🌹به همراه چند تن از دوستان نشسته بودیم
درمورد ابراهیم صحبت می کردیم.
یکی از دوستان که ابراهیم رو
نمی شناخت تصویرش را گرفت و نگاه کرد.
گفت: شما مطمئنید اسم ایشون ابراهیمه؟
📦 گفتم: بله چطور مگه؟
گفت: من قبلا تو بازار سلطانی
مغازه داشتم.
این آقا ابراهیم دو روز در هفته سَر بازار
می ایستاد؛ یه کوله باری هم می انداخت
رو دوشش و بار می برد.
🔆یه روز بهش گفتم اسم شما چیه؟
گفت: من رو یداالله صدا کنید !
گذشت تا اینکه چند وقت بعد یکی از
دوستانم توی بازار ایشون رو دید.
و گفت: این آقا رو می شناسی؟
گفتم نه چطور مگه؟
گفت: ایشون قهرمان والیبال و کشتیه ....
آدم خیلی با تقواییه برای شکستن نفس
این کارو می کنه و آدم خیلی بزرگیه.
بعد دیگه ایشون رو ندیدم.
🌀صحبت های آن آقا خیلی من رو
به فکر فرو برد...! برام خیلی عجیب بود؟
این طور مبارزه کردن با نفس ؛ اصلا
با عقل جور در نمی آمد.
📚سلام بر ابراهیم ۱
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ شهدا
#بارون_بارونه_حال_و_هوای_دل_من
❣آی شهدا ڪـه تڪـ به تڪـ،
رفتید و ڪیمیا شدید؛
التماس دعا؛
نگاهی هم به ما ڪنید ...
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌹 شهید علیرضا کریمی
آن روز به مسجد نرسیده بود.برای نماز به خانه آمدو رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم.
حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود.طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا را میبیند..
ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد..
بعد ها در مورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسیدم گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میزاریم جز برای خدا!
نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده فقط خود خداست..
منبع:(مسافرکربلایی،ص۳۲)
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
﷽
🌹 یا قاضی الحاجات 🌹
🌹سلام .روز بخیر
#سالگرد شهادت شهید علی هاشمی
(شهید علی هاشمی و حاج قاسم سلیمانی)
💫 دوشنبه 💫
☀ ۴ تیر ۱۳۹۷ هجری شمسی
🌙 ۱۱ شوال ۱۴۳۹ هجری قمری
🎄 ۲۵ ژوئن ۲۰۱۸ میلادی
@seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت نوزدهم 🔷رفقا با ديدن ماشين خيلي خنديدند. هر كسي ماشين را مي ديد مي گفت:
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت بیستم
🔗سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثي بود كه هيچ كس از
نتيجه ي آن خبر نداشت❗
🔶بحث هاي داغ انتخاباتي و بعد هم حضور حداكثري مردم، نقشه هاي شوم
دشمن را نقش بر آب كرد.
⭕اما يكباره اتفاقاتي در كشور رخ داد كه همه چيز را دستخوش تغييرات
كرد.
🔳صداي استكبار از گلوي دو كانديداي بازنده ي انتخابات شنيده شد.
⚠يكباره خيابان هاي مركزي تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوي
بي بي سي شد‼
🔷هادي در آن زمان يك موتور تريل داشت. در بازار آهن كار مي كرد. اما
بيشتر وقت او پيگيري مسائل مربوط به فتنه بود.
🌀غروب كه از سر كار مي آمد مستقيم به پايگاه بسيج مي آمد و از رفقا اخبار
را مي شنيد.
🌑هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهي خيابان هاي مركزي
تهران بود.
🗣مي گفت: من دلم براي اينها مي سوزد، به خدا اين جوانها نمي دانند چه
مي كنند، مگر ميشود تقلب كرد آن هم به اين وسعت⁉
✴يك روز هادي همراه سيد علي مصطفوي جلوي دانشگاه رفتند......
⬅ادامه دارد.....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها