سیدیاسر تقوی
.
بسم الله
🔹 شاید صدها سال پیش، انسان به راحتی میتوانست در گوشهای از این کره خاکی به تماشای تقدیر بنشیند و درباره بسیاری از پرسشها اظهار بیاطلاعی کند و از بسیاری از ایدههای فردی و اجتماعیاش با یک «نمیتوانم» بگذرد. در وضعیت گذشته بشر، قدرت سیاسی چندان مجال آن را نداشت که از مسائل کلان ملی تا جزئیترین ساحت زندگی فردی را به تصرف خود درآورد.
🔸 در طرف مقابل، حوزه اندیشه انسانها، فراتر از فهم اقتصاد محلی و مناسبات طایفهای گام بر نمیداشت. این بدان معنا بود که انسان با افقهای جدید و منظرهای متفاوت و ایدههای جایگزین برای حیات خود مواجه نمیشد تا آگاهی به آنچه هست و یا آنچه میتواند باشد اهمیتی پیدا کند.
.
🔹 اما امروزه در جهانی زندگی میکنیم که هر ایدهای برای حیات انسان، لاجرم باید از دو مؤلفه «میدانم» و «میتوانم» برخوردار باشد تا بتواند خود را در بازار متنوع تئوریها عرضه کند. ما شبانهروز در مواجهه با ایدههای فردی و اجتماعی مختلفی قرار میگیریم که ادعا دارند میتوانند زندگی بهتری برای ما بسازند. ایدههای ناکارآمد به سرعت کنار گذاشته میشوند و جای خود را به ایدههایی میدهند که کارآمدی خود را ثابت کرده باشند. از این جهت به نظر میرسد شعار «ما میتوانیم» از بیخ، یک شعار جدلی است و در این جدال فرقی میان نگاههای دینی و غیردینی وجود ندارد.
.
🔸 حتی ممکن است- تأکید میکنم، ممکن است- خوانش ما از معارف دینی طی دویست سال گذشته، متأثر از این باشد که هر ایدهای که دم از «بیاطلاعی» و «ناتوانی» بزند محکوم به شکست است. من پروژه اسلامی کردن شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این دو قرن اخیر اینگونه میفهمم. عصر جدید، انفعال را بر نمیتابد. انسان در این عصر، یا تدبیر کننده است و یا تدبیر شونده. طبیعی است جریانی که دغدغه زندگی مؤمنانه دارد، در این جدال، هر امری را به دین نسبت دهد و تلاش کند از معارف خود، راه حلی بیابد. چرا که به درستی انفعال را مساوی اضمحلال خود میداند.
🔹 اما پرسشی که میماند این است که ادعای بزرگ «میدانم» و «میتوانم» چه نسبتی با الهیات ما دارد؟ آیا میشود مبتنی بر اندیشههای کلامی ما، طوری با عالم نسبت برقرار کرد که آن را قابل کنترل و پیشبینی کنیم و مطابق آرمانهای خودمان تمدنی نوین بسازیم؟ نقش خدا چه میشود؟ آیا خدا صرفا طراح یک سازوکار ازلی و ابدی است و تدبیر امور را به انسان واگذار کرده؟ و کلی سوال دیگر...
.
عکس: در حال ورود تدریجی به آبهای خلیج فارس.
🆔 @sedyaser
سیدیاسر تقوی
بسمالله
.
جسارت کرده و کمی «معر» گفتهام، به امید روزی که به «شعر» برسم :)
.
دوش میگیرد پس از هر گفتگو فنجان قهوه
تا شود مغز و روانش شستشو فنجان قهوه
میکند هی درد دل با ظرفها او نیمهشبها
روزها هم بغض دارد در گلو فنجان قهوه
سالها او عاشق یک استکانِ چای بوده
میکند هر روز یاد روی او فنجان قهوه
شعر میگفتند عاشقها اما مدتی است
او ندیده چیزی جز آی لاوی یو فنجان قهوه
ناامید است و یقین دارد که در این روزگاران
دوستی دیگر ندارد رنگ و بو فنجان قهوه
گوش او از حرفهای مفت آدمها پر است
بارها شد لب به لب با یاوهگو فنجان قهوه
خسته شد از ژست روشنفکرهای بیسواد
بحثهایی که ندارد سمتوسو فنجان قهوه
در کنار بچه قرتیها جدیدا دیده است
لاسهای خام چند تسبیحگو فنجان قهوه
بد نمیگوید کسی اینجا به لاف عاشقی
دیده تمجید پلنگی زشترو فنجان قهوه
چند باری کافه شد تعطیل و او آرام بود
بود منتدار آن مکشوفمو فنجان قهوه
دوست دارد تا که استعفا دهد از کار خود
مدتی گویی شده او غرغرو فنجان قهوه
دوست دارد آخر عمری به جای میز کافه
لم دهد در دست مردی قصهگو فنجان قهوه
🆔 @sedyaser
.
بسم الله
🏴 در آشفتهبازار فرهنگ، محمود کریمی الگوی یک فعال فرهنگی موفق است. نه فقط از آن جهت که کارش را بلد است و میداند چه باید بکند. بلکه او از معدود فعالانی است که میداند چه کار خوبی را نباید بکند، در چه موضوعات فرهنگی و خوبی نباید ورود کند، به چه حاشیههای مهمی نباید دامن بزند.
🏴 یکی از مهمترین بحرانهای همیشگی من در طول زندگی پاسخ به همین سوال بوده که «من چه کار درست و خوبی را نباید انجام بدهم؟» به نظرم بخشی از این بحران ناظر به تربیت غلطی است که ذیل گفتمان انقلاب اسلامی پیش گرفتهایم. طوری که من نوعی خودم را مسئول تمام اتفاقات عالم میدانم و بر خلاف فرموده بزرگترمان که گفتند «آنجایی که هستید را مرکز عالم بدانید»، من تمام عالم را حوزه استحفاظی خود قلمداد میکنم. به همین خاطر در طول سال درگیر هزارتا کار خوب و- به زعم خودم- برزمینمانده میشوم و آخر هم هیچکدام به سرمنزل مقصود نمیرسد.
ادامه دارد...
@sedyaser
سیدیاسر تقوی
. بسم الله 🏴 در آشفتهبازار فرهنگ، محمود کریمی الگوی یک فعال فرهنگی موفق است. نه فقط از آن جهت که
.
🏴 در تربیت انقلابی ما درباره «نه گفتن به کارهای خوبِ خارج از تخصص و اولویت فرد» تذکر داده نمیشود. لذا مادحین ما، هم تلنتشو اجرا میکنند، هم مجری برنامههای تلویزیونی میشوند، هم سرود میخوانند، هم در خلال مداحی به آسیبشناسی هیئات میپردازند، هم تحلیل سیاسی ارائه میکنند، هم خدمات اجتماعی ارائه میکنند و... و جالب آنکه از منظر نگاه آفتزده ما به گفتمان انقلاب اینها همه وظیفه است و نوعی عمل به تکلیف تلقی میشود.
🏴 این وضعیت میان ما آخوندها هم هست. کاری نیست که به بهانه ضرورت برای انقلاب و نظام به آن «نه» بگوییم. اما به نظرم محمود کریمی تمام تمرکزش را گذاشته روی این مسأله که الگوی خوبی از هیئت ارائه کند. اینکه وارد حواشی نمیشود (و امیدوارم نشود) به معنای این نیست که صاحبنظر نیست، بلکه این ناشی از بلوغی است که میداند چه نباید بکند! میداند که باید روی بنای یک هیئت خوب و تمام جوانبش متمرکز شود. میداند هر مسألهای جز هیئت، حتی آسیبشناسی خود هیئت، انحراف از این تمرکز است.
🏴 این تصویر زیبای شب عاشورا، ماحصل زحماتی است که محمود کریمی در پرهیز از حواشی و پرداختن به مقوله مرثیهخوانی و برگزاری هر چه بهتر عزاداری هیئت خودش کشیده است. محمود کریمی به ما نشان داد که ارتقای کیفی یک هیئت چه مؤلفهها و ظرافتهای بیشماری دارد و اگر عزیزی فرصت کرده که به مسائل دیگر بپردازد احتمال از این مؤلفهها و ظرافتها فارغ است. من که خیلی از او یاد گرفتم و امیدوارم قدرت بیشتری برای «نه» گفتن پیدا کنم :)
🖊 سید یاسر تقوی
#محرم
#امام_حسین
@sedyaser
بسم الله
یادداشتی پیرامون نزاعهای اخیر درباره هیئات مذهبی...
#سیدیاسرتقوی
@sedyaser