ما نیاز نداریم
ولی او نیاز دارد 👇
بنده خدایی سرنبش کوچه ما بساط میوه فروشی داشت.آقا مطصفی هر روز بی هیچ نیازی در منزل از ایشان خرید میکرد.صبح بیدار میشدم میدیدم کلی میوه و سبزی رو میز آشپزخانه است
میگفتم:« آقا مصطفی ما چیزی در منزل نیاز نداشتیم
او می گفت:« ما نیازی نداریم ولی او نیاز دارد .
#شهید_مصطفی_رشید_پور
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️شهید ابراهیم همت چه قشنگ میگه :
قدم بر میداریم ،متن مینویسید ،هر کاری میکنید برای رضای خدا باشه ...
و چقدر جای سخنانش در بین ما خالیست ...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
همیشه میگفت:
هر چه كه میكشیم و هر چه كه بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت
حلال و حرام خدا را دارد.
#شهیدحسین_خرازی
#ارشدترین_فردنظامی_جنوبشرق کشور بود، نزدیک ۲ساعت یک سرباز وظیفه مقابل یکی از مقرهای سپاه در منطقه دلگان سیستان و بلوچستان نگهش داشت به این جهت که حکم ماموریت همراهش نبود و سرباز نمیشناختش، بعد همان سرباز را ۱۰روز مرخصی تشویقی داد.
#شهید_نورعلی_شوشتری
نماز و روزه باید برای استکبار مضر باشد و الا به درد نمی خورد!!
❄️ امام روح الله :
♦️«وقتی انگليسها كه آمده بودند عراق را گرفته بودند، شنيدم كه آن سردارشان ديده بود كه يك كسى دارد بالاى مأذنه يك چيزى می گويد- اذان می گفتند.
گفته بود اين چيست؟
گفته بودند اذان می گويد.
گفته بود كه به امپراتورى انگلستان هم ضرر دارد اين؟
گفته بودند نه.
گفت بگويد، هر چه می خواهد بگويد!!!
♦️نماز و روزه ما به امپراتورى انگلستان ضررى نداشت، هيچ هم كارى نداشتند؛ برويد هر چه می خواهيد نماز بخوانيد، هر چه می خواهيد روزه بگيريد!
آنى كه به امپراتورى همه ضرر داشت آن اسلام و محتواى واقعى اسلام بود كه مع الأسف بسيارى اش مَنْسى (فراموش شده) واقع شده است.»
📚صحيفه امام ج ۸ ص ۱۲
پیام باز نشر شده
از کاربر محترم
(استقامت)
تقدیم به سردار بی نشان لشکر قهرمان عاشورا
آفتاب بدر
ای آفتاب بدر . شدی خونفشان چرا ؟
وی شاهباز ماه نظر . بی نشان چرا ؟
از دجله می گذشت مگر راه آسمان ؟
کردی به قعر دجله چنین آشیان چرا ؟
بودند جسم و جان تو بار گران مگر ؟
حتی نیامد از تو کمی استخوان چرا ؟
اینجا نبود محرم رازت مگر کسی ؟
کردی به آب دجله رخ از ما نهان چرا ؟
قابل نبود این دل شیدای خاکیان ؟
منزل گزیده ای به دل آسمان چرا ؟
خیبر شکسته بود مگر بال و پر تو را ؟
بی بال و پر زدی به دل دشمنان چرا ؟
بالت حمید بود و پرت بود مرتضی ،
در هم شکست بال و پرت همزمان چرا ؟
داغ حمید کم به دلت زد شرر مگر ؟
آتش زدت شرار غم یاغچیان چرا ؟
تا بدر بهر بحر وجودت کرانه بود ،
گشتی به بدر هور صفت بی کران چرا ؟
سر ساختی سپر به بلا روز ابتلا ،
کردی سپر به تیر قضا جسم و جان چرا ؟
گیرند دیگران سپر از بهر حفظ سر ،
کردی تو جان و سر سپر دیگران چرا ؟
داغت چو داغ لاله به دلها شرر فکند
افکند سایه بر سر دلدادگان چرا ؟
کردند جام زهر به کام مراد تو ؟
از ناکسان گلایه چه سان ، از کسان چرا ؟
گویند سرو سر به خزان خم نمی کند ،
جان حمید ، سرو قدت شد کمان چرا ؟
✍شاعر عاشورایی
جانباز دفاع مقدس حاج حمید مصطفی زاده
🍃شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ🍃
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
🍃هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است 🍃
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداوند متعال ماه نزول قرآن، عبودیت، بندگی، غفران و رحمت الهی را تبریک عرض میکنیم، ملتمس دعای خیرتان هستیم
🔆 خانمی بدحجاب جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد:
➖اگه یک تار موی من بیرون باشد،
دنیا به آخر میرسه؟!
چرا اینقده شماها گیر می دین؟
👳♂ عالم جواب داد:
اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر
میرسه؟ قطعا خیـر.
ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا رو
هـم تغییـر نمیده، امـا بسـیاری از افراد
طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی
شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه از
چشمشون میافته.
📖 حالا بذار یه داستان قشنگ تاریخی
هم برات بگم...👇
👳♂عالم گفت :
📜 روزی یکــی از یــاران امــام صادق
( علیه السلام ) خدمــت ایشــان رســید
و گفــت در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش
افتــاده، آیــا میشود آن روغــن را خــورد؟
✨امــام صــادق (علیهالسلام) فرمودنــد:
❌ نمیتوانی آن را بخـوری.
➖مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن
اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار
بگـذارم و از خیـر روغنهای گـران قیمـت
بگـذرم!
✨امـام صــادق (علیهالسلام) فرمودنـد:
آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت،
مـوش نیسـت.
👈 ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت
🔴 حالا خانم بزرگوار :
وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید
متوجـه میشیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود اهمیتـی نداشـته باشـه امـا
وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی
نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از
فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت، با این نگاه،
💥 بیرون آمدن یـک تـار مـو جلوی نامحـرم هـم مهـم میشود.💥
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#اخلاق_شهیدانه
#وقتی_از_شلیک_راکت_منصرف_شدم....
🍃قرار بود یک پمپ بنزین بزرگ را که در پشت جبهه به تانکهای عراقی سوخت میداد، بمباران کنیم. این هدف مهم نزدیک یا چسبیده به شهر العماره بود.... صبح زود توجیه انجام شد و طبق قرار با خلبان شماره دو کارهای قبل از پرواز را انجام داده و استارت زدیم. در همان اول کار شماره دو متوجه نقص فنی در هواپیما شد و به من اعلام کرد مشکل دارد. به او گفتم: «هواپیما را خاموش کند و برگردد گردان.» خودم به تنهایی بلند شدم و به سوی هدف پرواز کردم. از دور هدف مشخص شد و من برابر دستورالعملهای بمباران با زاویه در محل تعیین شده اقدام به اوجگیری و شیرجه کردم.
🍃همه چیز برای زدن هدف آماده بود و داشتم به سرعت و ارتفاع مناسب میرسیدم تا چهار پاد راکت (۷۶ تیر راکت) را شلیک کنم که متوجه شدم سمت شیرجه طوری است که ممکن است تعدادی از راکتها به خانههای مسکونی اصابت کنند. در آن لحظه از فشردن دکمه شلیک راکتها منصرف شده و بار دیگر از سمت مناسب آمدم و عملیات را با موفقیت انجام دادم، دود و آتش به هوا بلند شد. پدافندی که در حمله اول غافلگیر شده بود، حالا کاملاً آگاهانه به سمت من تیراندازی میکرد. ولی لطف الهی باعث شد سالم از مهلکه خارج شوم.
🍃در برگشت نزدیک هورالعظیم یک دستگاه تانک ایستاده بود و رانندهاش روی آن نشسته بود. وقتی تانک را دیدم از رویش رد شده بودم. تصمیم گرفتم برگردم و آن را با مسلسل نابود کنم. وقتی برگشتم متوجه راننده شدم که به ریشش دست میکشید و خواهش میکرد که او را نزنم. احساس کردم خداوند هنوز روزی او را قطع نکرده است. به همین دلیل از زدنش منصرف شده به پایگاه دزفول برگشتم. همیشه آن حالت فرد عراقی را در ذهن دارم. اگر چه نمیدانم حالا زنده است یا نه.
#راوی: آزاده و جانباز سر افراز ۷۰ درصد ؛
، سرلشگر خلبان غلامرضا یزد
انالله و انا الیه راجعون
حاج حمید عزیز به یاران شهیدش پیوست
شادی روحش صلوات کاروان زیارتی قمر بنی هاشم