در هشتم_شوال سال 1344 ه.ق
قبور ائمه_بقیع (علیهم السلام) و قبر حضرت حمزه در احد، به دست و هابیون تخریب شد. آنان بعضی دیگر از اماکن مقدس را هم تخریب کردند که عبارتند از:
🔹قبر منسوب به فاطمه زهرا (ع)
🔹قبر فاطمه بنت اسد (س)
🔹قبر مطهر حضرت ام البنین (س)
🔹قبر ابراهیم پسر پیامبر (ص)
🔹قبر اسماعیل فرزند حضرت
صادق (ع)
🔹قبر دختران پیامبر (ص)
🔹قبر حلیمه سعدیه
🔹و قبور شهداى زمان پیامبر (ص).
وهابیان در سال 1344در مکه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب، ابى طالب، خدیجه و زادگاه پیامبر
(صل الله علیه وآله) و فاطمه زهرا
(سلام الله) را با خاک یکسان کردند. در جده نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند.
همچنین در مدینه گنبد نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند.
در همان سال به کربلاى معلى حمله کردند و ضریح را کندند و جواهرات نفیس حرم مطهر را که از هدایاى سلاطین بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.
🔸 وهابیان پس از محاصره مدینه در سال 1344قمری، قبرستان بقیع و بقعههای آن را تخریب کردند؛ از جمله بارگاه
🖤امام حسن(علیه السلام)
🖤امام سجاد(علیه السلام)
🖤امام باقر(علیه السلام)
🖤امام صادق(علیه السلام)
وهابیان دو بار، ابتدا در 1220ق و سرانجام در 1344قمری با اتکا به فتوای 15تن از مفتیان مدینه، مبنی بر ممنوعیت اجماعیِ ساختن بنا بر روی قبور و لزوم تخریب قبور، به ویران کردن اماکن و بقعههای بقیع پرداختند.
تخریب بقیع، واکنش مردم و عالمان بسیاری را در ایران، عراق، پاکستان، شوروی سابق و... برانگیخت. دولت وقت ایران، در واکنش به تخریب اماکن مقدس مسلمانان، یک روز عزای عمومی اعلام کرد و در پی آن، به رسمیت شناختن کشور تازه تاسیس سعودی، سه سال به تعویق افتاد.
قبرستان_بقیع پس از تخریب، به زمینی مسطح تبدیل شد، اما محل دقیق قبور چهار امام شیعه، همچنان قابل تشخیص است. تلاشهای علمای شیعه و همچنین دولت ایران برای ایجاد سایبانی بر روی قبور ائمه بقیع و همچنین ساختن دیواری در اطراف قبور، به رغم موافقت اولیه دولت عربستان سعودی، هیچگاه به نتیجه نرسید.
عالمان شیعه، علاوه بر اعتراض به تخریب بقیع، آثاری در نقد مبانی وهابیت و تخریب اماکن مقدس تألیف کردهاند؛ از جمله کتاب کشف الإرتیاب، نوشته سید محسن امین و دعوة الهدی، نوشته محمدجواد بلاغی. وهابیان، نخستین گروهی دانسته شدهاند که با اتکا به دیدگاههای دینی، به تخریب اماکن مذهبی پرداخته اند
📚مستدرک سفینه البحار: ج ۶
ص ۶۵ و ۶۶
📚کشف الارتیاب: ص ۷۷
📚شهداء الفضیله (علامه امینى):
ص ۳۸۸
@seshanbehaymahdavi313
تو صد مدينه داغى، تو صد مدينه دردى
يتيم مى شود خاک، اگر که برنگردى😔
تمام شب نيفتاد صداى زوزه باد🍃
چه بادهاى سردى، چه کوچه هاى زردى
دو کوچه آنطرفتر، بپيچ سمت لبخند😄
شکوفه مى فروشد بهار دوره گردى
کسى مى آيد از راه، چه ناگهان چه ناگاه
خداى من چه روزى! خداى من چه مردى!
از آسمان چارم، مسيح بازگشته ست
زمين ولى چه تنهاست، مگر تو بازگرد
#یه_نفر_مانده_زاین_قوم_که_برمیگرد
😍
@seshanbehaymahdavi313
✨🌹✨
امام صادق عليه السلام
به صَباح بن سيّابِه فرمودند:
آیا میخواهی به تو دعایی بیاموزم
که خدای متعال به برکت آن،
چهره تو را از حرارتِ آتش جهنم نگه دارد ؟
صباح گوید: به حضرت عرض کردم: آری
حضرت فرمودند:
بعد از سپیده دم #صد_مرتبه بگو
✨أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ✨
خداوند به برکت این ذکر،
تو را از آتش جهنم حفظ خواهد کرد.
📚 وسائل الشيعه ج۶، ص۴۷۹
🌹اللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰ مُحَمّدٍ وَّ آلِ مُحَمّدٍ
وَّ عَجِّلْ فرجهم🌹
@seshanbehaymahdavi313
🌺وظایف منتظران
دشمن شناسی
🔶یکی از وظایفی که ما نسبت به دین و ولی دین امام عصر(علیه السلام) داریم این است که ما بایستی دشمن شناسی داشته باشیم. یعنی جدای از شناخت و معرفت امام، جدای از معرفت به زمان و اهل زمان بایستی دشمنان زمان رو هم بشناسیم.
🔶کسانی که دشمنان امام و زمان هستند،می خواهند زمان و زمانه را در اختیار خودشان بگیرند؛کسانی که دشمنان امام و حقیقت و خوبی ها هستند؛ کسانی که ارزش ها را با خرافه سازی، با بدعت سازی، با تحریف ها، این ها ارزش ها را تبدیل به ضد ارزش ها می کنند؛ ارزش ها را به مسلخ می برند و پلیدی ها را به جای دین قرار می دهند؛ به جای هادیان و دلسوزان دین قرار می دهند؛ دلسوزان دین و دشمنان دین جلوه می دهند و دشمنان دین و ایادی دشمنان دین را به عنوان دوست و عاشقان اهل بیت معرفی می کنند.
🔶جریاناتی که چه بدانند چه ندانند در صف دشمن دارند شمشیر می زنند؛ باید این جریانات را بشناسیم. دشمنان زمان امروز دنبال این هستند که زمان را همان گونه که می خواهند برای خودشان تعریف و تحریف کنند. مسیحیت صهیونیستی را ببینید؛ این ها چگونه خودشان را به عنوان آینده جهان ترسیم می کنند؟ کسانی که انواع تفرقه ها و انواع دشمنی ها را ایجاد می کنند و انواع اتهام ها و تخریب ها را بر چهره مسلمانان و مومنین وارد می کنند؛ کسانی که انواع هجمه ها را ابزارهای مختلفی به ساحت اسلام، این اسلام ستیزی که ایجاد می کنند؛ اسلام گریزی که ایجاد می کنند، عالم ستیزی که راه انداختند و راه می اندازند و مهدویت ستیزی، مبارزاتی که با بحث مهدویت دارند؛ با ترسیمی که از موعودی که به جعل درست می کنند؛ موعودی که اسرائیلی باید باشد؛ موعودی که حتما باید چهره صهیونیستی باشد؛ موعودی که اهداف لیبرال دموکراسی را قرار است محقق بکند.
🔶 با یک چنین فضایی کسی که از امام زمان سخن می گوید بایستی زمان شناس و دشمن شناس باشد، باید بداند چه اتفاقی در عالم دارد می افتد، باید بداند چه کسانی رقبای ما هستند. آن روز در بحث مهدویت،چه کسانی در بحث موعودگرایی رقیب هستندو چه کسانی می خواهند موعودگرایی و مهدویت را به انحراف ببرند. شناخت این دشمنان به عنوان یکی دیگر از وظایفی است که باید مطرح شود.
#استاد_جعفری
#وظایف_منتظران
#امام_زمان
@seshanbehaymajdavi313
❤️به نامخدا❤️
نام رمان: دو روی سکه
نامنویسنده:نامعلوم
برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨
@seshanbehaymahdavi313💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_نوزده
- تسلیت عرض می کنم.
- ممنون.
بــا آن قیافــه برزخــی ام، ســرد و خشــک جـوابش را دادم و بــی آنکــه منتظــر حــرف دیگــري از جانــب او باشم، بـا شـدت در عقـب ماشـین را بـاز کـردم و مثـل طلبکارهـا نشسـتم . از اینکـه موفـق شـده بـودم
بـا او رفتـار خصـمانه اي داشــته باشـم خوشـحال بــودم ! لحظـه اي بیـرون مکــث کـرد، سـپس بــرخلاف من آهسـته در ماشـینش را بـاز کـرد و نشسـت . در طـول راه دایـی همـان ابتـدا خـوابش بـرد و میان مـا چنان سکوتی برقرار بود کـه صـدا ي نفـس ها یمـان هـم شـنیده مـی شـد . هـر طـور بـود بـالاخره آن جـو وحشتناك تمام شـد و مـا بـه منـزل رسـیدیم. بـا دیدن زن دایـی نـرگس کـه پـا یش در گـچ بـود شـوکه شدم. اشک در چشمانم حلقه زد و با نگرانی به سویش رفتم.
