eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
10.3هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
Ahd.mp3
زمان: حجم: 2.07M
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
زمان: حجم: 15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
▪️آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🌾باران اشک های مکرر شروع شد ▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🌾این اتفاق از دم یک در شروع شد... یافاطمة زهرا س♥️ سلام پدر مهربان ما صبحت بخير🖤 آجرک الله یا صاحب الزمان عج
لبیک یامهدی(عج): عماد مغنیه در ۷ دسامبر ۱۹۶۲ در محله شیاح بیروت پایتخت لبنان به‌دنیا آمد. پدرش «شیخ جواد مغنیه» از علمای برجسته شیعه لبنان بود. «جهاد» و «فؤاد» دو برادر وی بعدها در درگیری‌های لبنان و اسراییل کشته‌شدند. خانواده‌اش پس از مدتی از بیروت به صور در جنوب لبنان مهاجرت کردند و در آنجا عماد تحصیلات متوسطه و دبیرستان خود را گذراند. آغاز جنگ داخلی لبنان در ۱۹۷۵، عماد ۱۳ساله جذب مبارزان فلسطینی اردوگاه‌های جنوب لبنان شده حتی آموزشهای سلاحهای سبک را هم دوره دید. چند سال بعد پس از آن وارد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) شد. او در آغاز دهه ۸۰ میلادی به «نیروی ۱۷» شاخه نظامی الفتح یاسرعرفات سازمان آزادی‌بخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه بود و برای حفاظت از اشخاصی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده‌بود. اما در پی اشغال بیروت در سال ۱۹۸۲ از سوی اسرائیل، فعالان جنبش آزادی‌بخش فلسطین از لبنان خارج شدند. پس از محاصره ۳ ماهه بیروت که مبارزان فلسطینی از لبنان خارج شدند، عماد مغنیه سرخورده از مبارزه آنان، در لبنان ماند و با دوستان همفکرش گروه کوچک سازمان جهاد اسلامی (لبنان) را تأسیس کرد و در دهه ۸۰ میلادی به شیوه اطلاعاتی امنیتی خاص خودش به مبارزه با نیروهای غربی حاضر پرداخت. یکی از برادران وی به نام جهاد در سال ۱۹۸۴ طی عملیاتی کشته شد. فؤاد برادر دیگرش نیز کشته شد.او در زندگی، علاقه‌مند معتقد به انقلاب شیعی ایران بود حتی در ۱۹۸۲ برای دیدار با آیت‌الله خمینی طی سفری به ایران آمد که به دلیل همزمانی با اتفاق حمله اسرائیل به لبنان مجبور به بازگشت شد. وی همچنین از مصطفی چمران تأثیر پذیرفته‌بود و خود را شاگرد وی می‌دانست. 🌷🍃
از طاهره به همه خواهران و برادران.....📞 من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید، پیام می‌دهم که خواهم آمد و انتقام خون‌های نا به حق ریخته را خواهم گرفت. نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خون‌های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم که ندای امام همان ندای اسلام است 🌷🍃
نقل از دوست شهید مدافع حرم حاج حاجی معمولاً هفته‌ای یکی دو بار بچه‌های مسجد را جمع می‌کرد و برایشان صحبت می‌کرد. هنوز طنین صدایش در گوشم می‌پیچد که می‌گفت: «بچه‌ها نماز اول وقت و جماعت، شما را از گناه دور می‌کند. قلب انسان مثل یک لیوان بلور است که گناه، مثل اثر انگشت، آن را پُراز لکه و کثیف می‌کند. با خواندن نماز و گریه برای اباعبدالله، قلب‌تان را پاک کنید و جلا بدهید.» ایشان خیلی به اهل‌بیت ارادت داشتند. صبح می‌آمد مسجد و یک پیراهن عربی مشکی‌رنگ به تن می‌کرد و یک سطل گِلِ تربتِ اباعبدالله که از قبل آماده کرده بود بر می‌داشت و کفش‌هایش را از پایش درمی‌آورد. حاجی در توضیحِ فلسفه‌ی درآوردن کفش‌ها می‌گفت که امروز بچه‌های امام حسین با پای‌برهنه روی خارهای صحرا راه می‌روند ما هم به یاد آن بزرگواران کفش نمی‌پوشیم. گِل را به سر و لباس بچه‌های هیئت می‌زد بعد می‌رفت و در صف زنجیرزن‌ها تا ظهر زنجیر می‌زد. هنگام برگشتن به مسجد، زنجیرها را زمین می‌گذاشت و به بچه‌ها می‌گفت بنشینید. همه دورتادور حاجی می‌نشستیم و حاجی صحبت می‌کرد و می‌گفت: بچه‌ها در چنین روزی و چنین ساعاتی سر مبارک امام حسین از تنش جدا شد، خیمه‌های اهل‌بیت آتش گرفت. اهل‌بیتش به اسارت رفتند. می‌گفت تا چند ساعت دیگر زینب اسیر می‌شود. حاجی ناراحت و منقلب به سر و سینه‌ی خودش می‌زد و این بیت را به نوحه می‌خواند: «زینب و مجلس اغیار کجا؟ زینب و باده‌ی گلنار کجا؟» در ایام عزای امام حسین و سوگواری عاشورا، حاجی -که همیشه خنده‌رو بود- نمی‌خندید و همواره گرد غم بر چهره داشت. 🆔
🌸 مادر شـهید نـظری ‌می گـوید: سر مزارش نـشسته و توی حال خـودم بـودم . جوانـی با ظـاهری خیـلی شیڪ و امروزی آمـد نشست کنار سـنگ مزار فرزنـدم و شروع ڪرد به فاتحه خواندن پرسـید شمـا ڪه هستید؟ گفتم مادر شـهید هـستم؛ڪاری داشتید؟ گفت: من مشڪلی داشتم که این شهید برایم حل ڪرد . گفتـم:چطـور مـادر؟ گفت:هـفته پـیش به گلـزار آمدم دیدم آقـایی با عڪس شهید اینجا نشسته است . من اصلاً علاقه و اعـتقادی به شهدا، گلزار و این مسـائل نـداشتم . با خودم گـفتم اگر این شهید مشکل مرا حل ڪند پس معلوم است شهیدان حساب و ڪتابی دارند . همان شب شـهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمـد و رو به من ڪرد و گفت: چون به شهداء توسل ڪردی آمدم تا مشڪل تو را حل ڪنم . برو خیالت راحـت باشد که مشکل تو کاملاً حل شـده و دیگر هیچ غصـه‌ای نخـور . فردای آن روز مشڪلم حل شد . از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شـما می‌آیم . ┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄ ●▬▬▬▬๑۩
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ حاج قاسم به صحبت جدید ظریف در خصوص مذاکره با آمریکا... 🔹میگویند رهبری هم مثل امام جام زهر را بنوشد! این جام زهر آن جام زهر نیست 🔹این جام؛ جان ایران را می‌گیرد
🔰این سنت خداست که هرکس دلبسته به شیطان باشد، شیطان او را تحقیر خواهد کرد: 🔸«وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً؛ و شيطان هميشه خوار كننده انسان بوده است.» (فرقان: 29)
من به هر ڪوچه‌ے خاڪے ڪه قدمـ بگذارمـ ناخوداگاه به یاد تو مےافتمـ مادر... ..💔..