فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ عـݜڨ یعنی ݓݦوم سـالو همیشه بی قرارم... برای ارݕعيݩٺ....
آقای من...
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا
نمازشب بی شاخ و برگ😊👆
✅پرسش:
در نماز شب خواندن هر يازده رکعت واجب است يا اگر همان يک رکعت نماز وتر را هم بخواني قبول است؟ .
. 🌺پاسخ👇
سلام
خواندن نماز شب مستحب است. به هر مقدار بخوانید صحیح است واز ثوابش بهره مند میشوید. .
. . ☀️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: 🌸 برترین نمازها (ی مستحب) نماز نیمه شب است و چه اندک است به جا آورنده آن.
(کنز العمال: ج۷، ص۷۸۰، ش۲۱۳۷۹)
. . ☀️ و باز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: 🌸 جبرئیل آن قدر مرا به نماز شب سفارش کرد تا این که گمان کردم نیکانِ امّتم شب را نمی خوابند مگر اندکی از آن.
(کنز العمال: ج۷، ص۷۹۰، ش۲۱۴۲۵) .
. 📚 داستان های شیرین از نماز شب، سید عبدالله حسینی
راههای توفیق خواندن نمازشب👇
. 😪 شب زود بخوابید، خود به خود بیدار میشوید، باور کنید ندیدن سریال و امثالش هیچ ضرری به شما نمیزند!
. 😖 خستگی زیاد ناشی از گناه است، وگرنه خستگی کار با استراحت اندکی برطرف میشود. پس گناه نکنید تا بتوانید نماز شب بخوانید.
. 👈هنگام خواب با خود عهد کنید حتماً برای نماز شب بیدار شوید، مطمئن باشید بیدار میشوید. اگر نشدید ثوابش را برایتان مینویسند. البته اینکار منافی ساعت کوککردن نیست!
. ❓شاید امشب شب آخر زندگیتان باشد باز هم همینطور میخوابیدید؟
. 👈 از رختخواب جدا شوید، مطمئن باشید با وضو گرفتن حالت خوابآلودگی از بین میرود. این را تجربه ثابت کرده!
. 👈 از اول لازم نیست یازده رکعت نماز شب را با مستحباتش بخوانید. آهسته و پیوسته بروید. برای شروع همان دورکعت کافی است.
. 👌سعی کنید با کلاس باشید. نماز شب را برای زیبایی، ازدیاد رزق و … نخوانید، شما نیتتان را برای خدا خالص کنید، خدا بلد است چهطور خدایی کند! خودتان را هم گول نزنید.
. 👈سعی کنید کیفیت نمازتان را بالا ببرید. دورکعت نماز درست بهتر است از چندین رکعت نماز بیکیفیت
. 👈انتظار نداشته باشید بعد از شب چهلم باب کشف و شهود بر شما باز شود، باور کنید خواندن نماز شب یک کار ساده و معمولی عبادی است و از اولیات است. این مسیر(پنجاه شصت) ساله است نه چند روزه! و چه بسا کلاً قرار نباشد در این دنیا به شما کرامتی داده شود. پس انتظار بیخودی نکشید.
#قرار_معنوی #نماز_شب
💠
به جای تمام کسانی که برایـت اشـک نریخـته انـد، دوسـت دارم برایـت گریـه کنم...
#سیدالشهداء❤️
#شب_زیارتی_ارباب❤️
#منوامامع✨
💢 شخصیت به تاراج رفته
"تمدن غرب از یک سو زن را مانند بیشتر ادوار تاریخ، طرفِ ضعیف و مغلوب در مجموعهٔ خانواده و جامعه دانسته و نگهداشته و از سوی دیگر؛ تحمیل فرهنگ برهنگی دست تطاول جنس مرد را به شخصیت وی گشوده و با کمال تأسف او را در موارد زیادی در حد یک وسیله التذاذ تنزل داده و بزرگترین ظلم را به وی روا داشته است."
✍مقام معظم رهبری
📙جایگاه و نقش زن در نظام های مختلف از دیدگاه آیت الله خامنهای، ص١٦
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷سلام می دهم و دلخوشم که فرمودید ...
🌾هر آنکه در دل خود، یاد ماست ... زائر ماست .
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
ابومهدی:
*ماموریت ویژه یکی ازمدافعان حرم برای شناسایی پیکرمطهر شهید_محسنحججی*
*بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود* . تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
■ *بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند* و داعش هم *پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد* و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
*به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"*
● می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم.
یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
■ *پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت:* "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! *این بدن اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم:
*پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش*؟!
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: *"کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
داعشی به زبان آمد. گفت: " *تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!*"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: " *فقط همینجا."*
■ *نمی دانستم چه بکنم* . شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد.
توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"*
گفتم:
*بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.*
■ *یهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن* . ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب *DNA* مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها اومد پیشم و *گفت: "پدر و همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم* ."
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی"
■ **نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم*
بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
*گفتم: "حاجآقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."*
*گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."*
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام."
● *وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم* و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و *گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"*
🤲🤲🤲خدایا توفیق مان ده که از شرمندگی این شهدا بخصوص محسن حججی و سردار فداکار سلیمانی عاقبت به خیر و سرافراز بیرون بیاییم🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📄دعوتنامه زیارت امام حسین (ع) در شب جمعه:
👈 شما به زیارت امام حسین (ع) دعوت شده اید...
🕊 نیت کنید
✨بسم الله...
👣🌟وارد صحن نورانی میشویم با زمزمه السلام علیک یا ابا عبدالله...
🤲انشا الله زیارتتون قبول
التماس دعا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
┅═✾•••✾═┅┄┈