طرف برای اثبات اینکه در زندگی رنج اقتصادی کشیده، میگه: «بعضی ماهها شده که اواخرش حتی پول بنزینم رو هم نداشتم.»
ینی تو لحظهی فقرش هم علاوه بر اینکه ماشین داره، مشکل مالیش هم محدود به بنزین و فقط برای بعضی از ماههاست. شکرت اوستاکریم.
برای کاری، مجبور شدم برنامههای ساخته شده با موضوع «رابطه» مثل بلاینددیت، اکسدیت، دیتبازی، فایندمی، دیت بادکنکی، دیت از روی استایل و دیت مذهبی رو ببینم و خب؛ شرمندهی خودم هستم.
من نمیتونم به دولتی که دیدم با چه کثافتکاریا و دروغا و حقههایی به قدرت رسیده اعتماد کنم. ببخشید.
به انقلابیگری برچسب تحجرگرایی و دگماتیسم زدند و «مطالبهگری و کنشگری» را طوری با وفاقِ دروغین اخته کردند، که حالا سوال کردن در مورد چرایی به تاخیرافتادن «وعدهی صادق ۳» مساوی است با ضدانقلابیگری.
وقتی مردایی از جنس «ما رو از یه گلوله میترسونی آقای اصغر؟» جای خودشونو به مردای «ما باید به غرب اثبات کنیم دنبال جنگ نیستیم» دادن، بایدم منتظر روزی باشیم که هرچی کاشتیم رو درو کنن.
هندوانههایی که زیر بغل رئیس جمهور گذاشتید آنقدر بزرگ بود که حتی نتوانست چندماه تحملشان کند. دیوارنگارهی میدان ولیعصر، پزشکیان را «جنگبلد» معرفی کرد در صورتی که او، تیمش و طرفدارانش، نه تنها جنگ را بلد نیستند که حتی باور ندارند وسط جنگیم؛ که اگر باور داشتند میدانستند هیچ فرماندهی وسط جنگ نمیگوید: «ما باید به غرب ثابت کنیم دنبال جنگ نیستیم»
این داستان کلیپ «تجارت حضرت زهرا» که احتمالا در جریانش هستید، برای من یک درس داشت و این بود که: اگر تو حامد کاشانی باشی و تمام عمرتو برای مطالعهی تاریخ اسلام گذاشته باشی و یه روز تصمیم بگیری جلوی کاسبهای دین بایستی هم، باز یه کسی از توشون پیدا میشه که برای «جیبش» بهت بگه: من از تو تاریخ رو بهتر بلدم!
در معادلات آسیای شرقی یک مولفه بیشتر از پول و ارتش و تکنولوژی کارسازه و اون «جگر» داشتنه.
داشته باشی میبری، نداشته باشی میبازی.
سعدی که قصهاش جداست. شهریار اما به دلیل اینکه به شدت دلسوخته و پریشان بوده موردپسندمه.
یک لحظه فارغ از همهی تحولات، رفتار اسرائیل با سوریه در این چند روز رو بررسی کنید. حملات هوایی هدفمند به تاسیسات نظامی مثل پایگاههای پدافندی، آشیانهی جنگندهها و تسلیحات باقیموندهی ارتش سوریه در حال انجامه و همهش برای اینه که قدرت همسایهش رو عقیم کنه.
و اینا همه درحالیه که توی این سالها توجیه اسرائیل و آمریکا برای حضور در سوریه، حمایت از گروهکها در برابر اسد بود. حالا که اسد رفته، این حملات چه توجیهی داره؟
4_5960930654228058964.mp3
14.08M
مادر قراره از غم
شادی رو پس بگیره
امشب قراره زهرا
تنورو رو دست بگیره
شاید به این بهونه
خونه نفس بگیره
جارو میزنه تنها/ گرد و خاک فرشا رو
تا میکنه، میبوسه/ سجادهی بابا رو
مادرونه میبوسه/ بچههای مولا رو
حسنم امروز تو مسجد
باباعلی چی گفت به مردم؟
حسین! مادر، کجایی؟
برام بیار یهخرده گندم
برای چیدن سفره
کمک میخوام زینب خانم
نور الان میرسه/ آقای جهان میرسه
چشممون روشن میشه/ علی جان میرسه
محاله تا فاطمه هست
غم بگیره خونهی حیدر
جونم فدای این مادر
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بابا وَقار خونه است
مادر قَرار خونه
معلومه از نگاشون
یه رازی بینشونه
چادرنماز زهرا
زخماشو میپوشونه
مادر واسهی بابا/ مهتاب شب تاره
میدونه دلش خونه/ از غصه خبر داره
تنها بمونه حیدر؟/فاطمه نمیذاره
آغوش مادر پناهه
برای اهل خونواده
گرمای حضور زهرا
غمو به خونه راه نداده
شبیه خود بهشته
همین دو تا فرش ساده
خوبه حال همه/ آرومه دل فاطمه
روشنه چشم علی/ به منزل فاطمه
محاله تا فاطمه هست
غم بگیره خونهی حیدر
جونم فدای این مادر
به نفس: حاج #مهدی_رسولی
شعر: #سید_علی_حسنی