eitaa logo
مخاطب خاص 🇮🇷1404🇵🇸
357 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
31.4هزار ویدیو
46 فایل
هر آنچه که از فضای مجازی انتظار دارید را برایتان فراهم خواهیم ساخت. مطالب شامل سیاست،اقتصاد داخلی و بین الملل اهل بیت ، قرآن حدیث عترت واعظین و منبری ها غذایی و کشاورزی تعلیم و تربیت خانواده همیار کانال👇 @mojtabarahimi69 https://eitaa.com/savabaemal
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊 💐همسر شهید نقل می کند:یکبار که آقا نوید پیگیر کارهای اداری وام ازدواج‌مون بود،کار گیر کرده بود؛بهش گفتم:«آشنایی نیست کارو درست کنه؟»گفت:«کار خوبه خدا درستش کنه؛بنده‌ی خدا چه کاره است؟!» 🌾اوهمیشه برای انجام هر کاری تلاشش رو می‌کرد و قدمش رو برمیداشت؛بقیه‌ اش رو می سپرد به خدا و به معنای واقعی این کار رو می‌کرد.تکیه کلامش این بود که «کار،دست خداست.» 🌷سوریه که بود،می‌گفت:«دو سه‌تا از بچه‌های اینجا خیلی نورانی هستند؛ بهشون گفتم امروز فردا شهید می‌شوید! »منم گفتم:«عه!خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی اونور رفتند.»نوید گفت:«از بنده‌ی خدا نمیخواهم.خدا،خدا رو عشقه!عاشق شوی،عاشقت می‌شود، شهیدت می‌کند.» 🌹هزاران جان شیرین هم اگر بود پرستـو بودم و وقت سفـر بود سـرم را داده‌ام ... الحمـدلله که مرگ بی‌شهادت دردسر بود🕊 💐 ولادت :  ۱٦ تیـر ۱۳٦۵ 🌷شهادت : ۱۸ آبان  ۱۳۹٦ 🕊رجعت پیکر: ۵ آذر ۱۳۹٦ 🥀 🕊 🌹 شهدای مدافع حرم🕊
🥀🕊 🌾مادرشهید نقل میکند:شهید میرزا محمود تقی پور همیشه مطیع دستورات رهبری بود و سخنرانیها و گفته‌های ایشان را تجزیه و تحلیل میکرد و خود را مقیدبه انجام دستورات ایشان میدانست. 💐شهید میرزامحمود تقی پور بیش از یک ماه برای ایام اربعین۹۵به سامرا رفت و در یکی از پرخطرترین مناطق به زائران خدمت میکرد و در سال بعد زمانی که قصد زیارت کربلا را داشتم و از او درخواست همراهی کردم،در حالی که در سوریه بود،گفت:من الان در مأموریت هستم و نمیتوانم بیایم اما از شما می خواهم دعا کنید تا در روز اربعین شهید شوم.من هم که نمیدانستم او در سوریه است شب اربعین۹۶برای شهادت او دعا کردم که در نهایت مستجاب شد. 🌷مادر شهیدمیرزامحمود تقی پور ادامه داد:او در دفتر خاطرات خود نوشته بود که من در روز اربعین شهید می‌شوم و همچنین در وصیتنامه وی آمده است: «نگران نباشید!شهید به آرزوی قلبی‌اش رسیده و شما هم خوشحال باشید که من به آرزویم رسیدم». 🌷شهادت:۱۸آبان۱۳۹۶🕊 🥀 ۹۶🕊 🌹شهدای مدافع حرم🕊
🥀🕊 🌹"خداحافظی آخر"🌹 🌾به خانواده اش نگفته بود که به سوریه می‌رود.وقت رفتن با گوشی [دوستش]با خانواده و مادرش تماس گرفت و با خوشحالی‌ که پر از بغض بود در گفتگویی عاشقانه با مادرش گفت: دارم می‌روم مشهد و ان‌شاءالله سریع برمی‌گردم.حاج خانم هم به‌ روی خودش نیاورد و خداحافظی کرد. 🌴بعد از اینکه علی از ما جدا شد مادر به گوشی[دوستش]زنگ زد و با صدای لرزان گفت: علی رفت سوریه؟[دوستش] هم گفت:علی به شما گفت:می‌روم مشهد مادر جان،مشهد یعنی محل و مکان شهادت،ان شاءالله هر آنچه خیر است برایش رقم بخورد. 🌷علی رفت مشهد،پیکرش را هم از سوریه به معراج الشهدا آوردند.از پهلو مجروح شده بود و به دلیل خونریزی در باغ زیتونی حوالی حلب شربت شهادت را نوشید.فاطمیون و مجروحیت‌شان از پهلو آتش به جان شیعه انداخته است. 🌷درود بر تـو ... که معارف دینت را در صحنه پیڪار آموختی و به آن عمل کردی و مصداقِ " السابقـون السـابقون " شدی ...🕊 🌹 🕊 🌹شهدای مدافع حرم🕊
🥀🕊 💐همسر شهید نقل میکند:نه تنها شهید ما بلکه همه شهدا دارای کرامات والای انسانی بودند.مشخصه بارز شهید عین الله مصطفایی این بود که اخلاق مداری بارزی داشتند و دارای مهربانی خاص به همه نه تنها خانواده خودشان بودند.هر کسی که یکبار با او برخورد می کرد، متوجه خوش اخلاقی و مهربانی ایشان می شد. 🌷اخلاص و خدا محوری ایشان در ذهن من پر رنگ است و این خدا محوری در کردار و رفتارش مشخص بود.سعی می کرد هر کاری که انجام می دهد برای رضای خدا باشد و تنها خدا را ببیند.حتی در محل کارش نیز ماموریتهایی را انجام می داد که در حیطه وظایفش نبود.به دلیل شدت وابستگی شدید من به ایشان در خانه به طور خاص از شهادتشان صحبت نمیکردند،اما به طور غیر مستقیم می گفتند حیف است که انسان با مرگ بمیرد، بهتر است انسان با شهادت از این دنیا برود. شهید عین الله مصطفایی به شدت دنبال شهادت بودند و خدا را شکر می کنم که بالاخره به آرزویش رسید. 🌹 الله_مصطفایی 🕊 🌹 شهدای مدافع حرم🕊
🥀🕊 🌾قرار بود تو یک عملیات استراتژیکی یه منطقه ای را آزاد کنیم.سید اسماعیل با یکی از بچه ها که بعدا شهید شد. 💐منطقه رو شناسایی کرده بودن، اونا رفتن جلو،آتیش سنگین بود.سید اسماعیل راننده ماشین حمل سلاح بود،ماشین سید را زدن،سید پیاده شد خمپاره و سلاح های دیگر رو به دوش گرفت،رفت جلو تو یه جای خیلی حساس مستقر شد.دشمن تا میتونست محل استقرار سید را میزد تا منطقه را از دست نده،تو اون آتیش سنگین سید شیر مردی بود که بلند بلند نعره کشان رجز میخوند وفریاد حیدر حیدر میکشید. 🌷سلاح تموم شد.برگشته بود که ماشین را راه بندازه که یه خمپاره خورد کنارش یه ترکش بزرگ پهلوشو برده بود یه ترکش خیلی کوچک به پشت سرش خورده بود.خیلی آرام بود و زیر لب ذکر یا زهرا(س)و یا زینب(س)می گفت تا وقتی که آروم گرفت.آره مردی که همیشه روضه حضرت زهرا(س)میخوند.مردی که وقتی به اسم مادر تو روضه میرسید محکم به صورت خودش سیلی میزد با پهلوی شکسته با ذکر حضرت زهرا(س) آرام گرفت.😭 🌹 نیا 🕊 🌹 شهدای مدافع حرم🕊
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☆🕊 🔻شهید محسن فخری زاده: برادرا هیچ راه دیگری به جز شهادت نیست ... یادش گرامی وراهش پررهرو ْ .
🍃آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسید: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. 🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسید: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد ♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد؛ و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. 🌹شهید عبدالمهدی کاظمی در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
💐آهای بسیجی !!! خوب گوش کن چه می‌گویم می‌خواهم به تو پیشنهاد معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود ! منِ دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب📿 و نوافل و روزه ها و تهجّدها و شب زنده‌داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ، ثواب آن دو رکعت نمازی را 🌴که تو در میدان جنگ ، بدون وضو پشت به قبله ، با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای ، از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟! 📖 🌹 🕊 🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🌹🌹🌹🕊🌹🌹🌹 🌷🕊 💐يكی از اين ويژگيهاحاج محمود نماز اول وقت ايشان است كه در همه جا به آن توجه ويژه‌ای داشتند. صله رحم و ديد و بازديد از بستگان بودکه به بهانه‌های مختلف بستگان را دور هم جمع كند.تمام تلاش خود را می كرد تا گره از مشكلات مردم و دوستان باز كند.بسيار مردم‌دار بود.منش او به اين گونه بود كه تكيه‌گاه محكمی برای دوستان و بستگان و مردم بود.محمود رزمنده‌ای شجاع و نترس بود. 🌷حاج محمود هميشه از خاطرات جنگ به گونه‌ای برای ما تعريف می كردند كه ما مشتاق بيشتر شنيدن می شديم.ايشان بيشتر اتفاقات خنده‌دار و شاد را برای بچه‌ها تعريف می كردند،برای همين اين خاطرات برای بچه‌ها ناراحت‌كننده و خسته‌كننده نبود و مشتاقانه پای حرف‌ها و خاطرات پدر می نشستند. ✍راوی:همسر شهید 🌹 🕊 🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊 💐تولدحضرت فاطمه(س)بود.آقا سجاد مثل همیشه باروی خندون ازسرکاراومد. بعدازچنددقیقه گفت:خانوم اشکال نداره، توراضی هستی که من هدیه اےکه پادگان برای روز زن داده،بدم به بنده خدایی که لازم داره؟گفتم نه چه اشکالی داره.من از خدامه.من تازه چادرگرفتم فعلالازم ندارم. من اون روزنپرسیدم چادر رو برای کی میخای،تااینکه بعدازشهادت همسرم، یکی ازدوستانش بهم گفت که موضوع چی بوده. 🌷گفت که تودانشگاهمون یک دختر خانم بود که حجاب خوبی نداشت.آقا سجادبه دوستش میگه برو بااین خانم صحبت کن ببین چراحجابش اینجوریه. همسرمربه دلیل حیای زیادخودش با دخترخانم حرف نمیزنه.دخترخانمم گفته بودبه دلیل مشکلات مالی نمیتونم چادر تهیه کنم.که اتفاقا همون روزچادر رو به ماهدیه دادن.آقاسجادهم همون روز چادر رومیبره برای این خانم وخداروشکر از اون روز تاحالااستفاده میکنن. خوشحالم که تونستم قدمی ناچیزبرای چادری شدن یه دختر مسلمان بردارم.انشالا حضرت فاطمه(س)ما روشفاعت کنن😔 ✍:همسر شهید 🥀 🕊 🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊 💐دوست شهید نقل می کند:روزی که میخواستن شهدای شمال غرب رو دفن کنن من و سعید تو حرم همدیگر رو دیدیم خیلی حال سعید بد بود و گریه میکرد گفتم سعید جان چقدر بی قراری میکنی جای اونا که بد نیست!سعیدگفت گریه هام به خاطر خودمه که چقدر گنهکارم که هنوز اینجام وخدا منو انتخاب نکرده گفتم راست میگی سعید واقعا زجر ما پاسدارا شهید نشیم. 🌷گفت:بیا اینجا تو این مکان مقدس زیر سقف بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها دعا کنیم که ما هم به مرگ معمولی نریم.گفت:بیا بگیم خدایا هر وقت  خواستی ما رو ببری با شهادت ببرما اون روز برا همدیگه و خودمون دعا کردیم ولی به قول سعید انگار من خیلی گنهکارم که سعید کنار شهدا رفت و من ماندم خدایا یاد شهدای شمال غرب (شهید سلیمانی،شهروز،شکارچی،موسوی، خبیر و....)و شهدای مدافع حرم (شهید سراجی،روشنایی،هاشمی،سامانلو،زارع، طهماسبی و...). 🌷هر ڪہ در عشـق سر از قله در آرد هنر است همه تا دامنه‌ی ڪوه تحمل دارند ...🌷 🌹 🕊 🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊 💐همسر بزرگوار شهید نقل میکند: عبدالصالح مقید بود اگر ساعات بیشتری را در محل کار می ماند،برای آن زمان برگه اضافه کار امضاء نکند!با اینکه کارهایی که در طول روز یا هفته به اتمام نرسیده بود را انجام می داد،ترجیح می داد داوطلبی باشد و هیچ پاداشی برای آن قبول نمی کرد.‌حتی زمانی که به سوریه اعزام شد،برگه حق مأموریتش را هم امضاء نکرده بود. 🌷دوست و همرزم شهید نقل می کند: گردان ها گلدان هایی از گل دارند.این گل ها را باید یادگار عبدالصالح دانست.انگار که وظیفه او باشد؛با حوصله دست به کار می شد،به آن ها آب می داد و خاک هایشان را زیر و رو می کرد.در حالی که می توانست دستور دهد همین کار را یکی از سربازها انجام بدهد و خودش یک گوشه بنشیند به تماشا. 🌷🕊 💐دعا بخـوان براے عاقبت بخیـرےمن... تویے ڪـہ ختم به خیـر شد عاقبتت... 💐ولادت:۶۴/۱/۲۶ 🌹شهادت:۹۴/۱۱/۱۶ 🕊منطقه رتیان در شمال حلب 🥀 🕊 🌹شهدای مدافعان حرم🕊