.•°🌱بسـم اللہ الحـب...
❣بهتـرین شـروع، شـروع با نـام زیبـاے خـدایـےست ڪہ همـواره در قلـب ماسـت...
#خـدایــــے داریـم ڪـہ همـہجـــورهـ هــوامــون رو داره...
فقـط ڪافیـــہ دلـــــ❤ــــدادهاش بشیــم...
🌱 رفیـق... !
از ارتبـاط با خـــ❤️ـــــدا لــذتــــ ببـــر...
❣در ایـن ڪانال براے ارتبـاط بهتـر با خـــدا دور هـم جمــع شـدیم...
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
🌱 رفیـق... ! از ارتبـاط با خـــ❤️ـــــدا لــذتــــ ببـــر... ❣در ایـن ڪانال براے ارتبـاط بهتـر با خ
#آرامــــش☘
❣وقتے رنگـــت خدایــے مےشـــود
دنیـــا و سختے هایـــش هم #زیبــــاست
انــگار همہ چیــز بہ بهتـــرین شکل است
✍🏻 چون [تــو] در #پنـــــاه
بهتـــرین معناے زندگے هستــے°•.🍃
.•°🌱هـرروز اوݪِ صبح بگـو:
« اݪَلهُمَّ أݩتَ رَبِّـےٖ ݪا شَریٖڪَ ݪڬ ، أصْبَحنَآ وَ أصْبَحَ اݪْمُݪڪُ ݪِݪّٰٓہْ »
بارالها! توپروردگارمنے،شریڪےبراےتونیست؛ماروزراآغازڪردیمدرحالیڪہمُلک(جهان)ازآنِتوست.
#صُبحتُونخُدایےٖ
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
4_5958643536898296555.mp3
5.89M
❣•°زندگی خوش در دنیا
🎙•°حجت الاسلام #علویتهرانی
#از_نشاط_تا_عشق
#پیشنهادمیشھ •°🎵°•
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
❤️❤️ ◐ جُــنّ قلــبي بالحُسـين ◐ نور قلبــي يا حُسـين ❤️🌿 #الحُسين_محور_الوجود✨🌷❤️ . . .↷♡ #ʝσɨ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
💚ﺗـامـــــحرم
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ !
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ
💚ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ
💚ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ
💚ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ
💚ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ؟
💚نکند باز بمانم ؟
💚ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ
💚ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ
💚ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ ؟😭
💚ﻧﮑﻨﺪ
💚ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎند
💚ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ؟
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
💚ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻧﻢ
اللهم عجل لولیک الفرج🌹🤲
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
°•﷽•°
❣السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسیـن❣
قرائتـ زیارت عـاشورا " #روزبیستوچهارم "
به نیابت شهید « حاج حسین همدانی »
#چله_زیارت_عاشورا 🌱
#چهل_روز_تا_محرم
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
🍃
امام رضا (ع) فرمودند ؛
•| تبلیغ غدیر واجب است |•
۴ روز تا عید الله اڪبر ..
#روزشمارعیدغدیر🌷❤️
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
🍃 امام رضا (ع) فرمودند ؛ •| تبلیغ غدیر واجب است |• ۴ روز تا عید الله اڪبر .. #روزشمارعیدغدیر🌷❤️ . .
❣پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) در انتهای خطبه غدیر چنین فرمودند:
فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَ أَنْفُسِنا وَ أَلْسِنَتِنا وَ أَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ.»
👌🏻 همه بگویید:
ما بر ولایت علی و امامان از نسل او با دل ها و جان ها و دست و زبانمان پیمان می بندیم. بر این عهد زنده ایم، با آن می میریم و با همان پیمان سر از قبر بر میداریم.
بر پــایہ اصـول را بنــا بایــد ڪرد
بــر هــادی راه اقتـدا بــاید ڪــرد ...
پیش از نجف و قدم بہ وادی غدیر
تعظیم بہ سوی سامرا باید ڪرد ...
#میلاد_امام_هادی_مبارک🎊🌷
#پروفایل🌷❤️
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣هر مشکلی داری، راه حلش اینجاست!
#حکایت زیبای یونس نقاش و پناه بردن او به امام زمانش، #امام_هادی_علیه_السلام 💐
📚امالی طوسی ص۲۸۸.
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
📚 #رمان « جــــ❤️ــــانـم میـرود »
📚 #رمان « جــــ❤️ــــانـم میـرود »
📝 #پارت_بیستم
چقدر میشه
ــ حساب شده خانم
مهیا با تعجب سرش را بالا آورد
ـــ اشتباه شده حتما من حساب نڪردم
ـــ نه خانم اشتباه نشده اون آقا میز شمارو حساب کرد
مهیا به جایی ڪه گارسون اشاره ڪرد نگاه ڪرد با دیدن مهران صولتی و آن لبخند و نگاه مرموزش اخم وحشتناڪی به او انداخت و زود پول را از ڪیف پولش در آورد و روی پیشخوان گذاشت و از کافی شاپ
خارج شد
ـــ پسره عوضی
ـــ باز چته غر میزنی
ــــ هیچی بابا بیا بریم
دستی برای تاڪسی تکان داد با ایستادن اولین تاڪسی سوار شدند
ـــ مهیا
ـــ جونم
ـــ یه سوال بپرسم راستشو بهم میگی
ـــ من کی بهت دروغ گفتم بپرس
ــــ اون دو سه روزی ڪه جواب گوشیتو نمی دادی ڪجا بودی
مهیا پوفی ڪرد دوست نداشت چیزی را از زهرا مخفی ڪند
ـــ بهت میگم ولی واویلا اگه فهمیدم نازی یا کس دیگه ای فهمیده
ـــ باشه باشه بگو
ــــ جان من مهیا همه این اتفاقات افتادن؟
ـــ جان تو
ـــ وای خدا باورم نمیشه
ـــ باورت بشه نازی بفهمه
مهیا اخمی به او کرد
ـــ قرار نیست بفهمه خودت میدونی با این جماعت مشڪل داره
دیگہ به خانه رسیده بودند
بعد از خداحافطی به سمت در خانه شان رفت در را باز کرد و تند تند از پله ها بالا رفت
ـــ سلام
مادر ش که در حال بافتن بود وسایلش را کنار گذاشت
ـــ سلام به روی ماهت تا تو بری عوض کنی نهارتو آماده میکنم
مهیا بدون اینڪه چیزی بگویید به سمت اتاقش رفت و بعد از عوض کردن لباسش و شستن دست و صورتش به طرف آشپزخانه رفت
و شروع کرد به خوردن
تمام که کرد ظرفش را بلند کرد و در سینک گذاشت
ـــ مهیا
مهیا به سمت هال رفت
ـــ بله
ــــ دختر آقای مهدوی رو تو بازار دیدم گفت بهت بگم امروز بری پایگاشون غروبی
ـــ باشه
تو اتاقش برگشت
خیلی خسته بود چراغ را خاموش ڪرد و خود را روی تخت پرت ڪرد
موهایش را مرتب کرد وسایل مخصوص طراحی اش را برداشت و به سمت پایگاه رفت بعد نماز رفت چون دوست نداشت در شلوغی آنجا دیده شود حوصله ی نگاه های مردم را نداشت به سمت پایگاه رفت بعد از در زدن وارد شد
چند دختر جوان نشسته در حال بسته بندی بودن با تعجب به مهیا نگاه می کردند.
√•ادامہ دارد...
#جانم_میرود
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati