راز پیرزی :
نویدامام غایب نما ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) : انَا خاتَمُ الاْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ اهْلی وَ شیعَتی.
فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا ( ص ) هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد. (دعوات راوندی: ص 207، ح 563)* - ان تنصروا الله یَنُصرکم و یثبت اقدامکم – محمد ، 7 ) »
خاتم اوصیاء ، منم ، یاران
در تمام مراحل دوران
حّل مشکل بُوُد ، بر عهده ی من
دفع ِ« شر ِ» قبیله ی شیطان
پرچم « انتظار » را بر دوش
هر که دارد به قّوتِ ایمان
با َوَرَع ، عرش خوی وپاک و بصیر
در فراسوی حکم نایب مان
اهل استادگی ، سلحشوری
نصرت ما براو بُود ارزان
همچو حاج قاسم سلیمانی
چون بهشتی و باهنر ، چمران
چون صف خانواده ی شهداء
همچو آزادگان و جانبازان
حَّبذا مردمان جان بر کف
آهنین عزم رهبر ایران
ای شفیعی : نوید « یَنصُرکم »
پیشِ « اِن َتنُصُروآ » است ، رخ تابان ( -محمد ، 7)
– 14 – 10 – 1397 - - شفیعی مازندرانی
شهادت سپهبد سلیمانی – سلام الله علیه ، مقدمه ی نابودی ددان و رسوائی بت پیشگان :
« ورود سردار به وطن »
+**+ خوش آمدی ، ز صف کربلای خون آلود
که خون سرخ تو صد شمر را کند نابود
که انتقام ترا دست عدل می گیرد
کجاست قدرت فرعون و سطوت نمرود
++++*****
چو دژخیمان ، « یلی » را سر بریدند
تنش را از جفا در خون کشیدند
مخورغم ، ظالمان را وقت تنگ است
ببینی ، سوی « نار» خود دویدند
*******++++++++
چو آمریکا ندیدم ، در جهان ، خوار
ستمبار و جفاکار و دلازار
عمیل آن که صهیون و سعودی است
فرانسه ، انگلیس پیر کفتار
***++++
خدایا روزشان را تار گردان
بزودی ، سر نگون و خوار گردان
رها ، دنیا ز یوغ ظلم آنان
عیان ، آن دولت دلدار گزدان
15 – 10 -+1398 - شفیعی مازندرانی
« ....و منهم من ینتظر )
در عرصه ی عروج سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی :
وظیفه ی ما چیست « ....و منهم من ینتظر )
*+اوسهم ناب خویش ادا کرد و پاک رفت
با کوله باری از عمل تابناک رفت
ما را چه ها وظیفه بُود بعد آن شهید
هر گز مباد ، خواسته هایش به خاک رفت
گر گرد کوتهی به رخ ِ جام ما رسید ؟؟؟
فردا چه پاسخی ، چو سخن : زین ملاک رفت ؟؟؟- 16 – 10 – 1398 - - شفیعی مازندرانی
*پهلوان مرد ، از کجا بر خاست
آن که خود عشق جاودانی ما ست
قهرمان قاسم سلیمانی
از دل اشک روضه خوانی ما ست
نَی ، زشهنامه ، نَی ، ز رستم زال
نی زشهیاد داستانی ما ست
بلکه از کربلا و نام حسین
از علی ، مرد آسمانی ما ست
ار دل بَدر و خندق و خیبر
این سلیمانی ِجهانی ماست
– 17 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
تجلی حماسه ( تقدیم به حاج قاسم ):
اولین مرحله انتقام
«شکرا لک یارب »:
*+ ما امت دلاور، هم سوی آفتابیم
در بیشه ، شیر میدان ، در آسمان عقابیم
در بحر ، چون نهنگیم ، در دشت ، چون پلنگیم
بر دشمنان ، « ا شداء» بر کام دوست ، آبیم( اشداأ علی الکفرین رحماء بینهم )
در خط کربلائیم ، فرزند آن منائیم
خصم هر آن که ظالم ، مظلوم را رکابیم ( کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا -) –– شفیعی مازندرانی
تفسیر سوره ی کوثر :
پسر، تا از پیمبر رفت زین در
عدو، زد طعنه ، « ابتر» شد پیمبر
ندا آمد زحق ، « کوثر» عطا شد
ترا زهرا تولد یافت ،اختر
بلی ، خصم تو ابتر، در جهان است
که چهرش نیست مانا و منور
«هو الابتر» ، به صد فریاد گوید :
که: « کوثر» نیست جز ، زهرای اطهر
کثیر العلم ، عرشی ، مهر آیین
کثیر النسل ، مانا ،خیر گستر
به ملک دهر ، هردم ، در تکثر
که در کمیت و کیفیت اندر
همی ، اولادشان ، اندر تزاید
تزاید در تزاید ، بیش و اکثر
محمد( ص ) می تراود، اندرین سوق
علّی ( ع ) و فاطمه ،( ع )تابنده تر، فَر
جمال ِ یازده ، نور امامت
که « مهدی » ، آخرین مَجلای کوثر
همو حّی و- همو حاضر ، به دوران
به سال « نور» ، رخشان شد ز مادر ( از نظر حروف ابجد می شود – 255 – یعنی در سال 255 امام زمان تولد یافت )
- فروزان عسکری ، بابای این ، حق
- جهان، در انتظار این بهاور ) از امام صادق(ع) روايت شده كه: هركس از شما در حال انتظار فرج امام زمان(عج) بميرد، مانند كسي است كه همراه قائم(عج) در خيمه او است. در ادامه اين روايت آمده كه امام صادق(ع) بعد از لحظه¬اي درنگ فرمودند: بلكه مانند كسي است كه همراه آن حضرت، شمشير بهدست، با دشمن بجنگد. در ادامه مي¬فرمايد: «لا وَالله إلاّ كمَن إستَشَهدَ مع رسولِ اللهِ» نه چنين است، سوگند به خدا، مگر مانند كسي كه در ركاب رسول خدا شهيد مي¬شود.) قال :الصَّادِقُ (ع): مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَهً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ کَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَیْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا کَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص.) المحاسن (برقی)، ج۱ ، ص ۱۷۴، ح ۱۵۱(( قَالَ رَسُولُ اللَّه (ص): أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ. ) عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۳۶، ح.( - خلاد بن صفار میگوید: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی»؛ «خیر! اگر او را درک کردم، در ایام زندگانی ام خدمتگزار او خواهم بود» ( بحارالانوار، ج ۵۱، ص۱۴۸، ح۲۳))
به حکم او زمین ، آباد خیزد
فلک را حاکم و حکمش سراسر
نداند کس :به جز پروردگارم
زمین ، کی بهر او آید مسّخر
شفیعی ، کن دعا هردم ، مهیا (قال المَهدي(عج): «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم» در تعجيل فرج زياد دعا كنيد كه تعجيل فرج، گشايش كار خود شما است.«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31)
همو ، تنها بهارِ عرش باور
– 20 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
فرمانده دل ها
یک عمر ،در دیار دفاع و جهاد زیست
چشم انتظار دیدن یار و مراد زیست
بر شمع ناب نایب دلبر ، مطیع بود
رهبر به رای صائب او اعتماد زیست
***+++++++
هشت سال جنگ ، بوسه ، به پایش هماره داشت
چشم حرم ، همیشه به سویش اشاره داشت
داعش ، ز نام او َنفَسش در شماره بود
قلب هریمنان ، حَذر، از این ستاره داشت 21 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
آذار به فاطمه آذار به پیامبر ( ص ) :
در تفسیر القمی زیل آیه : ] «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً» (۴) - احزاب / ۵۷.آمده است : :
نَزَلَتْ فِیمَنْ غَصَبَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ حَقَّهُ وَ أَخَذَ حَقَّ فَاطِمَةَ وَ آذَاهَا وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
مَنْ آذَاهَا فِی حَیَاتِی کَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِی وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِی کَمَنْ آذَاهَا فِی حَیَاتِی وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (- بحارالأنوار ۷۲ / ۸۰).. علی بن ابراهیم در تفسیرش (۶) ذیل این آیهی مبارکه، که میفرماید:
«افرادی که خدا و رسول را اذیّت میکنند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و عذاب بزرگی برای ایشان آماده نموده است». مینگارد:
این آیه در شأن آن اشخاصی نازل شده که حقّ حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت علی علیهما السلام را غصب نمودند و فاطمه را اذیّت و آزار کردند، در صورتی که پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرموده:
هر کس زهرا را در زمان من اذیّت کند مثل این است که وی را بعد از موت من اذیّت کرده باشد و هر کسی او را بعد از رحلت من اذیّت کند مثل این است که وی را در زمان حیات من اذیّت نموده باشد. کسی که فاطمه را اذیّت نماید مثل این است که مرا اذیّت کرده باشد و هر کس مرا اذیّت کند خدا را اذیّت کرده است و منظور از معنی آیهی پیشین همین است.
– در مناقب ابن شهرآشوب ۳ / ۳۴۳ قسمتی از این حدیث آمدهست. یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا.
نیز در همان کتاب معانی الاخبار ص ۳۰۳ ح ۲ با اختلاف اندکی در لفظ.
فاطمه آذار ها
دشمنان فاطمه ، ابلَه ، در این بام و در اند
در بساط بندگی ، بی آبرو و بی مَر اند
با خدا و ند و رسول او در افتادند ، سخت
ضد ِ حق ، طبق کلام انور پیغمبرند
بانگ « مَن آذا ، فقد آذا ، همی ، آذی الله » اَش
گوید « اینان : خو د خدا آذار و ضد داور اند
ذّره ای از دشمنی، با فاطمه ، در هر دلی
تا ابد در« نار کبری »، روسیاه محشرند
بین که بازو و همی پهلوی زهرا را شکست
بین ، که ؟؟ محسن را ز پا افکند آتش بر در اند
بین هیاهوی کنار بیت زهر ا از چه ر و است
از چه جمعی ِ آندر آن سو ، سخت ، قنقذ باورند
مرتضی را بین چه مظلومانه بر دونان اسیر
ریسمان بر گردن پاکش ، کجایش می برند
گو مبا دا آسمان افتد زمین ، زین ظلم ها
فاطمه آذار ها بین ، از چه ، حرمت می درند - 21 - 10 - 1398 - شفیعی مازندرانی
به یاد حاج قاسم و همت منتقمون
امید ، راز نصرت :
»( وما النصر الامن عند الله العزیز الحکیم –قصص ، 18- وما النصر الامن عند الله ان الله عزیزحکیم- انفال ، 10)( واعلم ان النصر من عند الله سبحانه – نهج البلاغه خطبه ی 11
-گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
هزار باده ی ناخورده ، در رگ تاک است (حافظ )
- بشکست ، ار دل من ، بفدای چشم مستت
سرِ خم َمی ، سلامت شکند اگر سبوئی (حافظ )
ز سما هماره ، روید ، گلِ صحبت ِ« وما النصر »
ز توکل و تلاشت ، برسد ندا کجائی
درِ او هماره باز و بدمد هماره ، لطفش
به دو صد امید ، در ، زن که تو نیز آشنائی- 21 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
شفیعی مازندرانی, [10.01.20 11:59]
تفسیر سوره ی کوثر :
پسر، تا از پیمبر رفت زین در
عدو، زد طعنه ، « ابتر» شد پیمبر ( پس از فوت پسرش عبد الله از خدیجه ام المومنین - سلام الله علیها - فخر رازی ، تفسی کبیر ج32 ص 131)
ندا آمد زحق ، « کوثر» عطا شد
ترا زهرا تولد یافت ،اختر
کثیر العلم ، عرشی ، مهر آیین
کثیر النسل ، مانا ،خیر گستر
به ملک دهر ، هردم ، در تکثر
که در کمیت و کیفیت اندر
همی ، اولادشان ، اندر تزاید
تزاید در تزاید ، بیش و اکثر
پس ای محبوب ما در این صف و سوی
نماز شکر و ذبحی ، آر دیگر
چه نعمت بر تر از زهرای کوثر
که بر تر ،دان همی از هر چه برتر
پیمبر صد شتر ، منحور فرمود
به روز حج خود ، زین روی یکسر ( فخر رازی ، تفسی کبیر ج32 ص 131)
دو دست خود گه ی تکبیر ، قامت
بلند آور ، همی ، زیب است و زیور ( فان لکل شیئ زینه و ان زینه الصلاه رفع الایدی عند کل تکبیره - تفسیر الصافی ج 7 ص 567 )
درودی بر خود و آهلت روا دار
که این هم جلوه ای از شکر داور
بلی ، خصم تو ابتر، در جهان است
که چهرش نیست مانا و منور
«هو الابتر» ، به صد فریاد گوید :
که: « کوثر» نیست جز ، زهرای اطهر
محمد( ص ) می تراود، از سیاقش
علّی ( ع ) و فاطمه ،( ع )تابنده افسر
جمال ِ یازده ، نور امامت
که « مهدی » ، آخرین مَجلای کوثر
همو حّی و- همو حاضر ، به دوران
به سال « نور» ، رخشان شد ز مادر ( از نظر حروف ابجد می شود – 255 – یعنی در سال 255 امام زمان تولد یافت )
- فروزان عسکری ، بابای این ، حق
جهان، در انتظار این بهاور ) از امام صادق(ع) روايت شده كه: هركس از شما در حال انتظار فرج امام زمان(عج) بميرد، مانند كسي است كه همراه قائم(عج) در خيمه او است. در ادامه اين روايت آمده كه امام صادق(ع) بعد از لحظه¬اي درنگ فرمودند: بلكه مانند كسي است كه همراه آن حضرت، شمشير بهدست، با دشمن بجنگد. در ادامه مي¬فرمايد: «لا وَالله إلاّ كمَن إستَشَهدَ مع رسولِ اللهِ» نه چنين است، سوگند به خدا، مگر مانند كسي كه در ركاب رسول خدا شهيد مي¬شود.) قال :الصَّادِقُ (ع): مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَهً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ کَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَیْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا کَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص.) المحاسن (برقی)، ج۱ ، ص ۱۷۴، ح ۱۵۱(( قَالَ رَسُولُ اللَّه (ص): أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ. ) عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۳۶، ح.( - خلاد بن صفار میگوید: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی»؛ «خیر! اگر او را درک کردم، در ایام زندگانی ام خدمتگزار او خواهم بود» ( بحارالانوار، ج ۵۱، ص۱۴۸، ح۲۳))
به حکم او زمین ، آباد خیزد
فلک را حاکم و حکمش سراسر
نداند کس :به جز پروردگارم
زمین ، کی بهر او آید مسّخر
شفیعی ، کن دعا و پس ، مهیا (قال المَهدي(عج): «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم» در تعجيل فرج زياد دعا كنيد كه تعجيل فرج، گشايش كار خود شما است.«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31)
همو ، تنها بهارِ عرش باور
– 20 – 10 – 1398 – شفیعی مازندرانی
حکمت سلیمانی :
« ...والله ، والله ، والله : از مهمترین شئون عاقبت بخیری ، رابطه ی قلبی و دلی و حقیقی با حکیمی ( مقام عظمای ولایت امام خامنه ای – دام ظله ) است که : امروز، سکان انقلاب را در دست دارد . د ر قیامت خواهیم دید که مهمترین محور محاسبه ، این است ( قسمتی از سخنرانی سردار شهید سپهبد سلیمانی در جمع رزمندگان – که در 20 – 10 – 1398 – از کانال اول سیما، پخش شد )...»
*+سوگند ، تماشا کن ، گوش خویشتن
در جمال ایثارش ، تا که قدرخود دانی
عشق ، ریزد از رویش ، از دیار ابرویش
نای جنت عَدن است ، حکمت سلیمانی
آن که تا ابد دارد ، بر قلوب عشاقش
بر خلایق دوران ، سروری و سلطانی – 20 – 10 – 1398 -