- چی شده زن دایی؟
زن دایــی ذوق زده در حــالی کــه بــا کمــک یــک عصــا زیــر بغلــش ایســتاده بــود بــا محبــت مــرا در آغوشش جاي داد.
- هیچی از پله ها افتادم.
دوباره خاطرات تلخ آن روز برایم تداعی شد. طوري وانمود کردم که از ماجرا بی اطلاع هستم.
- از کی اینطوري شدین؟
والحق که زن دایی هم به روي خودش نیاورد.
- پام رو ولش کن، خیلی دلم برات تنگ شده بود خوبی؟
لبخند محزونی زدم و گفتم:
- زنده ام!
صدایش از بغض لرزید.
- الهی بمیرم چی کشیدي!
تـرحم زن دایـی خـارج از حوصـله ام بـود، ایـن روزهـا آن قـدر مـردم بـرا یم دل سـوزانده بودنـد کـه از ایـن همـه محبـت قلمبـه شـده حالـت تهـوع گرفتـه بـودم . در ظـاهر همیشـه بـا صـبر و محبـت جـواب دلســوزي هایشــان را مــی دادم در حــالی کــه از درون داغــون بــودم . خــوب شــد همــان لحظــه دا یــی
حواس زن دایی را با پرسشی از او، پرت کرد.
- نرگس خانم نمی خواهی به ما ناهار بدي؟!
از این فرصت استفاده کردم و مسیر حرف را عوض کردم و گفتم:
- من می رم لباسام رو عوض کنم بعد میام کمکتون می کنم!
زن دایی غرولندي زد و گفت:
- امان از دست شکم ایـن مـردا !! بـرو مـادر اتاقـت دسـت نخـورده همـون جـور ي مونـده! مـی دونسـتم بالاخره برمی گردي!
بـا دیـدن دوبـاره اتـاقم بیشـتر از آن کـه انتظـارش را داشـتم دلتـنگش شـده بـودم . اتـاق نـه متـر ي مـن بـا آن موکـت سـبز رنـگ و پنچـره رو بـه حیـاطش مـأمنی بـی نظیـر بـراي مـن بشـمار مـی آمـد.
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313 💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_بیست
تمام تـدارکات غـذا بـه عهـده علیرضـا بـود. زن دایـی کـه بـا آن پـا ي در گـچ گرفتـه اش نمـی توانسـت کـار زیــادي بکنــد مــن هــم بــا پرو یــی تمــام روي مبــل لــم داده بــودم و رفــت و آمــدها ي علیرضــا بــین
آشـپزخانه و پـذیرایی را از نظـرم مـی گذرانـدم! آنچنـان بـا ظرافـت و وسـواس سـفره را چیـد کـه مـرا یــاد دخترهــاي دم بخــت مــی انــداخت کــه بــه شــدت مراقــب کارها یشــان بودنــد تــا مبــادا خرابکــار يبکنند و از چشـم دامـاد و مـادر دامـاد بیفتنـد !! البتـه بـا چـپ شـدن ظـرف ماسـت رو ي فـرش و غـر غـر وحشــتناك زن دایــی و ســرخ شــدن علیرضــا از دســته گلــی کــه بــه آب داده بــود، خیلــی زود فهمیــدمکـه چشـمان شـور ي دارم و پسـردا یی ام را چشـم زدم ! بعـد از ظهـر کـه بـه صـرف چـا ي دور هـم جمـع
شده بودیم. دایی باب صحبت را باز کرد.
- می خوام دیواراي خونه رو کاغذ دیواري کنم!
زن دایی با خوشحالی استقبال کرد.
- چه خوب، اتفاقاً بعضی از قسمتهاي دیوارا رنگاش ریخته و خونه بد منظره شده!
علیرضا همان طور که مشغول خواندن روزنامه بود گفت:
- کاش همون یه سال پیش که بنایی داشتیم کاغذ دیواري می کردین!
- اون موقع دستم خالی بود علی جان، اما خدا رو شکر الان می تونم.
- هر مدلی با هر قیمتی که خواستین بگیرین، تمام مخارجش با من!
حـالا جلـوي مـن پطـروس شـده بـود! از چاپلوسـیش لجـم گرفـت. زن دایـی و دایـی هـر دو بـا محبـت بـه پسرشـان نگـاه کردنـد. زن دایـی کـه از پیشـنهاد سـخاوتمندانه ي پسـرش بـه وجـد آمـده بـود ذوق
زده خطاب به من گفت:
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313💞✨