بسم الله الرحمن الرحیم
«ففّروا الی الله »( ذاریات – 50 )
ز مادر مهربان تر کیست – اَی پند ؟؟؟
پدر ، همتای او این ، سوق، هر چند
چه بی همتا است ، مهر لایزالی
که مادر ، قطره و دریا ، خدا وند
مشو، مایوس و امّیدی ، به پیش آر
به دل ، همواره ، بنما آب ، ز ین قند
که :« بسم الله الرحمن الرحیم » اَش
چه ها دارد به دامانش از این پند –
شفیعی : زندگی ، را آب ، امّید
توّکل ، با عمل ، بایسته ، پیوند « شفیعی مازندرانی »
نکوئی :
«*از نیکی در حق دیگرن خسته مشو»:
نکوئی کن ، نکوئی کن نکوئی
مکن در این کرانه ، صرفه جوئی
اگر کفران نعمت کرد ، یارت
مبادا راه بد نامش بپوئی
نکوئی را بدی ، گر پاسخ آمد
نگو دیگر: نکوئی بی نکوئی
که کفر نعمتش از پا ی گیرد
خدا یار نکوئی ، عرش خوئی - « شفیعی مازندرانی »
ز
جشن تکلیف:
برای جلسات «جشن تکلیف »نوجوانان ، ( در جشن تکلیف پسران ، بیت دهم غزل زیر خوانده نمی شود )، تقدیم می گردد:
++++++++++++*******************
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامهی یک « دختر نوجوان » درباره موعد تکلیف الهی، ورود به این وادی را تبریک گفته و توصیههایی برای دختران و پسرانی که به این عرصه تکلیف الهی وارد میشوند، بیان داشتند. متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است: دختر خوبم! وارد شدن به وادی تکلیف الهی، بر شما مبارک باد.
شما اکنون مخاطب خدای بزرگ و مهربان می باشید، و این شرف عظیمی است. سعی کنید دستورات خدا را یاد بگیرید و به آن عمل کنید.این، شما را خوشبخت و ارزشمند و مفید برای دیگران خواهد کرد. رهبران اسلام یعنی پیغمبر و ائمهی معصومین علیهم السلام بهترین پیشوایاناند؛ سعی کنید آنها را بشناسید و پیروی کنید.
درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیاری سیاسی همراه با تلاشهای انقلابی، وظائفی هستند که دختران و پسران این نسل باید آنها را هرگز فراموش نکنند.من سالگرد مکلف شدن شما را تبریک میگویم و برای شما دعا میکنم.( سیّدعلی خامنهای25 – 9 – 1398 )–
+++++++++***************
+*سیدبن طاووس ، ( ره ) آن عالم بزرگ و بی نظیر، سالروز بلوغ خود را همه ساله جشن می گرفت و می گفت : این فرصتی طلائی بود که برای من دست داد که لایق آن شدم با خدای خودم مستقیما وارد صحبت وعبادت شوم او به من دستوردهد و من انجام وظیفه کنم که پیش از این چنین لیاقتی را نداشتم ( سیدبن طاووس و داستان ی دستور او به زنبور ها که به باغ انگور مردی کشاورزحمله کرده بودند ....- از کجا به این مقام رسیدی؟؟؟ -...ازراه ترک گناه وانجام اطاعت از خدا – همچنین داستان قبول دعوت راهزنان و خوردن آبگوشت ...خبر دادن از پیر زن و آن بز، که به عنوان خمس سید بن طاووس بود )
1++++++++++++++++***************
- شکر خدای گو ، که ترا ، عرش ، یار شد
پای تو در محافل عرشی ، بکار شد
2 - لطف خدا ، چو شهپر مهرش هوای تو است
یکسر، نصیب تو کرم ِکرد گار شد
