eitaa logo
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
3.1هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
18هزار ویدیو
205 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت ٥٧٥٣٠ ثبت ٥٥٤٦٦٨ تأسیس ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران پیروزی_ خ سی متری نیروی هوایی- خ مسیل منوچهری-خ۷/۲۵ روبروی بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 زیبا ترین متن دنیا👌 💠سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "" که ممکن بود "" باشد در دیوار یک خانه یا "" در دامان یک کوه یا قدری " ریزه" در انتهای یک اقیانوس شاید "" از گلدان‌ یا حتی "" بر پنجره..... ✅اما مرا از این میان : برای" " برای" " برای" " و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " کشیدن " " " " " " " 🌸و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید من گشته ام : برای" " برای" " برای" " 🌺من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" " به" " به" " به" " 📛وای بر من اگر قدر ندانم… 🍃🌸همیشه خوب باشیم🌸🍃 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ ____🍃🌸🍃____ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💞داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ 💞وچه شد که به اومقام ثبتِ زیارتِ زائران امام حسین ع) دادند؟🌸 زمانی که حضرت حسین ع) کودکی خردسال بودند، حبیب جوانی بیست ساله بود او علاقه شدیدی به امام حسین (ع) داشت به طوری که هرجا امام می رفت، عشق وعلاقه اش را به دنبال محبوب خود میکشید پدر حبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسید: چه شده که لحظه ای از حسین(ع) جدانمی شوی ؟حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مرا تاجایی می کشاند که در عشق خود فنا میشوم مَظاهِر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان، گُفت : چیست؟ حبیب عرض کرد اینکه حسین (ع) مهمان ما بشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(ع) علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(ع) آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت واز دور مُنتَظِرِ آمدن حسین (شُدَه بود) سرانجام لحظه دیدار سر رسید، از دور حَسَنِین (َعلیهماالسلام) را به همراه پدر دید درحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پایش مُنحرف شد، پیچید و از پشت بام به پایین افتاد پدر خود را به او رساند ولی حبیب، جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمود:مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمی بینم ؟! پدر عذرخواهی نمود،گفت: او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او را جویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد امام فرمود جَسَدَش رابرای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتند، تا چشم امام به بدن حبیب افتاد، اشک در چشمانش حَلقَه زَدَه، رو به حسین(ع) کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد حال شُما چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین(ع) جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(ع) و محبت حسین(ع) حبیب را بار دیگر زنده کند در این هنگام دعای حسین مُستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(ع) داری خداوندبه شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هرکس پسرم حسین(ع) را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(ع) ثبت خواهی کرد. به همین جهت در زیارت حبیب بن مَظاهِر، این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد ودو بار از دنیا رفت🌴 💠ای حبیب تو را به عشق حسین(ع)قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را در دفترزائران حسین(ع) ثبت کن🤲 📚منابع: طریحی خوارزمی الامال 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو میدونستید: ⭕️ ما در این دنیا قرار نیست که به موفقیت برسیم!☺️ 👌بسیار دقیق و مهم! 🌟🌟🌟