842) 📖 يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ 🌹
💢ترجمه
شادمانند به نعمتی از خداوند، و فضلی [از جانب او] ، و اینکه خداوند پاداش مومنان را ضایع نمیکند.
سوره آلعمران (3) آیه 171
1397/8/26
9 ربیع الاول1440
@seedammar
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🍃🌷🍃 د لــ❤ـــگــــــویه
.
.
اگر چهره شهیدی را قاب و #بنر و عکس #پروفایل کردیم
اگر برای شهیدی صدها شعر و کتاب و مطلب منتشر کردیم
اگر به دنبال عطر گلاب قبر شهیدی ، قطعه به قطعه جستجو کردیم
اگر دور قبر شهیدی را حسابی شلوغ کردیم و برایش گل ریختیم
یادمان نرود
که
هدف چیست!
یادمان باشد
که
#شهدا از ما چه خواسته اند... یادشهدا بودن تنها گذاشتن نام کوچه به عنوان یک شهید نیست.
بلکه اعمال رفتار انسان باید مانند #شهید باشد.
از قافله های شهدا جاماندیم
رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم
افسوس که در زمانه دلتنگی
مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم..
.
.
.
#شهید_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#سلام_بر_ابراهیم_هادی #جلد_یک #قسمت_اول #چرا_ابراهیم_هادی @seedammar
🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت اول
🔸 #چرا_ابراهیم_هادی؟
🔹نویسنده این کتاب در رابطه با تصمیم اش از نوشتن این کتاب میگوید:
مراسمی بخاطر فوت مادر شهید #هادی برگذار بود .حاج حسین الله کرم در مورد شهید #هادی شروع به صحبت کرد از خاطرات ایشان صحبت کرد
خاطرات عجیبی بود که تا آن زمان در مورد شهیدی شنیده نبودم
آن شب لطف خدا شامل حال من شد با اینکه زمان جنگ را ندیده بودم در جلسه حضور داشته باشم باورم نمیشد یک رزمنده با اینقدر حماسه به این اندازه گمنام باشد عجیبتر اینکه خودش هم از خدا خواسته بود گمنام بماند وبا گذشت سالها هنوز پیکرش پیدا نشده!!!!
🔹گذشت وشبی در خواب 😴دیدم در مسجد امین ادوله تهران مشغول نماز جماعت بودم حالت عجیبی بود نماز گذاران از بزرگان وعلما بودند بعد نماز با کمال تعجب دیدم اطراف نماز جماعت را آب 🌊فرا گرفته است
امام جماعت حاج #شیخ_محمدحسین_زاهد رو به نماز گذاران کرد وبا عکسی که از شهید #هادی داشت گفت:
رفقای عزیز #بزرگان_اخلاق_وعرفان_عملی_اینهاهستند
سخنانش برایم عجیب بود
استاد عرفانِ بسیاری از بزرگان بود و در مورد این شهید چنین نظری دارد .اما با خودم گفتم که #شیخ_حسین_زاهد که از دنیا رفته از خواب بیدار شدم
ساعت سه بامداد بیستم مرداد ۸۶ بود
دیگر شک نداشتم
#عارفان_رانه_درکوه_هاونه_درپستوخانه_های_خانقاه_بایدجست_بلکه_آنهادرکنارماوازماهستند
فردای آن روز تصمیم خود را گرفتم شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان #مخلصش برما نهاده
👉 @seedammar
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
خانه تکانی'رسم قدیمی
همه منتظران بهار است
خانه تکانی دل را برای
رسیدن بهاردلها💖
مهدی زهرا فراموش نکنیم
بسم رب الحســــين
برشي از كتاب #عمار_حلب
تو هيأت #لعن ميگفتيم؛با بچه ها كل كل داشتيم كه اقا گفته لعن نگوييد.اين تو كَتمان نمي رفت.لعن ميگفتيم...يكبار يكي از بچه ها در گروه وايبر شروع كرد به لعن دادن و بقيه شاكي شدن كه اينا چه حرفيه!!محمد حسين آن موقع سوريه بود.يه دفه قاطي كرد.تو خصوصي به من گفت:((برو به اين بگو دست برداره از كاراش!))تند تند پيام مي نوشتو عكس ميفرستاد؛عكس چنتا از رفقاش كه سربريده بودند فرستاد😔 وگفت:((ته اين لعن گفتنا ميشه اين))...
———————————————
#وَحــــدَت
———————————————
#شهيد_محمد_حسين_محمد_خاني
#فرمانده_تيپ_سيدالشهدا
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
برشی ازکتاب:📚
روزی که اومد خداحافظی برای اعزام،دست انداختم دور گردنش و گفتم:
"دیدی آخر راهی شدی؟!"
گفت:"تو رو خدا دعا کن مشکلی پیش نیاد!"
گفتم:"خیالت راحت،فقط رفتی حرم حضرت زینب س دعام کن؛یه دونه پرچم هم برام بیار."
چشم انداخت توی چشمم و گفت:"من که دیگه برنمیگردم!"
رو ترش کردم:"تو بچه داری،دلت میاد؟"
دستش را زد به گردنش و گفت:"این رو می بینی؟باب بریدنه!"
#کتاب_سربلند_ص_241
#شهید_محسن_حججی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افضل اعمال دعای برای ظهوره
🎤علی فانی
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
هدایت شده از طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
در حدیث مشهوری از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده اند:
«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا فی ثلاث، صدقة جاریة، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له»
یعنی: هر گاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع میشود مگر از سه چیز: صدقه ی جاریه (وقف به عنوان نمونهای از صدقه جاریه) علمی که از آن سود برده شود. یا فرزند صالحی که برای او دعا کند.
"وقف هادی"
https://eitaa.com/vaqf_hadi
🍃🌸درمحضر شهید
دستخط پسرمه
🔆پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم، هیچ پلاک و مدرکی نداشت، تحویل خانواده اش دادیم.
📌 مادر او با دیدن چند تکه استخوان، مات و مبهوت، فقط می گفت: «این بچه من نیست!» حق هم داشت. او در همان لحظات، تکه پاره های لباس شهید را می جست که ناگهان چیزی توجه اش را جلب کرد.
✒دستانش را میان استخوان ها برد و خودکار رنگ و رو رفته ای را در آورد. با گوشه چادر، بدنه خودکار را پاک کرد. سریع مغزی خودکار را درآورد و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود، خارج ساخت.
📜اشک در چشمانش حلقه زد. همه متعجب شده بودند که چه شده، دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده: «احمدزاده». مادر آن را بوسید و گفت: «این دست خط پسرم، این پیکر پسرمه، خودشه.»
#شادی_روح_امام_و_شهدا_صلوات 🌷
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت اول 🔶 #از_تبار_آسمان از کجا باید آغاز کرد!؟ از چه
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار
🔶 قسمت دوم
🔶 #زندگی_نامه
#سید_مجتبی_علمدار، فرزند سید رمضان، در سحرگاه بیست و یک ماه رمضان
و در یازدهم دیماه سال 1345 در شهر ولایتمدار ساری و در خانهای که با عشق
به اهل بیت: مزین شده بود، دیده به جهان گشود.
پدرش کفاش ساده ّ دل و متدینی بود که بیش از همه چیز به رزق حلال اهمیت مي داد.
#سید_مجتبی دوران تحصیل را در مدارس زادگاهش سپری کرد. سال 1362و در ایام هنرستان، که هفده سال بیشتر نداشت، به ندای هل من ناصر حسین علیه السلام زمان، خمینی کبیر;، لبیک گفت و راهی جبهه شد.
از کوههای سر به فلک کشیده غرب تا دشتهای تفدیدة جنوب، در همه عملیاتها حضور او برای فرماندهان و رزمندگان نعمت بود. قدرت بدنی بالا، شجاعت، ایمان و تقوی و برخورد صحیح از او انسان کاملی ساخته بود.
رفاقت و همراهی با انسانهای وارسته ای نظیر شهیدان مردانشاهی و حسین
طالبی نتاج و ... بسیار در او تأثیرگذار بود.
سال 1366 به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر 25 کربلا منصوب شد. و این در حالی بود که تا این تاریخ چندین بار به شدت مجروح
شده بود.
بعد از آن نیز به شدت مجروح و شیمیایی شد. به طوری که طحال و قسمتی از روده هایش را برداشتند. اما این اتفاقات باعث نشد از جمع با صفای رزمندگان جدا شود.
