eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
10.3هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
•آبرویم را بگیر و •آبِ رویم را نگیر → •گریھ ام وقتے نمیگیرد •خجالت میڪشم...↓🖐🏻♥️ •حبیبے‌حسین|∞|
در بندِ خاڪ نخواهـد مانـد آنکه پـرواز آموخته است 🌸🍃 🍃🌻 ------♡:♡--------
سخت‌است‌روضھ‌وصف‌دختری‌باشد؛ ‌ تصورکُن‌به‌دستش‌هَم‌سری‌باشد ..
زمان: حجم: 196.1K
بھ‌مآھ‌آسمون‌میگُفت؛
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من‌حسین‌را‌دوست‌دارم!(: |•سردار []
وقتی نماز می خواند با گردنی کج می ایستاد ، به او می گفتیم : مگر گردنت شکسته ، چرا گردنت را راست نمی گیری ؟ می گفت : در درگاه خدا ، گردن که هیچ ، تمام اعضاء و جوارح بدن باید شکسته باشد ...! شهید محمد مهدی خادم الشریعه
استاد پناهیانظهور، نتیجۀ یک محرم خوب - جلسه دوم.mp3
زمان: حجم: 7.35M
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریبمان 💫💫💫💫💫 🔊 صوت_سخنرانی 👤 استاد پناهیان 📝 موضوع: ظهور_نتیجه_یک_محرم_خوب 📅 جلسه دوم محرم ۱۳۹۹
‌گویند "حر بن يزيد رياحی" اولين کسی بود که آب را به روی امام بست و اولين کسی شد که خونش را برای او داد. "عمر سعد" هم اولين کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! کی مي‌داند آخر کارش به کجا ميرسد؟ دنيا دار ابتلاست. با هر امتحانی چهره‌ای از ما آشکار ميشود، چهره‌ای که گاهی خودمان را شگفت‌زده می کند. چطور ميشود در اين دنيا بر کسی خرده گرفت و خود را نديد؟ می گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمیشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کنی. خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و می خواهی دعا کنی، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيری ات" را بطلبی • حاج محمد اسماعیل دولابی ‌
🌸🥀 🍀●پیش از 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقوی🔪 در جیبش بود. داشت. اما بعد از کربلا تغییر کرد.🍂 . 🌱●زمانی آمد و کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب 🌙ها خیلی دیر می آمد. 🍁 شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . 🌿● قبل از شروع ، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام ، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات . 🍃چند بار گفتم ». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این شوخی مجید بود.. فردای همان روز مجید به موشک کورنت به 🕊 رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد...😔 🌷 🍃🌹صلوات