هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
'
جلسهی مشاوره
زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من؛ مطب یک روانشناس. نه که یک آدم معمولی باشد! علی صیاد شیرازی میخواست بیاید برای ازدواج دخترش مشورت کند. آمد. راس ساعت هشت که قرارمان بود. بعد از اینکه خوش و بشی کردیم، کلاه نظامی اش را در آورد. اجازه گرفت و شروع کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» دعای سلامتی حضرت را تا آخر خواند. دیدارِ سرانِ قوا نبودها! جلسهی مشاوره ی پدر عروس بود و یک روانشناس.
شهید علی صیاد شیرازی به روایتِ دکتر گلزاری
کتاب انتظار و شهادت
#مهدویت_و_شهدا
هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️
ایــنجـا هــمــه چــی نــشــان از
#شهید_ابراهیم_هادی دارد⬇️
http://eitaa.com/joinchat/50462734C3ed3b45ee6
❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️
سید عمار موسوی پنجم مرداد ۱۳۶۶ در شهر اهواز به دنیا آمد. پدرش سید جبار موسوی و مادرش سیده لطیفه بنی طرف کعبی انسان های شریف و زحمت کشی بودند.سید عمار سومین فرزند خانواده بود. او در خانوادهای فرهنگی رشد یافت. پدرش دبیر عربی، قرآن و دینی بود و در کنار تدریس تا به امروز به کار کشاورزی هم اشتغال دارد. دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در، منطقه کوی علوی گذراند. در دوران تحصیل شاگرد پدرش بود اما طوری رفتار کرد که دوستان و اطرافیانش متوجه این مسئله نشدند هیچ کس اطلاع نداشت. دوران ابتدایی را در مدرسه شهید دکتر مفتح و مقطع راهنمایی را با نمرات قابل تحسین در مدرسه احرار به پایان رساند و سپس وارد مقطع دبیرستان شد. اول دبیرستان را در مدرسه شهید دکتر بهشتی واقع در منطقه کمپلو گذراند. و بعد از انتخاب رشته در دبیرستان کار و دانش کوی علوی در سال ۸۳ موفق به اخذ دیپلم با نمرات عالی شد. در طول دوران نوجوانی و جوانی اش در مسجد امیرالمومنین(ع) کوی علوی حضور فعال داشت و عضو فعال پایگاه امام حسن(ع) بود. با شرکت در کنکور، در دانشکده افسری قبول شد و همزمان از سوی گزینش سپاه پذیرفته شد که به خاطر عشق و علاقهاش به خدمت صادقانه، ترجیح داد وارد سپاه شود و در سال ۸۵ به جرگه سبزپوشان این دیار پیوست. فکر خلاق و نوآورش را در میدان عمل به منصه ظهور گذاشت. عمار علاقه زیادی به حوزهی پرواز داشت که زمینه تخصصش هم بود. با پشتکاری که به خرج داد در این زمینه به عنوان نفر اول و درجهی استادی شناخته شد.
سید عمار، می خواست همانند عمارِ علی(ع) پای آرمان های رهبرش بایستد. خودش میگفت: «من اگر کاری میکنم، برای اعتلای این سرزمین است، برای این است کهپس از حمله تکفیری ها به کشور سوریه و حضور مستشاری نیروهای ایرانی در آن کشور، سید عمار پاشنه درب فرماندهی را از جای درآورد و پیگیریهای مکرر او و علاقهاش برای جهت اعزام به جبهههای مبارزه با تکفیریها باعث شد که فرماندهی نیز با وجود سختی اعزام افراد به این نوع ماموریت ها تمام تلاش خود را نمود تا بتواند سید را به کشور سوریه اعزام نماید.سرانجام مسئولین با اعزام او به عنوان استاد نیروهای حزب الله و سوری موافقت نمودند.
سید عمار به خاطر تخصصش و ضرورتی که احساس میکرد، پای ثابت این ماموریتها شد. ردپای سید عمار را در عملیاتهایی همچون آزادسازی حلب، موصل، تدمر، حماء، نبل و الزهرا میتوان یافت.
در معرفی سید عمار همین بس که انسانی خستگی ناپذیر و مسئولیت پذیر بود. او علاوه بر وظایف تخصصی خود، از آموزش و تعلیم نیروهای هم رستة خود غافل نمیشد. او در امور شخصی و کاری، فردی منظم بود و همچنین شوخ طبعیاش زبان زد غریبه و آشنا بود.
سال ۹۱ تصمیم به ازدواج گرفت و با دختری از سادات موسوی ازدواج کرد. ثمرة این پیوند مبارک، آقا محمد امین ۴ ساله است و فرزندی که هنوز متولد نشده و از دیدار پدر بی نصیب میماند.

سال ۹۴ به پیشنهاد دوستانش بعد از شرکت در کنکور، در رشته مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی سوسنگرد پذیرفته شد و به خاطر هوش بالایی که داشت معدلش همیشه بالای ۱۷ بود. اما تقدیر بر این شد که سید عمار با شهادت ترم آخر را به پایان نرساند.
در آخرین ماموریت در حالی که در فرودگاه نظامی T4 (تی فور) واقع در استان حمص سوریه مستقر بودند در تاریخ ۹۷/۱/۲۰ ساعت۱۲:۴۰ به وقت ایران و ۴۰ دقیقه بامداد به وقت محلی، مورد تهاجم ناجوانمردانه موشکی رژیم اشغالگر صهیونیستی و اصابت ترکش موشک قرار گرفت و به آرزوی قلبی اش که شهادت در راه خدا بود رسید.

پیکر مطهرش در تاریخ ۹۷/۱/۲۰ ابتدا به دمشق منتقل شد و در روز بیست و یکم وارد تهران و از آنجا وارد زادگاهش اهواز شد. سرانجام پیکر مطهرش روز بیست و دوم با بدرقه جمع کثیری از مردم غیور اهواز بنا به وصیتش در آستان علی بن مهزیار اهوازی در منزلگاه ابدیاش آرام گرفت