🌸🍃﷽🌸🍃
🔻فرمانده کیه؟!🔻
✍ این یک قاعدۀ کلّی هست، که خدا همۀ ما رو با چیزهای مختلفی امتحان میکنه:
🕋 وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ. (بقره/۱۵۵)
💢 قطعا همۀ شما را با اموری همچون ترس و گرسنگی، زیانِ مالی، جانی و فرزندان آزمایش میكنیم، و بشارت ده به صابران.
خَوْف👈 یعنی ترس.
جُوعِ👈 یعنی گرسنگی و تشنگی.
نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ👈 زیانِ مالی و جانی.
#ماه_رمضان یکی از اون ایّامی هست، که خدا ما رو به وسیلهی «جوع» یا «گرسنگی و تشنگی» #امتحان میکنه.
⁉️ چه امتحانی؟! که چی بشه؟!🤔
👈 که #فرمانده مشخص بشه.
ببین برادر یا خواهرِ عزیز❗️
تا چند روزِ قبل که #روزه نبودی، تو در خدمتِ شکمت بودی.😳
شکم میگفت: تشنهام.
🥛 سریع بهش آب میدادی.
شکم میگفت: گرسنهام.
🥪 سریع بهش غذا میدادی.
یعنی #فرمانده شکم بود.😔💔
اما الآن که #روزه هستی...
شکم میگه: گرسنهام.
✋ تو بهش میگی: صبر کن!
شکم میگه: تشنهام.
✋ تو بهش میگی: صبر کن!
حتّی فکرِ خوردن هم به سرت نمیزنه.
👈 یعنی الان #فرمانده تو هستی، نه شکمت.
این #امتحانها برای اینه...
اگر کسی خودش رو در اختیارِ #خدا و ارادۀ الهی قرار بده، تحتِ ولایتِ #خدا قرار میگیره و #بندهی خدا میشه.😌
❤️ که این #بندگی، عینِ پادشاهی است.
💯✅ما در تمرین میکنیم که اعضا بدنمان مطیع ما بشوند قبلا چشم هر کجا دوست داشت نگاه میکرد ولی الان باید کنترل بشود بعد از یک ماه تمرین که عادت کرد به اطاعت پذیری بهش میگویید از این به بعد فقط از یک نفر اطاعت میکند اون هم #خداست
به همین دلیل آخرِ آیه، خدا به اونایی که از این #امتحانها سربلند بیرون میان، بشارت میده:
👈 وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ.😇
#معارف_قرآن، #ماه_رمضان، #روزه، #بنده، #بندگی، #صبر.
@seshanbehaymahdavi313
•┈┈••✾•|💠|•✾••┈┈•
مَــن
زنـدهـام
بہ عشـقِ ݓــو✨
♡یا صـاحـبالـزمـــان(عج)♡
•┈┈••✾•|💠|•✾••┈┈•
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🍃
❅ঊঈ✿♥️✿ঈঊ❅
@seshanbehaymahdavi313
▪️ نکات کلیدی جزء دوم قرآن
🔻بدیها و خوبیهای دیگران را در کنار هم ببینید و منصف باشید
@seshanbehaymahdavi313
✨﷽✨
✅تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✍دعوت کردن مردم به آن حضرت علیه السلام:
این کار از مهمترین طاعات و واجبترین عباداتست. در تفسیر امام حسن عسکری (عليه السلام) درباره فرموده خدای تعالی: "و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و بذی القربی و الیتامی" ویاد آرید هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر، مادر، خویشاوندان و یتیمان احسان و نیکی کنید.
📚سوره بقره آیه 83
امام (عليه السلام) فرمودند: .یتیمان... چون از پدرانشان جدا شده اند... هرکس از روی مهر دست خود را برسرشان بکشد، خداوند برای او در بهشت به هر مویی که از زیر دستش گذشته کاخی قرار دهد که از دنیا و هرچه در آنست بزرگتر باشد ... و سخت تر از این یتیمی، حال آن یتیم است که از امامش جدا گردد ... و نداند حکم او در آنچه از احکام دینش دچار می گردد چیست.
هرکس از شیعیان ما علوم ما را بداند و کسی که به شریعت ما جاهل است را هدایت نماید، یتیمی بر دامان نشانده است که در رفیق اعلی[منزلگاه مخصوص بهشت] با ما خواهد بود.
📚 تفسیر امام عسکری ص 114 - 115
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@seshanbehaymahdavi313
هدایت شده از 🌹سه شنبه های مهدوی پایگاه شهید آوینی🌹
❤️به نامخدا❤️
نام رمان: دو روی سکه
نامنویسنده:نامعلوم
برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨
@seshanbehaymahdavi313💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_شصت_و_پنجم
خستگی من بخاطر کشیک دیشبه نه مراسم شما. امیدوارم خوشبخت بشی!
- ممنون. نمی دونم چطوري زحماتتون رو جبران کنم!
- با خبرگیري از حال ما بعد از ازدواجتون جبران کنید. مادر به شما خیلی وابسته شده!
