✨﷽✨
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم؟ 4⃣5⃣
🍃🌸🍃🌸🍃
#استادپناهیان؛
♨️ خدمت زندانیان محترم رسیدم در یکی از زندانهای کشور،
🎤حالا رفتم تو زندان میخوام صحبت کنم .
🔻 همه دمق ، درب و داغون ، مثل ماست دارن نگاه میکنند .
❗️حقه شونم هست ، میگن حاج اقا ، تو صبحونتو پیش زن و بچه ت خوردی ...
💢 اومدی اینجا نمیدونی ما گرفتاریم ...
🛑 یکی پای اعدامه ،یکی چکش پاس نشده ،یکی خونوادش مریضه ،
📛 هزار تا گرفتاری ، حالا صحبت تو رو گوش بدیم که چی ؟!
‼️ سیر از گرسنه که خبر نداره ، سواره از پیاده که خبر نداره .
⛔️ گفتم که ببخشید میشه پنج دقیقه شما یادتون بره چه مشکلاتی دارین ؟
❗️ اصلا تو زندانید ، از این حالو هوا در بیاید بیرون .
📛 بخدا ، زندانت طولانی تر نمیشه .
📛 بخدا ، مشکلاتت بیشتر نمیشه .
⛔️ هیچ فرقی نمیکنه،
♨️ فقط خواهش میکنم پنج دقیقه بیاین بیرون ، اینقدر گفتم ، کم کم متقاعد شدن .
🔅چشم ها نشون میداد ،
نه ....دارن راه میان بامن 😊
⁉️ بعد یه دفعه ای دیدم زشته به این عزیزان ،
❓ من چی بگم ؟
⁉️ بگم پنج دقیقه از مشکلاتت در بیابیرون که چی بشه ؟
💢 شما سر نماز یادتون بره پنج دقیقه تو زندانید.
📛 بابا ، هستید ,مقروضید, خانمتون مریضه, بچه تون مریضه, میخواید اعدام بشید⁉‼
✅ پنج دقیقه سر نماز بگو من فقط عبدم .
⭕️ نه پدرم ، نه مقروضم ، نه زندانی ام ، نه مریضم ،نه گرفتارم ، هیچی نیستم .
✅ فقط عبدم
""الله اکبر""
💢 بعداز نماز برگرد برو حالا هرچی بودی برو...
✅ فرمودن ، ادعونی استجب لکم .
🔆 خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه .
🔵 چه تقوایی بالاتر از نماز خوندن که دستور اول خداست ؟
✅ و نماز تر و تمیز خوندن ؟
🍃🌸🍃🌸🍃
#نماز_اول_وقت✨
#التماس_دعای_فرج🤲🏻
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
✨﷽ ✨
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ؟5⃣5⃣
🍃🌸🍃🌸🍃
✅ سر نماز فقط *عبد* خدا بشیم
#استاد_پناهیان:
🍃 یکنفر اومد پیش اقا *امام رضا (علیهالسلام )* عرضه داشت؛
‼️ آقا یه خواسته ای دارم ، مدتی دعا میکنم مستجاب نمیشه .
🍃 شما یه فکری برای من کنید .
✅ آقا فرمودند : من ضمانت کنم دعات مستجاب میشه ، قبوله؟
❓بزرگواران من از شما بپرسم ؛
❓ شما یه حاجتی دارید *امام رضا (علیهالسلام )* ضمانت کنه مستجاب میشه ، قبول دارید؟
➖ اون آقا هم مثل شما همینجور عرضه داشت .
☑️ اقاجون ، بله ...خیالم راحت میشه .
❓ *اقا امام رضا*میدونید چی فرمودند ؟
⁉️ فرمودند خدای *امام رضا* ضمانت کرده مستجاب میکنه ، قبول نمیکنی ؟
❓میخوای ، حرف منو به عنوان ضمانت ببری ؟
✅ فرموده "ادعونی استجب لکم "خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه ؛
⁉️ چه تقوایی بالاتراز نماز خوندن که دستور اول خداست ؟
✅ ونماز تر تمیز خوندن هست .
➖ این صحبت رو که در جمع زندانیان کردم
🌺 صورتشون گل انداخت اماده شدن نماز بعدی بگن ، خدایا بیخیال ... که ما تو زندانیم .
➖ یا بیرون زندان فعلا ...
✅ *عبد* توهستیم.
✅*الله اکبر*
❓ گفتم : اقای رییس زندان شمام میشه وقتی سر نماز می ایستی یادت بره رییس زندانی ؟
❓ کی میخوان ورت دارن ؟کی میخوان نگرت دارن ؟
❓ کی میخوای حقوق بگیری ؟
❓کی میخوای بری خونه ؟
🔅 دیدم روحانی جمع شونم نشسته بودکه میومد ظهرها برای نماز ، بهشون گفتم .
➖ حاج اقا عذر میخوام ...
❓ میشه سرنماز یادت بره خانم چی گفتن بخرید؟
🔻 همه چی یادتون بره ؟
✅ *فقط خدا* رو در نظر بگیرید.
✅ بگویید که *خدا* من فقط ،*عبد* تو هستم
⏪ نشر بدیم
🍃🌸🍃🌸🍃
#نماز_اول_وقت ✨
#التماس_دعای_فرج🤲🏻
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار ، میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کاروان دار گفت:
بیبی❗دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه❗
میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت:
نه مادر . الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم.
مادرم گفت : بگذار و برو.
👌 من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: بیبی کجا میروی؟
مادرم گفت : *گناباد.*
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.
به سورچی گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.
سورچی گفت:
خانم❗ فرماندار گناباد است.
بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم❗
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.*
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
👌 اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
#نماز_اول_وقت
☀️
🚩کانال مخاطب خاص1401در ایتا 👇
https://eitaa.com/savabaemal
🚩کانال مخاطب خاص 1401در سروش 👇
splus.ir/savabaemal