eitaa logo
مخاطب خاص 🇮🇷1403🇵🇸
391 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
27.9هزار ویدیو
35 فایل
هر آنچه که از فضای مجازی انتظار دارید را برایتان فراهم خواهیم ساخت. مطالب شامل سیاست،اقتصاد داخلی و بین الملل اهل بیت ، قرآن حدیث عترت واعظین و منبری ها غذایی و کشاورزی تعلیم و تربیت خانواده همیار کانال👇 @mojtabarahimi69 https://eitaa.com/savabaemal
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ؟ 4⃣5⃣ 🍃🌸🍃🌸🍃 ؛ ♨️ خدمت زندانیان محترم رسیدم در یکی از زندانهای کشور، 🎤حالا رفتم تو زندان میخوام صحبت کنم . 🔻 همه دمق ، درب و داغون ، مثل ماست دارن نگاه میکنند . ❗️حقه شونم هست ، میگن حاج اقا ، تو صبحونتو پیش زن و بچه ت خوردی ... 💢 اومدی اینجا نمیدونی ما گرفتاریم ... 🛑 یکی پای اعدامه ،یکی چکش پاس نشده ،یکی خونوادش مریضه ، 📛 هزار تا گرفتاری ، حالا صحبت تو رو گوش بدیم که چی ؟! ‼️ سیر از گرسنه که خبر نداره ، سواره از پیاده که خبر نداره . ⛔️ گفتم که ببخشید میشه پنج دقیقه شما یادتون بره چه مشکلاتی دارین ؟ ❗️ اصلا تو زندانید ، از این حالو هوا در بیاید بیرون . 📛 بخدا ، زندانت طولانی تر نمیشه . 📛 بخدا ، مشکلاتت بیشتر نمیشه . ⛔️ هیچ فرقی نمیکنه، ♨️ فقط خواهش میکنم پنج دقیقه بیاین بیرون ، اینقدر گفتم ، کم کم متقاعد شدن . 🔅چشم ها نشون میداد ، نه ....دارن راه میان بامن 😊 ⁉️ بعد یه دفعه ای دیدم زشته به این عزیزان ، ❓ من چی بگم ؟ ⁉️ بگم پنج دقیقه از مشکلاتت در بیابیرون که چی بشه ؟ 💢 شما سر نماز یادتون بره پنج دقیقه تو زندانید. 📛 بابا ، هستید ,مقروضید, خانمتون مریضه, بچه تون مریضه, میخواید اعدام بشید⁉‼ ✅ پنج دقیقه سر نماز بگو من فقط عبدم . ⭕️ نه پدرم ، نه مقروضم ، نه زندانی ام ، نه مریضم ،نه گرفتارم ، هیچی نیستم . ✅ فقط عبدم ""الله اکبر"" 💢 بعداز نماز برگرد برو حالا هرچی بودی برو... ✅ فرمودن ، ادعونی استجب لکم . 🔆 خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه . 🔵 چه تقوایی بالاتر از نماز خوندن که دستور اول خداست ؟ ✅ و نماز تر و تمیز خوندن ؟ 🍃🌸🍃🌸🍃 🤲🏻
✨‌‌﷽ ✨ ؟5⃣5⃣ 🍃🌸🍃🌸🍃 ✅ سر نماز فقط *عبد* خدا بشیم : 🍃 یکنفر اومد پیش اقا *امام رضا (علیه‌السلام )* عرضه داشت؛ ‼️ آقا یه خواسته ای دارم ، مدتی دعا میکنم مستجاب نمیشه . 🍃 شما یه فکری برای من کنید . ✅ آقا فرمودند : من ضمانت کنم دعات مستجاب میشه ، قبوله؟ ❓بزرگواران من از شما بپرسم ؛ ❓ شما یه حاجتی دارید *امام رضا (علیه‌السلام )* ضمانت کنه مستجاب میشه ، قبول دارید؟ ➖ اون آقا هم مثل شما همینجور عرضه داشت . ☑️ اقاجون ، بله ...خیالم راحت میشه . ❓ *اقا امام رضا*میدونید چی فرمودند ؟ ⁉️ فرمودند خدای *امام رضا* ضمانت کرده مستجاب میکنه ، قبول نمیکنی ؟ ❓میخوای ، حرف منو به عنوان ضمانت ببری ؟ ✅ فرموده "ادعونی استجب لکم "خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه ؛ ⁉️ چه تقوایی بالاتراز نماز خوندن که دستور اول خداست ؟ ✅ ونماز تر تمیز خوندن هست . ➖ این صحبت رو که در جمع زندانیان کردم 🌺 صورتشون گل انداخت اماده شدن نماز بعدی بگن ، خدایا بیخیال ... که ما تو زندانیم . ➖ یا بیرون زندان فعلا ... ✅ *عبد* توهستیم. ✅*الله اکبر* ❓ گفتم : اقای رییس زندان شمام میشه وقتی سر نماز می ایستی یادت بره رییس زندانی ؟ ❓ کی میخوان ورت دارن ؟کی میخوان نگرت دارن ؟ ❓ کی میخوای حقوق بگیری ؟ ❓کی میخوای بری خونه ؟ 🔅 دیدم روحانی جمع شونم نشسته بودکه میومد ظهرها برای نماز ، بهشون گفتم . ➖ حاج اقا عذر میخوام ... ❓ میشه سرنماز یادت بره خانم چی گفتن بخرید؟ 🔻 همه چی یادتون بره ؟ ✅ *فقط خدا* رو در نظر بگیرید. ✅ بگویید که *خدا* من فقط ،*عبد* تو هستم ⏪ نشر بدیم 🍃🌸🍃🌸🍃 🤲🏻
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار ، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان دار گفت: بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه❗ می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت: اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت : بگذار و برو. 👌 من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛ لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت : *گناباد.* او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت: خانم❗ فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم❗ در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.* گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 👌 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ ☀️ 🚩کانال مخاطب خاص1401در ایتا 👇 https://eitaa.com/savabaemal 🚩کانال مخاطب خاص 1401در سروش 👇 splus.ir/savabaemal