پس از پایان جنگ تا دو سال در واحد طرح و عملیات تیپ سوم لشکر در
همان مناطق ماند. سید طی این دوران از لحاظ معنوی بسیار رشد کرد.
سال 1369 به ساری بازگشت و ازدواج كرد. سید با مسئولیت امور ورزش
در لشکر 25 کربلا مشغول شد. اما او انسانی نبود که به زندگی و شغلی آسوده آرام بگیرد.
🌷ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
هیئت بنی فاطمه سلام الله علیه با تلاش او راه اندازی شد. جلسات هیئت در منازل شهدا برگزار مي شد.
بعد از آن هیئت رهروان امام خمینی; و راه اندازی بیت الزهرا سلام الله علیه نتیجة تلاشهای خستگی ناپذیر او و دوستانش بود.
تلاش سید در جذب و هدایت جوانان به این هیئت ثمر داد. شیوة هیئت داری
او بسیار جذاب و جدید بود.
هیئت سید جوانانی را که به دنبال معارف ناب اهل بیت: بودند سیراب
مي کرد.
سوز درونی، اخالص و سیمای ملکوتی سید همه را جذب ميکرد.
سال 1374 به طرز عجیبی به مهمانی خانه خدا دعوت شد! و این سفر بسیاردر حال درونی او تأثیرگذار بود.
مي گفت انسانی که از سفر معنوی حج برگشت، نباید در این دنیا بماند!
سید در جواب دوستان، که از اوضاع اقتصادی گله ميکردند، گفت: »این سی ساله عمر ارزش این حرفها را ندارد! بارها از عبارت سی سال عمر برای خودش استفاده ميكرد. «
شب یازدهم شعبان سال 1375 در جمع دوستان به زیبایی نغمه سرایی کرد.
سپس از غيبتش در شب نیمه شعبان صحبت به میان آورد!
در مراسم نیمه شعبان همه منتظر نغمه سرایی سید بودند. اما خبری از او نشد.
سید بر روی تخت بیمارستان بود. عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود.
چند روز بعد و درست در روز یازدهم دیماه و در سی امین سالگرد میلادش،
پرنده روح سید از عالم خاک پرکشید و به یاران شهیدش پیوست.
تشییع پیکر او یکی از بزرگترین اجتماعات مردم ساری بود. طول جمعیت به کیلومترها ميرسید. سید در کنار دوستانش در گلزار شهدا آرمید.
اما از آن روز وظیفه دیگر او آغاز شد. و یقینًا تا آینده ادامه خواهد داشت!
سید در دوران حیات به دنبال هدایت مردم بود. خداوند هم در قرآن شهدا را
زنده ميخواند و ...
سید هنوز مشغول هدایت است. او به دنبال ماست تا راه را کج نرویم. انشاءالله....
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
#وصیت_نامه_شهید_سجاد_عفتی🌺🌺
مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشالله این پل با شهادت رقم بخورد، صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد، در مصیبتها، فقط برای امام حسین(ع) گریه کنید.
2 روز روزه بدهکارم. یک سال از مالم برای روزه و نماز صرف شود، یک سوم مال قانونی بنده صرف ایتام، هیاتهای سیدالشهدا، فقرا و امور خیریه شود. در قبرم تربت سیدالشهدا، شب اول قبر، نماز وحشت، زیارت عاشورا را فراموش تان نشود.
از همه اقوام، دوستان، همسایگان و آشنایان طلب حلالیت دارم، پدر و مادر عزیز هیچ وقت نتوانستم خدمتی به شما بکنم، حلالم کنید، همسر عزیزم که همیشه رنج دادهام شما را، حلالم کنید.
فرزند عزیزم را به درس خواندن، تقوای الهی، نماز و حجاب توصیه میکنم. حلالم کن، خواهرانم و برادرم حلالم کنید.
رهبر عزیزم را که راه امام عصر(عج) را ادامه میدهد، فراموش نکنید و یاریش نمایید.
از ٩۴/۴/١٨ خمس مالم را حساب کنید.
در صورت امکان آشنایان ١روز برایم نماز قضا بخوانید,بدهکاری هایم در سررسید موجود است.
وکیل پدرم میباشد(در کلیه امور پولی).