- مطمئن باشید. من تازه شماها را پیدا کردم، به این زودي هم ولتون نمی کنم.
- شما آدم قدرشناسی هستید. ما رو خونواده خودتون بدونید.
چـه دل پـاکی داشـت ایـن مـرد، خـودش را فقـط بـه خـاطر خوشـبختی مـن کنـار کشـیده بـود امــا ايکـاش تنهـا بـه قاضـی نمـی رفـت و بـراي خـودش حکـم نمـی بریـد. هـم او باختـه بـود هـم مـن، او کـه خــودش بریــده و دوختــه بــود و همــه چــی را تمــام شــده مــی دیــد و مــن کــه جــرأت نداشــتم بــه او اعتراف کنم احسـاس مـن بـه بهـزاد آن چیزي نیسـت کـه او فکـر مـی کنـد! شـا ید مـن عاشـق علیرضـا نبودم ولـی او از هـر جهـت نسـبت بـه بهـزاد بـرا ي مـن مناسـبتر بـود . دیگـر زمـان ا یـن حرفهـا گذشـته بـود. مـن هـم سـکوت کـردم. همـین کـه بـه طـرف سـینی شـربت کـه روي کابینـت قرارداشـت رفـتم.
بهـزاد را دیـدم کـه در چهـارچوب ورودي آشـپزخانه ایسـتاده و بـا خشـم نگـاهم مـی کـرد. نمـی دانـم از چـه موقـع آنجـا ایسـتاده بـود؟ لبخنـدي بـرویش زدم امـا او اخمهـایش را درهـم کشـید و بـا غـیض نگاهی به علیرضـا کـرد و رفـت . از رفتـارش متعجـب شـدم و بـا گیجـی بـه علیرضـا نگـاه کـردم سـرش
را بــه حالــت تأســف تکــان داد و مــرا گــیج و ســردرگم از رفتــار بهــزاد تنهــا گذاشــت و از آشــپزخانه بیرون رفت.
در تمــام مــدتی کــه پــذیرایی مــی کـردم بهــزاد بــا ابروهــا ي گــره خــورده و چهــره ي گرفتــه نشســته بـود. سـعی داشـتم محلـش نگـذارم امـا درآخـر بـی طاقـت شـدم. بـه کنـارش رفـتم تـا علـت نـاراحتیاش را بپرسم.
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_شصت_و_ششم
چیزي شده؟
با اخم گفت:
- این چه لباسیه؟ چرا اینقدرخودت رو پوشوندي؟
حرفش دلخورم کرد با حرص گفتم:
- توقع داشتی جلوي این همه نامحرم چطوري بیام؟ لخت بودم خوب بود؟
- موقع گپ زدن با پسردایی جونت ایشون نامحرم به حساب نمی اومدند؟
متعجب پرسیدم:
- منظورت چیه؟
- چی بهم می گفتید که هر دو این قدر سرخ شده بودید؟
- ازش تشکر کردم همین!
- بابت؟
- مهمونی امشب. تو در مورد من چی فکر کردي؟
- هیچی، دلم نمی خواد با این پسره گرم بگیري. تو جنس مردا رو نمی شناسی!
- علیرضا پسر مؤمنیه، توي این چند ماه من از چشمم بدي دیدم از اون ندیدم.
- بس کن دیگه، چیه هی علیرضا علیرضا می کنی!
با بالا رفـتن تـن صـدایش فتانـه متوجـه مـا شـد و نگاهمـان کـرد . از تـرس آبرور یـزي، در برابـر حـرف ناحق بهزاد کوتاه آمدم. و جوابش را ندادم. اما بهزاد ول کن نبود.
- دلم نمی خواد زنم با مرداي غریبه بگو بخند کنه، عیبی داره؟
دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم با عصبانیت با صداي خفه اي گفتم:
- آقــاي بــه اصــطلاح متمــدن، تــو کــه بــا ا یــن عقایــدت از همــه ي خشــکه مــذهبی هــا و متحجرهــا بدتري! کدوم بگو بخند؟ یه تشکر این همه داد و بیداد داره؟!
- همین آدماي مذهبی که تو سنگشون رو به سینه می زنی، از همه هیزتر و چشم چرون ترن!
- برات متأسفم با این طرز تفکرت!
- بــراي خــودت بــا اون افکــار پوســیده متأســف بــاش! بیچــاره بیــا اروپــا رو ببــین اگــه بــه حــرف مــن نرسـیدي هرچـی مـی خـواي بگـو! اونجـا زنهـا نیمـه برهنـه بیـرون میـان، امـا دریـغ از یـه نگـاه نـاجور مردا به اونها! چون براشون عادي شده. اما تو ایران...
- بــی خــود پــز مســافرتها ي اروپــات رو بــه مــن نــده ! خــودم از نزدیــک کشــورهاي اون ور رو دیــدم.
اگه برهنگی عادي بود آمار تجاوز به عنف و دیگر انحرافات اخلاقیشون سر به فلک نمی زد.
- فکر کردي اینجا نیست؟
- هست ولی نه به وخامت اونجا.
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313 💞✨