eitaa logo
مخاطب خاص 🇮🇷1403🇵🇸
382 دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
27.8هزار ویدیو
35 فایل
هر آنچه که از فضای مجازی انتظار دارید را برایتان فراهم خواهیم ساخت. مطالب شامل سیاست،اقتصاد داخلی و بین الملل اهل بیت ، قرآن حدیث عترت واعظین و منبری ها غذایی و کشاورزی تعلیم و تربیت خانواده همیار کانال👇 @mojtabarahimi69 https://eitaa.com/savabaemal
مشاهده در ایتا
دانلود
❌تروریستی که امروز به حرم شاهچراغ حمله کرد، ۲۴۰ تیر جنگی همراه داشت که توانست فقط ۱۱ تیر را شلیک کند!👌🇮🇷 🔴دم حافظان امنیت گرم 👊🇮🇷❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدری لبخند بزن...💔 《 شیری افتاد زپا و همگی شیر شدند/ گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد》 !!؟💔
بِأَيِّ ذنب قُتِلَتْ؟ 💔 #شاهچراغ #ایرانم_تسلیت💔
توییتی مشکوک از ترور آلارم قبل از حادثه تروریستی شاهچراغ😐❌
یکی تو خیابون ترور میکنه✔ یکی تو مجازی✔ هر دو قاتل مردم و دشمن امنیت اند✔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 سردار جان کجایی که دوباره به شاه چراغ حمله کردند💔🖤🇮🇷
خاص ترین چپ دست دنیا❤️ 🗓۲۲ مردادماه روز جهانی چپ دستها 《 رهبرم، پرچم بدست توست🇮🇷👌جمع است خاطرم❣🇮🇷✋》 شبتون بخیر🌿
🔴چــرایی حـادثـه شـاهـچـراغ ➖بیان علل حمله وحشیانه به زائران شاهچراغ ۱. عصبانیت از مراسمات باشکوه و بی‌نظیر محرم ۲. تنفس مصنوعی به لاشه جنبش ززا ۳. انتقام از مقاومت مردم مقابل برهنگی و بی‌حجابی ۴. تحت‌الشعاع قرار دادن سفر راهبردی اربعین ۵. واکنش به توفق دولت در کاهش قیمت ارز و آزادسازی پول بلوکه شده ۶. ناامیدی از فراخوان‌های مربوط به نحساکومله ۷. بالا بردن قدرت چانه‌زنی جریانات غربگرا در داخل ۸. تلاش برای ایجاد تزلزل در قانون حجاب ۹. عصبانیت از روابط اقتصادی سیاسی وسیع و متراکم دولت با کشورها ۱۰. عصبانیت از حضور گسترده در پیش‌ثبت‌نام انتخابات ۱۱. انفعال در برابر طرح مقتدرانه جمع‌آوری اوباش ۱۲. زمینه‌سازی برای فراخوان‌های ابتر اما تکلیف پاسخ ملت و مسئولان: ➖جلوگیری مسئولان از طرح گرانی بنزین و دیگر گران‌سازی‌ها ➖اصرار بر مقابله با بی‌حیایی و بی‌حجابی ➖ان‌شاءالله حضور حداکثری در کنگره جهانی اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اولین فیلم از دوربین های مدار بسته حرم شاهچراغ و لحظه ورود تروریست داعشی 🏴 🔘 کانال خاکریز انقلاب👇(ایتا) ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
❌روضه‌خون میگفت: وقتی حرومیا دیدن عباس شهید شده، میومدن سمت خیمه ها ... حاجی حقیقتش از وقتی رفتی حرومیا اومدن تو حرم 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سینه سرشار از درد و داغِ😭 صاحب عزامون شاهچراغِ ... • • حافظ باید واسمون روضه بخونه!💔🚶🏻‍♀ ،، ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️
شبِ اول که روضه‌ی حضرت مسلم باب شده ، از اونجایی می‌خوندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر اونقدر وهم‌آور و هولناک بود که همونجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورتشو برگردوند و دید خیلیا دارند می‌روند!  هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسینشو رها می‌کنند ... هر چه که باشه ، خب خانومه دیگه! حتما تَهِ دلش خالی شده بود ، اما دویدو خودشو رسوند به حسین و گفت : - دورت بگردم عزیز خواهر ، همه‌شون هم که بروند ، خودم هستم ... بعد هم دوید سمتِ خیمه ی  بی‌بی‌ها و  آرامشون کرد ، دل‌داریشون داد ، نگذاشت یک وقت بترسند ...   باز دوید سمت حسین ، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها ... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو ، که نگذاره یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفته ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر رو میخونند ، از اونجایی میخوندم که حر راهو بست ، میگفتم : زینب پرده‌ی کجاوه‌ها رو انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشون به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند ! بچه‌ها را مشغول بازی کرد ، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همون روز ، بینِ خیمه‌ها اونقدر دوید و اونقدر به یکی یکی شون  سر زد و به تک‌تک‌شون رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم ، آب توی دلش تکون بخوره ... یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدوم از شهدا رو بخونم ، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد ، زینب تا وسط میدون هروله کردو بالای سر هر شهیدی رفت و خودش همونجا شهید شد ، اما نگذاشت حسینش کنار اون شهید ، جون بده! برای همه ی شهدا دوید ، به عدد تموم شهدا به دادِ حسینش رسید ، از کنار تموم مقتل‌ها حسین رو بلند کرد و به خیمه‌گاه رسوند... اما نوبت به دو آقازاد‌ه ی خودش که رسید ، دوید توی پستوی خیمه‌گاه و خودش رو پنهان کرد یک جایی ، که یک وقت با حسینش چشم به چشم نشه که خدای نکرده حسین یک لحظه از روش خجالت بکشه  حتی پیکرها رو هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیومد ، به نظرم می‌خواست به حسینش بگه  حسین جان اصلا حرفش رو هم نزن  ، کاش جای دو پسر ، دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند و نگذارند اینگونه کمر خم کنی برادرم .... در تمام روضه ها ، محورو  زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها رو به زینب گره می‌زدم ... اونقدر از زینب می‌خوندم و از زینب میگفتم تا دلها رو برای شام غریبان آماده کنم... بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلیو رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده ، از روز اول به داد همه رسیده ، از روز اول نگذاشته آب توی دل کسی تکان بخورد... حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد ... یک دور دنبال یک یکشون بدود ، تا یک وقت آتش به دامنشون نگرفته باشه ...   یک دور تمامشون رو بغل کنه تا یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تموم این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد تا یک وقت آتش به خیمه ی زین العابدین نیفتاده باشه ... بعدِ غارتِ خیمه‌گاه ، باز دویدن‌های بعدش شروع بشه  ، حالا بدود تا بچه‌ها رو پیدا کنه... بچه‌ها را بشمره و هی توی شمردن‌ها کم بیاره و در هر بار کم اومدنِ عددِ بچه‌ها ، خودش فروبپاشه و قلبش از جا بیرون بشه و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها رو پیدا کنه... بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هاش شروع بشه ، هِی تا لب فرات بدود قدری آب برداره و خودش لب به آب نزنه ، آب رو به زن‌ها و بچه‌ها بده و دوباره بدود تا یک کمه دیگه آب بیاره .... تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبوده ... از فردای عاشورا که کاروانو راه انداختند ، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفته ... تا یک وقت ، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من اگه مداح بودم تموم این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب رو می‌خوندم... اون وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینبو شنیدند ، تا خودِ اربعین خواهند سوخت ، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... نمیخواد گریه کنیم بشینیم فقط فکر کنیم که چه تاوانی برای حفظ اسلام داده شده و بعد برای این حجم از مظلومیت اهل بیت اشک بریزیم که از دویدنهای زینب خجالت بکشیم که نمیتونیم اون جایی که باید ،  جلوی نفس خودمون ایستادگی کنیم  خجالت بکشیم که خانوم این حجم عظیم از درد رو کشیدند ولی باز ایستادند اما ما هنوز تو خودمون موندیم ای کاش گریه هامون با تفکر باشه و باعث بشه ی جایی برای همیشه به خودمون بیاییم و هر طوریکه در توانمون هست  آماده بشیم برای حسین زمان خودمون اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
دشمنان ایران با چه چیزی ارتزاق می کنند؟! ...
ترور و تکرار ترور در اماکن مقدسه که حرمت دارند و به گلوله بستن زائران بی پناه دلیلش خشم است ... خشم از این مردم و مقاومت مردم ...
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 🔘دو نشانه بی خردی نکوهش عجله وسستی نمودن 💠وَ قَالَ (عليه السلام): مِنَ الْخُرْقِ، الْمُعَاجَلَةُ قَبْلَ الْإِمْكَانِ، وَ الْأَنَاةُ بَعْدَ الْفُرْصَة؛[1] 🔸ترجمه: امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: شتاب پيش از توانايى بر كار، و سستى پس از به دست آوردن فرصت از بى خردى است. 🌼بیان: امیرمومنان عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو چيز كه از نشانه هاى نادانى است اشاره کرده و می‌فرماید این دو نشانه نادانی وبی خردی است: ۱.عجله كردن پيش از فراهم شدن امكانات ۲. سستى نمودن پس از فرصت «خُرْق» در لغت به معناى نادانى و كم عقلى است ولى «خَرق» به معناى پاره كردن يا سوراخ كردن چيزى به عنوان اِفساد است و بعيد نيست هر دو به يك ريشه بازگردد زيرا پاره كردن و فاسد كردن، كار افراد نادان است. واژه «أناة» به معناى تأنى و درنگ در انجام كارى است. اين واژه به معناى سستى كردن نيز به كار مى رود همانگونه كه در گفتار حكيمانه بالا ديده مى شود. به هر حال امیر مؤمنان عليه السلام دو چيز را در اين جا نشانه حماقت و نادانى مى شمرد: نخست تعجيل كردن قبل از فراهم شدن امكانات، و ديگر اين كه وقتى فرصت ها فراهم مى شود سستى كند و به اصطلاح اين دست و آن دست نمايد تا فرصت از دست برود; فرصتى كه شايد هرگز بازنگردد که اين هم نشانه بى خبرى و نادانى است.پس عاقل و دانا كسى است كه صبر كند و در انتظار فرصت باشد و هنگامى كه فرصت فراهم شد بدون فوت وقت دست به كار شود تا با یاری خدا مقصود خود برسد و اين كار نشانه مديريت صحيح است. 📚1.نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳ التماس دعا یوسف شیخ
هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش ، روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا". همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند. در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ شهدا شرمنده ایم 😭😭😭 ╰┅─────────┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا