eitaa logo
دور از این ثانیه ها. . .
339 دنبال‌کننده
271 عکس
147 ویدیو
0 فایل
Error 503 : Service Unavailable!
مشاهده در ایتا
دانلود
الان اونجاییم که میگه؛ سه پلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزی ز در آید:/
- روزی كه داشت می‌رفت نگام كرد ، نيشخندی زد و گفت خونسرد شدی . فكر می‌كردم بخوای جلومو بگيری كه بگی نرم كه بگی بمونم . دست به سينه شدم و خودمو محكم بغل كردم ، بايد از همون‌جا شروع می‌كردم به يادگرفتن اينكه خودم خودمو ديگه بغل كنم . رومو ازش چرخوندمو شروع كردم به حرف زدن ، گفتم : جلوتو اون روزایی گرفتم كه بابت كارهایی كه نكرده بودم ازت عذرخواهی كردم . جلوتو اون روزایی گرفتم كه نمی‌خواستم يه شب ناراحت بخوابی كه نكنه تا صبح از دلت برم بيرون . جلوتو اون روزایی گرفتم كه صفحه گوشيم خيس شده بود از اشكام ولی باز برات خنديدم باز وقتی صدام می‌كردی سريع اشكامو پاك می‌كردم و می‌گفتم ‹ جونِ دلم › . من اون‌ روزا انقدر جلوتو گرفتم كه ديگه الآن لوس می‌شه اگه باز بخوام بگم نری . انقدر اون‌ روزا جلوتو گرفتم که الآن ديگه نای مقاومت كردن جلوی رفتنت رو ندارم . من كم ازت نخواستم كه نری ، كه بمونی. ولی الآن دارم به اين فكر می‌كنم كه شايد، شاید همون روزا بايد می‌ذاشتم كه بری، چون تو اگر آدم موندن بودی مثل من می‌ترسيدی كه فعل ‹ رفتن › رو به زبون بياری . حالا می‌گی بايد وايستم جلوت و نذارم كه بری؟! می‌فهمم كه توام عادت كردی به خواهشای من . كه هربار ازت بخوام بمونی كنارم ؛ اون روزا كه هربار آخر همه‌ی حرفام و همه‌ی جروبحثا بهت می‌گفتم كه نری و تنهام نذاری بايد به اين فكر می‌كردی كه هر آدمی يه روزی از تكرار زياد يه حرفی خسته می‌شه . هر آدمی يه روزی جا می‌زنه از زير بار خواهش و التماس كردن برای موندن . یه روزی می‌رسه كه ديگه دلش می‌خواد بقيه از اون بخوان كه نره ، كه بمونه :) حالا تو اگر نمی‌خوای بری بشين اينجا روی همين نيمكت و اين بار من می‌رم :)
توصیفِ‌وضعیت‌من‌روفقط‌جنابِ‌شمس‌لنگرودی به‌وضوح‌شرح‌داده ، اونجایی‌که‌گفته : "صبــور . . ‏مثلِ‌درختی‌که‌درآتش‌می‌سوزد‏وتوانِ‌ گریختن‌ندارد . .🪵"
غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند رفیق های در آغوش هم گریسته را..♡
آدم از کسی که دوسش داره متنفر نمیشه!
به کنار اومدن با درد عادت کردم...
گفتم شراب وصل ، به اوباش می‌دهند ؟ با خنده گفت: بنده‌ی او ، باش می‌دهند (:
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان»شد پیر،«گل»شد سربه‌زانو،«بید»شد مجنون