eitaa logo
ســــید خراســانــی
1.1هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
60 فایل
 
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من ناراحتم ، برم پایین بنشینم نه خیر همینجا بشین @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
✅با ولی باش نگو راه #ولایت سخت است... 🔴آنکه هم پای #ولایت نرود بد بخت است... @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
شهید مرتضی آوینی 👇 #حزب_الله اهل #ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است پایمردی می خواهد و وفادار @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
امام خامنه ای: 🔴 قبلاً اعلام کردیم و باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی کشور قابل مذاکره و چک و چانه زدن نیست! @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
💢دیروزحسن(ع)رابه جنگ وامروز حسین(ع)رابه صلح دعوت می‌کنند. آری ✅آنانکه برای رهبرشان تعیین تکلیف می کنند ازجنس کوفیانند... پیش مرگ ولی؛ولی ندارد چه علی(ع)باشد؛چه سید علی @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم؟ @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌷🍃
سوال: آیا حقیقت دارد امام نقی (علیه السلام) را به داخل قفس شیرها انداخته اند.؟ پاسخ: بله، یكی از كرامات و معجزات امام هادی (علیه السلام) كرنش و تعظیم شیرهای درنده در مقابل ایشان می باشد. ماجرا این گونه بود كه: در ایام متوكل عباسی زنی ادعا كرد كه من حضرت زینب هستم و متوكل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سال های زیادی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا در من تصرف كرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوكل، بزرگان و علما را جمع كرد و راه چاره خواست. متوكل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه. آنان به متوكل گفتند: هادی را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن كند. امام حاضر شد و فرمود: این دروغ گو است و زینب در فلان سال وفات كرده است. متوكل پرسید: آیا غیر از این، دلیلی برای دروغ گو بودن هست؟ امام فرمود: بله و آن این است كه گوشت فرزندان فاطمه بر درّندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود كه دروغ می گوید. متوكل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به كشتن بدهد، یك نفر دیگر را آزمایش كنید. برخی از دشمنان امام به متوكل پیشنهاد كردند كه خود امام داخل قفس برود. متوكل به امام عرض كرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود. وقتی امام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام خوابیدند و امام آن ها را نوازش كرد و با دست اشاره می كرد و هر شیری به كناری می رفت. وزیر متوكل به او گفت: زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود. متوكل از امام هادی (علیه السلام) خواست كه بیرون بیاید و امام بیرون آمد. امام فرمود: هر كس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود. متوكل به آن زن گفت: داخل شو. آن زن گفت: من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این كار وا داشت و مادر متوكل شفاعت كرد و آن زن از مرگ نجات یافت.(1) پی نوشت: 1. بحار الانوار ج 50 ص 149 ح 35 چاپ ایران. منتهی الامال ج 2 ص 654 چاپ هجرت. @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🇮🇷
ای نَفَس‌های تو عطرآگین یاس ای به جان خود حرم را داده پاس ای ‌خوشا با تو به سرداریِ نور یاریِ مهدی به هنگام ظهور عاشقان را با تو دیگر عهدی است آن علمداری تو با مهدی است @sayedkhorasani 💫✨💫
ذخیره: ✅خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. 🔹اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. 🔸تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. 🔸اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. 🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. ✅بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»😊 @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی🌱🌱
🔴🔥پای تو ایستاده ایم آقاجان دشمنان این را آویزه گوششان کنند که صبر میکنیم به فرمان شما و بساطشان راجمع میکنیم آن روزکه فرمانتان برچیز دیگری رقم بخورد ❗️حضرت ماه ما هرچه که داریم پای ولایت میدهیم جان که برای شما قابلی ندارد ما این درس را از مادرمان زهرا (س) یاد گرفته ایم... @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی💚
رهبرا حکم جهادم میدهی در صف خوبان مرا جا میدهی جملهء یاران همه آماده اند تا به فرمان شما جان میدهند @sayedkhorasani ســـــید خــراســانــی💚