#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم🖐🏻💚
صاحب عزای اصلی🏴
این روضهها هستی،📿
ای کاش این روزها بینا شویم😔
به این حضور غریبانهات، همین:)💔
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🖤
@seshanbehaymahdavi313
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
ای داغداراصلی این روضه هابیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلابیا
تنهاامیدخلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالاگرفته ایم برایت دودست را
ای مردمستجاب قنوت و دعابیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@seshanbehaymahdavi313
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم ❤️
#حسین_جانم
دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
مُهر همگان خاک کف پای حسین است
رمزی که شود ضامن ما در صف محشر
لبخند علی اصغر زیبای حسین است
@srshanbehaymahdavi313
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم❤️
ڪشتے شکستہ ایم ڪہ بےتاب مانده ایم
آشفتہ در تلاطم گرداب مانده ایم
رحمے ڪن اے اجل،ڪہ طواف حرم ڪنیم
در حسرٺ زیارٺ #ارباب مانده ایم
#اللهمالرزقناحرم❤️
#السلامعلیکیااباعبدالله
@seshanbehaymahdavi313
هر #دوشنبه فاطمه میخواند این را در بقیع،
از حسین انگشتر و از تو #حَرَم غارت شده💔
#بقیع_را_میسازیم✊🏻
#دوشنبههای_امام_حسنی💚
ZiyaratAshoura.mp3
12.64M
▪️زیارٺ عاشورا
🌱🌟
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🖤اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج🖤
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
@seshanbehaymahdavi313
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
💢تلنگر
✍ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽﺯﻧﻦ،
ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣق خودت ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ،...
ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ...
👌ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ،
ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ...
✨ ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ...
📖سوره ﺗﻮﺑﻪ، آیه۴۰
@seshanbehaymahdavi313
🌼 یا صاحب الزمان (عج) ❤️
قسم به ثانیه ها
ڪه در انتظار مے میرند
تمام لحظه ها
بے تو دلگیرند...
#اللہـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#ایامتــون_مهدوے 🌙
#روضه_ای_به_روایت_شعر
جناب حر عليه السلام
خدایا قطره بودم متصل کردی به دریایم
بـرون آورد دست رحمتت از دام دنیایم
من آن آوارهای بودم که کوی یار را جستم
و یا گمگشتهای بودم که مولا کرد پیدایم
اگر دامـان مهـرش را نگیـرم، اوفتـد دستم
گر از کویش گذارم پای، بیرون، بشکند پایم
بـرای مـن شد از امـروز نـام حرّ برازنده
همانـا افتخارم بس کـه دیگر حرّ زهرایم
سراپا غـرق اشک خجلتم یـارب نمیدانم
که چشم خود چگونه بر روی عباس بگشایم
اگر عباس گوید دست و سر، سازم به قربانش
وگـر اکبــر پسنـدد، کشتـۀ آن قد و بالایم
به خود گفتم که شاید از کرم بخشد گناهم را
نـدانستم کـه در نـزد حبیبش میدهد جایم
ز چشمم اشک خجلت گشت جاری، بخت را نازم
که هم بخشید، هـم اذن شهادت داد مولایم...
چه بیرحمید اهل کوفه! من با چشم خود دیدم
ترک خورده است از هُرم عطش لبهای آقایم
صـدای آب آب کودکان تشنه، آبـم کرد
لـب خشکیدۀ عبـاس، آتـش زد بـه اعضایم
بسوزانید و خاکستـر کنیـد از پـای تـا فرقم
من آن پروانهای هستم کز آتش نیست پروایم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