتی گفتم: - نه، اون که پا جلو نمی ذاره مجبورم خودم یه کاري بکنم. المیرا که تا آن لحظه خودش را نگه داشته بود کاسه صبرش لبریز شد و جیغ زد: - چـــی؟ - همون که شنیدي می خوام خودم پا پیش بگذارم! - غلط می کنی ابله بی آبرو! خیلی جدي گفتم: - خلاف شرع که نمی کنم می خوام ازدواج کنم. - زده به سرت سهیلا؟! المیـراي سـاده کـاملاً بـاور کــرده بـود . خیلـی عصـبانی شـده بــود، بـراي اینکـه بیشـتر عصـبیش کــنم، گفتم: - دوستش دارم. تــا المیــرا خواسـت ســیل نصــیحت هــایش را بــه ســویم روانـه کنــد، موبـایلم زنــگ خــورد و بــه اجبــار ساکت شد. با لوندی جواب دادم: - بله؟ نگــاه غضــبناك المیــرا لحظــه اي روي صــورتم مــیخ شــد . و ســپس بــا چنــدش رویــش را از مــن برگردانند. - سلام دختر عمه - سلام حالتون خوبه؟ - متشکرم، مزاحمتون شدم بگم من میام دنبالتون دانشگاه! - نه شما زحمت نکشین خودم میام. - خواهش می کنم، تا چه ساعتی کار دارین؟ - کاراي انتخاب واحدم تموم شده دیگه کاري ندارم. - پس من تا یک ساعت دیگه جلوي دانشگاه منتظرتون هستم. - باشه ممنون خداحافظ. المیـرا مشـکوکانه نگـاهم مـی کـرد در آخـر طاقـت نیـاورد و مثـل مادرهـا یی کـه مـیخواهنـد مـچ بچـه یشان را بگیرند. پرسید: - کی بود؟ - خودش بود، علیرضا، می خواد بیاد دنبالم! **** @seshanbehaymahdavi313💞✨
🔴از کجا بفهمیم نمازمان مورد قبول خدا واقع شده؟ ما دو نوع نماز داریم: ❶ یکی نماز ملفوظ است. یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است. ❷ دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود : "ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر" راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که: اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نماز مقبول است، اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است. وگرنه نمازی که بعدش گناه انجام شود،فقط نماز ملفوظ است.. 📚از بیانات آیت الله جوادی آملی @seshanbehaymahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐معرفت مهدوی💐 و ◀️اگر اهمیت مبعث پیامبر را هنوز درک نکرده‌ایم معلوم است که به نرسیده‌ایم. ◀️و اگر به نرسیم به و امام هم حتماً نرسیدیم. ◀️و کسی را که به امامش معرفت نداشته باشد به و برنامه درست زندگی دست نیافته و به راه نمی‌دهند... ◀️ را زمزمه کنیم: اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى. خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم. 📕الكافي، ج1، ص: 337 ‌‌‌@seshanbehaymahdavi313
🔸راز سالم ماندن دست و انگشتر سردار سلیمانی اقدام تعجب‌برانگیز شهید قبل از رفتن به آخرین مأموریت یکی از اتفاقات جالب قبل از رفتن به سوریه این بود که برای اولین بار قبل از اینکه به سفر برود، سه روز خانواده را جمع می‌کند و هیچ جایی نمی‌رود. نه محل کار و نه دفتر رهبری. برای اولین بار بوده که چنین اقدامی می‌کرد که برای خانواده هم تعجب‌آور بود. انگار خودش می‌دانست که سفر آخرش است. آقای خالقی بچه زرند کرمان است که در جایی حدود ۳۰ سال پیش با سردار سلیمانی عقد اخوت بستند. ایشان اکنون در قم زندگی می‌کند. حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس می‌گیرد تا با هم به زیارت بروند. آقای خالقی تعریف می‌کرد، رفتیم قم و حاج قاسم حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفتگو پرداخت. بعد به سمت خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت می‌کرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک انگشتر که در انگشت کوچکش بود، به آن فرد داد. بعد که می‌خواست به تهران برود گفتم من تا میدان ۷۲ تن می‌آیم که اصرار کرد و گفت: نه، خودم تنها می‌روم، اما من اصرار کردم تا ایشان را همراهی کنم. تا اینکه تا تهران با هم آمدیم. در مسیر تهران به من گفت که خیلی با این انگشتر نماز شب خوانده‌ام، اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذارید. آقای خالقی می‌گفت که رمز اینکه دست با انگشتر ماند، شاید همین علاقه وی بود. همه چیز برای شهادت حاج قاسم مهیا بود. فرزندانش را آماده کرده بود و در دستخطی هم محل شهادتش را به همسرش تاکید کرده بود. @seshanbehaymahdavi313
به آرامش که برسی آرامش وجودت را فرا میگیرد نه به راحتی می‌ رنجی و نه به آسانی می رنجانی آرامش سهمِ دلهایی ست که نگاهشان به نگاهِ خداست... 🌹 @seshanbehaymahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تـ❤️ـو بهــاری ... نه ... بهــ🌸ــاران از توست ؛ از تـ❤️ـو می گیرد وام ... هر بهـــار اینهمه زیبایی را ... سلام بهــ🌸ـارترین ... @seshanbehaymahdavi313