eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 خیلی به بحث حجاب اهمیت میداد... وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میکرد... میپرسیدم :چی شده باز ؟! با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم که ناموس مملکت با این سر و وضع بیرون بیاد😔💔 ❤️شهید مصطفے صدرزاده❤️
شهید ابراهیم هادی: 📖مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند . دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست علیه السلام، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند.... 📚 سلام بر ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 🎬 کلیپ استاد رائفی‌پور 📝 «آخرین ذخیره الهی»
بیعت با یار.mp3
9.18M
💥 باید فرار کرد... - در جهانی که نه جوابی برای نیازهای بشر پیدا می شود و نه درمانی برای دردهای بشریت! - در جهانی که ظلم و سیاهی گلوی مظلومان را نشانه رفته، تنها یک راه نجات وجود دارد... باید فرار کرد از هرآنچه ظلم، بی عدالتی، سختی، بیماری و... ست به سمتِ تنها ناجی جهان؛ امام زمان "عج" ✨ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡•• خنده‌هاے تُـو مَــرا دیوانہ‌ ڪرد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♡•• خُـــدٰایـٰا.. مَـنِ‌بـۍتُـو‌خ‌ـیلۍتَنھـٰاسِتシ••!' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ‌ در اهواز مسئول انتقال بودم. یک روز پیرمردی مراجعه کرد و گفت: فرزندم شده و در اینجاست ، با تعجب سراغ لیست رفتم . اما هر چه گشتیم مشخصات او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا را با خودش ببرد! من هر چه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان نداریم بی فایده بود. پیرمرد مرتب اصرار می کرد. یادم افتاد چند در مقر داریم . نا خود آگاه پیرمرد را به کنار بردم . شش را دید اما واکنشی نشان نداد ، اما با دیدن هفتم جلو آمد فریاد زد : الله اکبر... این من است ، بعد هم او را در کشید و را صدا می کرد. اما این هیچ عامل مشخصه ای نداشت ! نه پلاک، نه کارت ونه... پیرمرد گفت : عزیزان ، این من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم. از خدا خواستم خودش ما را کمک کند. با دقت یکبار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر تکه های لباس و یک کمربند بود. کمربند پر از گل بود. نا امید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود . به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم وشستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد. چهار بار کلمه m کنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود: پدرش این نشانه را هم گفته بود این که اسم خود را اینگونه می نوشته ، با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود نوشته و ما خوشحال از اینکه این به آغوش خانواد اش باز گشته . پیکر را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی فرستادیم . اما این پدر از کجا می دانست که پیش ماست!!! منبع: کتاب کرامات شهدا 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
کاروان هزار شهید قرار بود اولین تفحصی که انجام شد یک کاروان نفری از شهدا بفرستیم مشهد... سیزده تا شهید کم بود تا بشود هزار تا... رفت بالای یکی از کانال ها ایستاد به گریه و زاری!! گفت: شهدا داریم می بریم مشهد... ۱۳ تا جای خالی داریم! هر کس می آید بسم الله... آمد توی کانال،صد متری کند؛ یکهو صدامان کرد،رفتیم توی کانال؛ پس فردا کاروانی با هزار شهید راهی شد... روای: همرزم شهید مجید پازوکی این جمله را بارها ازش شنیده بودیم: معنی ندارد کسی بگوید من ؛ تا وقتی امام رضا علیه السلام هست... _شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 وقتی با می‌کرد، حین عملیات و آموزش هوایی، روستاهای دورافتاده رو شناسایی می‌کرد. یه ماشین قدیمی داشت که سوار می‌شدیم و مقداری غذا و آذوقه برای روستایی ها بر می‌داشتیم و از میان کوه‌ها و دره‌ها با چه مشکلاتی رد می‌شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا کرده بود. می‌رفتیم آنجا و مردم روستاها من رو با لباس روحانی و رو با لباس خلبانی می‌دیدند خیلی براشون جالب بود و بعد از این که وسایلی رو که آورده بودیم به روستایی‌ها می‌داد، می‌پرسید چه امکاناتی کم دارند. مثلا روستایی‌ها می‌گفتند حمام نداریم و ایشون با پول خودشون شروع می‌کرد براشون حمام می‌ساخت و من به چشم خودم می‌دیدم که برای ساختن حمام با پای خودش گِل لگدمال می‌کرد، حمام رو می‌ساخت و برای برق حمام، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خودش موتور برق سیار می‌خرید و روشنایی حمام رو تامین می‌کرد... : حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
‌‌‌‌ ‌‌- قَلَم - ‌‌‌ چگونھ است که آوازِ صُلح طلبۍ‌ھا همه بر تُفنگ و شمشیر است، اما آن‌جا کھ قلم یا قبل‌تر کلام به‌ظهور می‌رسد آوازھا همه ‌‌خاموش می‌شود . . مگر نه این‌کھ انسانِ مُتمدن پس از آن یک‌جا نشینۍ، ایمان آورد کھ جنگ‌ها امروزی‌تَرَش با قلم‌ھاست!؟ عصرِ کشور گشایۍ با تیر و ترقھ بر مۍ‌گردد بھ عصرِ حجر‌. •• حدیثھ‌ مَددلُویۍ
‌‌ ‌‌ ‌‌ما مُفتخریم کھ بانوان و زنان پیر و جوان در صحنه‌هایِ فرهنگۍ و اقتصادۍ و نظامۍ حاضر و هَمدوش مردان یا بھتر از آنان، در راھِ تعالۍ اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. ‌‌ • پیرِ خُمین | صحیفھ‌ٔ امام، جِ ۲۱‌ . . • بیش باد ˘˘
• رَزم با دُشمن بزم ِ عاشقانھ‌ۍِ ما بود براۍِ وطن ! 🌿'
4_6042128333808864412.mp3
1.17M
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🔻📖 تلاوت قرآن کریم 〽️ 〽️ 〽️ 〽️ 🎤
📙ترجمه کتاب سلام بر ابراهیم در ترکیه توسط انتشارات فتا در استانبول انجام شد. این کتاب از پرفروش های کتابهای ترجمه شده این کشور است. خاطرات او برای همه جذاب است. ❤️جوانان مسلمان بسیاری در این کشور با شهید ابراهیم هادی ارتباط برقرار کرده اند. 🌹آری ابراهیم در هرجا وارد میشود غوغا می کند و سبب هدایت انسان ها می شود...
کجایی؟ ای که من را صدا کردی و رفتی! به دوستم میگم ابراهیم چرا نیست. قبلا هر بار صداش می‌کردم خودش نمی‌امد ولی نشانه‌ای می‌فرستاد. _سرش شلوغه! حالا فقط ایران نیست همه دنیا او را صدا میزنند. "دلم گرفته کاش ی سری به دل ما میزد." 😔😔 https://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو #استاد_علی_تقوی 🔴 تا حالا شده بچه تون گم بشه⁉️ 📣📣 لطفا درحد توان منتشر کنید... #پویش_حجاب_فاطمے
سلاااام علیکم صبحتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210805-WA0006.mp3
11.48M
🎵 🗣️ هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹✨🍃
دعاي عهد.mp3
1.21M
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ ⛅️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج⛅️ ✨
‏صد جان ز ما ستاند و یکی بوسه وعده داد بسیاربخشْ؛ دلبر اندک‌‌پذیر ما ...
1.mp3
6.24M
『 سکینه با چشای گریون... 🌱•』