3 - در محفل ِ«عبادت » آن مهربان خدای
جا کرده ای و بخت تو را «نوبهار» شد
4 - دیگر ، زمان کودکی و بّچگی گذشت
شکر خدا ، « بزرگ شدی» ، وقت کار شد
5 - بهر دلت ، صدای « اذان » ، نای طاعت ، است
مسجد ، برای اهل ثنا ، افتخار شد
6 – تکلیف حق ، نشانه ی اکمال و قّوت است
گاهِ نما ز و روزه یِ طاعت عیار شد
7 - کار خدا پسند ، یکی و دوتا که نیست
تحصیل و حُسن خُلق و عبادت ، قطار شد
8 - هردم ، مواظب عملت باش ، نو جوان
صد آفرین ، بر آن که گُلِ هر دیار شد
9 - خوشبخت ، آن که اهل « اِطاعت » بُود ، عزیز
اهل بهشت ، عاشق تکلیف یار شد
10-اهل حجاب و عفت و دامان پاک باش
پیروزِ ، آن که اهل حیا ء و َوقار شد
11 – با « علم» و« خُلقِ » نیک ، که جان ، می شود مسیح
خوش آن که زین کرانه همی ، نامدار شد
12 - لطف امام عصر ( عج ) ، بسوی تو می َوزد
او حاضر است و حافظِ هر روز گار شد
13 – جشن مبارکی است ز هَر جشن بر تر است
خوشنود از شما دلِ پروردگار شد
14 - بر گو شفیعی، : خوش به کسی ، اهل انتظار
تکلیف مند خالص و ایمان مدار شد ( – 1 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی )
شفیعی مازندرانی, [26.12.19 05:18]
امید :
« لا تیاسو من روح الله »
«جهان به کام دلت گر نشد مخور افسوس » «که گه ، زمانه بُود مستقیم و گه معکوس»( 1 )
زبام شام ، گهی روز ، سرزند ناگه ----ز جام روز، گهی شام تیره روی عبوس
غمین ز شام و گه روز خود ، غرور مبار --- که چرخ ، با دل و روز تو هست نامانوس
به اذن عرش ، فلک ، چرخد وشفق ، خندد --- که قلب ذره ، به اذن خدا است اقیانوس
فضای سرد زمستان ، که پیشمرگ بهار ---امید وار نشین، همچو چشم پاک عروس
شفیعی : رحمت خود را زکس دریغ مدار -حریم رحمت پروردگار خویش ببوس
1 – بیت اول از حافظ و بقیه از این حقیر است
شفیعی مازندرانی, [26.12.19 05:40]
یاد چهارده معصوم
در جلسات توسل ، جشن و سرور ، نیز در جلسات عزاداری ، در شکل های گوناگون می توان این چکامه را تلاوت کرد
دل ، می شود مصفا ، خوانی اگر خدا را
بینی ، به چشم با طن ، آن ذات کبریا را
سرزنده می شود جان ، با یاد حّی ِ سبحان
زین راه ، خوش بچینی ، گل های با صفا را
دست توسل خود ، بر دامن محمد ( ص )
با صد سلام ، بر خوان ، محبوبِ ماوَرا را
اندر کنار نازش بنگر، علی ( ع ) ، نشسته
اظهار کن : علی جان ، بنگر به ما گدا را
بر « بضعه الرسو ل » اش، بر فاطمه ( ع ) ، سلامی
دِه ، گو حوائجت را زین فرصت گوارا
سوی بقیع ِانور ، سوی کریم اکبر
دستی به پیش آور ، محبوب ، مجتبی ( ع ) را
در کربلا ، حسین ، آن ( ع ) ، معشوق آفرینش
با جان و دل ، صدا زن ، مولای خوش عطارا
با چشم کربلائی ، سجاد ماوَرائی
را ، زن صدا دمادم ، از او طلب ، شفارا
از پنجمین کرامت ، دانش طلب ، تمامت
تا خوب تر ، ببینی ، آن سوی پرده ها را
بر پورِ او نظر کن ، بر کوی او سفر کن
پیش رئیس مذ هب ، بگشای عقده ها را
موسی ِ کاظمش بین ، یک گل زگلشنش چین
باب الحوائج است این ، حاجات خود ، شما را
بدرود ها دمادم ، سوی رضای ( ع )، عالم
او « بَضعه ِ محّمد »، حاجت طلب ، ر ضا را
پس با درود و رافت ، سوی جواد رحمت
دستی به پیش آور، ابراز کن ، دعا را
تطهیرِ باطنت را از درگه ی « نقی » ( ع ) ، دان
هادی دل ، بُوَد او ، مشکل گشا است ، یا را
بر «عسکریِ» ایمان، باران دیده افشان
پس ، با سلامِ عشقت ، «درخواست »ها ، بدارا
از جای خیز، یکسر ، نِه ، دست ِخویش بر سر
دل را به عرصه اش بَر ، گو : منتظَر ، خدا را
بر گیر پرده از روی ، دِه ، حکم ،هر صف و سوی
بفکن ز طاق قدرت ، « بیداد » بی حیا را
یارب بحق رویش ، ، از زمزم سبویش
کز جام دولت او ، سیراب ، ما سوا را
حاجات ما روا کن ، درد همه ، دوا کن
دنیا شود گلستان ، رخشان ، رخ ِ بهارا
ایران و لشکرش را ، فرزانه رهبرش را
پیروز دار ، پیروز ، بشکن خصیم ما را
دلدار ما ، شفیعی ، نا گه ، زدر، در آید
« آماده باش » باید ، بگشای دیده ها را – 3 – 9 – 1398 – شفیعی مازندرانی
آیت الله جنتی ۹۳ ساله شد!
🔹خبرنگاری از ایشان پرسید شما پیر شدهاید ولی چرا هنوز در دایره مدیران ماندهاید؟
گفت: این سوال را یکبار تاریخ از عمار یاسر که نود ودو سال داشت پرسید عمار پاسخ داد در کنار پیامبر بودن هنر نیست در کنار علی ماندن هنر است میخواهم بگویم علی همان پیامبر است!
🔹ایشان ادامه داد: آقای خبرنگار گمانم جوابت را گرفتی و اینرا بدان عمار در سن ۹۲سالگی به صفین برای جنگ نیامد، میخواست بگوید علی حق است و معاویه باطل پاسخ من به سوال شما همین است من باید تا آخرین نفس کنار علی باشم و بگویم خامنهای همان خمینی است و علت دشمنی کفار با عمار و من همین است.
خوشا عمری که در پای «ولایت »
به امر عرش حق ، مصروف گردد
چو فرّخ چهره ی عما ریاسر
در آفاق « علی » ، معروف گردد
علّیِ عصر ما ، فرزانه رهبر
خوشا خلقی ، بر او معطوف گردد
به خّط او هران کو ، سر سپارد
مثال « جنتی » ، موقوف گردد 6 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
@sobhe_sadegh
زینب پیام رسان کربلا :
زینب ، پیام دار دیار وفای عشق --زینب فروغ نهضت دل آشنای عشق
راز مدینه ، مکه ، تجلای روز خون --از او بپرس ، منطق سرخ منای عشق
فصل خران ، بهار شد از صبر زینبی --وز لطف استقامت بیدار نای عشق
زینب ، بصیر و پردل و حقگوی و عرش خوی --زهرا وَش و علی ، ( ع ) قَدم و آشنای عشق
کبّاده های رنج و غم و محنت و عزای -- بر بازوان زینب کرب و بلای عشق
کز عفت و حجاب محمد( ص ) پسند او --دین می تراوت از ادب و عزم و رای عشق
سرزنده باد ، گام شهیدان سرخ روی --زینب جمال منطق « قالوا بلا»ی عشق
از خانواده ی شهدا ء ، حال او بپرس --وز اسراء ، چگونگی فصل های عشق
سجّادوار ، خطبه سرود است و ره ، نمود --همواره ،گفت از هدف پیشوای عشق
قلب کسی ، چو قلب کریم او ، زخم دار --نامد ، به پای عرش چو زینب فدای عشق
حاجت طلب ، زساحت این آبروی حق –حاجت طلب ، شفیعی : از این با وفای عشق
7 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
کیمیای جهان : =
او به امر آسمان ، « غایب نما» است
همچو خورشیدی ، پسِ ابر ِسما است
حّی و حاضر ، هر کجا ، در هر دمی
زامر ایزد ، خلق را مشکل گشا است
او امام یازدهم را « نور عین »
بین ، دوازده ، آخرین باب الهدی است
در کلام خاتم پیغمبران ( ص )
نهمین ، فرزند عشق کربلا است
غیبتش ، حسب نظام مصلحت
هر چه می خواهد ، خدا ، ما را سزا است
کس نداند ، کی ، ظهورش بر دمد
دولتش ، کی رخ ، فروزد ، کی به پا است ::؟؟؟
کی ، بهار عدل عالمگیر او است
کی ّ ، خزانِ ظلم و بیداد ِ دغا ست
کی ، فلک آباد و شاد و خوش عطا ی
کی ، زمین ، خرم ، دل و دین را صفا است
دولت موعود « مهدی » ، با مسیح
حکم قرآن ، کی جهان را رهنما است
مهر باران ، عرصه ی گیتی ، ز « یار »
کی ،بساط جور ، ویران هر کجا است
هر که غیر این سراید ، کوتهی است
جلوه ای از کفر کیشی و جفا است
ای خدا « غایب نما» را آشکار
حّل مشکل ها زدست او روا است
ای شفیعی ، دمبدم ، «عّجل علی »
خوان ، ظهور او به خلقان ، کیمیا – 11 – 10 – 1398 -
********++++++++++++++++++++++++
صلوات خدا بر شهدای حشد الشعبی عراق
«عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد»
*خدا اگر زتو راضی است ، در صف کردار
ز خشم و حیله ی ابلیسیان تو باک مدار
نگر به قافیه ی شعر شوم آمریکا
به نفع شیعه و اسلام ، اندین بازار
که خون پاک شهیدان « حَشدِ » حق ، بارید
هزار سنگ ، به فرق ددان ظلم عیار
جهان علیه جفاکار خشمگین آمد
کجاست دیده ی بیدا ر ، یا اولی الابصار
++++********
بزرگترین خدمت آمریکا به ایران با حمله هوایی به عراق
محسن میلانی، استاد علوم سیاسی از آمریکا در گفتگو با بیبیسی:
حمله آمریکا به عراق باعث شد تمام سیاستی که عربستان و واشنگتن در چندماه گذشته داشتند برای اینکه معترضان عراقی را علیه ایران سوق دهند، به طرف آمریکا بازگردند و این به معنی این است که شیعیان یک پارچهتر میشوند و این بزرگترین خدمتی است که آمریکا به ایران کرد. مقتدی صدر که مخالف فعالیت گروههای مقاومت عراق بود حالا پیام داده که حاضر است با آنها برای بیرون کردن نیروهای آمریکا از عراق همکاری کند.( شفیعی- مازندرانی)
شفیعی مازندرانی, [01.01.20 18:22]
آزادی :
آزادی ، بد است یا خوب: ؟؟؟
وهدیناه النجدین ( بلد – 10)– انا هدبناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا ( انسان – 3 )
یکی می گفت : آزادی چه شوم است
بلا ها رنج ها زین مرز و بوم است
نبو دی ، گر بشر آزاد این در
کجا می زد چنین بیداد ها سر
تباهی ها همه ظلم و جنایت
نبودی در جهان پی کفایت
جوابش گفت : مردی نیک آواز
که آزادی بسی عشق است و گلناز
میان ما و حیوان امتیاز ، این
که این از بهر انسان ، بر تر آزین
ملایک را چنین سرمایه ای نیست
به ملک اختیارش ، سایه ای نیست
ره خیر و ره شر، باز و باز است
بشر ، در این کرانه ، سر فراز است
که آزادی ، گلِ شهپر گشاده است
که بد ، در سوق ِ سوء ِاستفاده است
ز سوءِ انتخاب ِ خویش ، هرکس
همی ، اهل تباهی ها و ناکس
ز حسن انتخاب خویش ، پرّان
بشر در « قاب قوسین » است مهمان
اگر راه خدا ی خویش گیرد
طریق بندگی، در پیش گیرد
چه خوش بخت است و جنت آشیان است
یکی تاج سر خلق جهان است
که : «کرّ منا بنی آدم »نظر کن ( اسراء – 70)
از این پیمانه ، جان را بارور کن
وگر ابلیس را الگوی خود داشت
خزان سرنوشت خویش انگاشت
قدم در عرصه های نار افراشت
همی : «بل هم اضل »را بهر خود کاشت( اولیئک کالانعام بل هم اضّل ،اولیئک هم الغافلون – اعراف – 179 )
محمد ، آل او را عشق ، خود دان
مقام قرب ایزد بر تو ارزان
به آزادی به سوی عرش می ران
مبادا جانب اسفل ، شتابان ( ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار – نساء 145 )
شفیعی : گو که آزادی ، حیات است
ولی ، سوء، استفاده ، هم ممات است ( 10 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی )
* لعنت و خشم خدای قهار بر آمریکا و اذنابش
*تبریک و تسلیت بر امام خامنه ای و امتش
+*مشو خوشنود ، ای خصم بد اندیش
که افکندی زپا آن« مرزبان» را
هزاران ، همچو او در ملک ایران
نگر ، اندر کمین دشمنان را-
13 – 10 – 1398 –شفیعی مازندرانی
* لعنت و خشم خدای قهار بر آمریکا و اذنابش
*تبریک و تسلیت بر امام خامنه ای و امتش
+*مشو خوشنود ، ای خصم بد اندیش
که افکندی زپا آن« مرزبان» را
هزاران ، همچو او در ملک ایران
نگر ، اندر کمین دشمنان را-
سلیمانیِ حاج قاسم دراین سوق
هماره ، پاسدار این کران را
ز بالا بیشتر ، اِشراف دارد
چسان کوبد ، به فرق ناکسان را
درود عرش و فرش و یار« غائب»
بر او و همرهان مهربان را
خدایا ، انتقام از قاتلانش
بگیر از جمله ی نا مردمان را
ز آمریکا و صهیون و سعودی
همی پیدا و نا پیدایشان را
13 – 10 – 1398 –شفیعی مازندرانی
راز پیرزی :
نویدامام غایب نما ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) : انَا خاتَمُ الاْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ اهْلی وَ شیعَتی.
فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا ( ص ) هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد. (دعوات راوندی: ص 207، ح 563)* - ان تنصروا الله یَنُصرکم و یثبت اقدامکم – محمد ، 7 ) »
خاتم اوصیاء ، منم ، یاران
در تمام مراحل دوران
حّل مشکل بُوُد ، بر عهده ی من
دفع ِ« شر ِ» قبیله ی شیطان
پرچم « انتظار » را بر دوش
هر که دارد به قّوتِ ایمان
با َوَرَع ، عرش خوی وپاک و بصیر
در فراسوی حکم نایب مان
اهل استادگی ، سلحشوری
نصرت ما براو بُود ارزان
همچو حاج قاسم سلیمانی
چون بهشتی و باهنر ، چمران
چون صف خانواده ی شهداء
همچو آزادگان و جانبازان
حَّبذا مردمان جان بر کف
آهنین عزم رهبر ایران
ای شفیعی : نوید « یَنصُرکم »
پیشِ « اِن َتنُصُروآ » است ، رخ تابان ( -محمد ، 7)
– 14 – 10 – 1397 - - شفیعی مازندرانی