هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت هفتاد وپنجم 🔸 #شهیدان_
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت هفتاد وششم
🔸 #این_تذهبون
در دوران دفاع مقدس با همسرم راهی جبهه شدیم شوهرم در گروه شهید اندرزگو ومن امدادگر بیمارستان 🏥گیلان غرب بودم
#ابراهیم_هادی را برای اولین بار در آنجا دیدم
یکبار که پیکر چند شهید را به بیمارستان آوردند برادر هادی آمد وگفت :شما خانمها جلو نیاید پیکر شهدا متلاشی شده وباید آنها را شناسایی کنم
بعد ها چند بار نوای ملکوتی ایشان را شنیدم صدای بسیار زیبایی داشت .وقتی مشغول دعا می شد حال وهوای همه تغییر میکرد😢 . من دیده بودم که بسیجی هاعاشق😍 #ابراهیم بودند وهمیشه اطراف او پر از رزمنده بود
تا اینکه اواخرسال ۱۳۶۰ آنها به جنوب رفتند ومن به تهران برگشتم
چند سال بعد داشتیم از خیابان ۱۷شهریور عبور میکردیم که یکباره تصویر آقا #ابراهیم را روی دیوار دیدم من نمیدانستم ایشان شهید یا مجروح شده از آن زمان هر شب جمعه به نیت ایشان ودیگر شهدا دو رکعت نماز می خوانم
تا اینکه در سال۱۳۸۸ در ایام ماجرای فتنه یک شب در عالم رویا دیدم آقا #ابراهیم با چهره ای بسیار نورانی وزیبا روی یک تپه سرسبز ایستاده پشت سر او هم درختانی 🌳زیبا قرار داشت
بعد متوجه شدم دو نفر از دوستان ایشان که آنها را هم میشناختم در پایین تپه در باتلاق مشغول دست وپا زدن هستند آنها میخواستند به جایی بروند اما هر چه دست وپا میزدند بیشتر فرو میرفتند . #ابراهیم رو به آنها کرد وگفت
🌷 این تذهبون...
به کجا می روید؟😏 اما آنها اعتنایی نکردند
روز بعد خیلی به این ماجرا فکر کردم این خواب چه تعبیری داشت ؟
پسرم از دانشگاه به خانه آمد با خوشحالی به سمت من آمد وگفت مادر یک هدیه🎁 برایت گرفتم! بعد هم کتابی📘 را در دست گرفت وگفت : کتاب شهید #ابراهیم_ هادی چاپ شده . به محض اینکه عکس روی جلد کتاب را دیدم رنگ از صورتم پرید😨
پسرم گفت چی شده من فکر کردم خوشحال میشی؟ من دقیقا همین صحنه روی جلد کتاب را دیشب دیده بودم #ابراهیم را درست در همین حالت دیدم
بعد مشغول مطالعه کتاب شدم که فهمیدم خواب من رویای صادقه بوده از طریق همسرم بهیکی از بسیجیان آن سالها زنگ زدیم . از او پرسیدم آن دو نفری را که من در خواب دیدم خبر داری؟ خلاصه بعد تحقیق فهمیدم آن دو نفر با آن همه سابقه جبهه ومجاهدت از حامیان سران فتنه در مقابل رهبر انقلاب موضع گیری دارند هرچند خواب دیدن حجت شرعی نیست اما وظیفه داشتم با آنها تماس بگیرم وماجرای آن خواب را تعریف کنم
خدا را شکر همین رویا اثر بخش بود وبار دیگر #ابراهیم هادی دوستانش شد...
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🌼مهربانی و تواضع
✈️قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به ماموریت به کارهای اداری و غیر اداریش بپردازد و سر و سامانش بدهد.
مدتی در اتاق مشغول بودم. جانمازش مانند همیشه رو به قبله باز بود.بلند شدم و بیرون رفتم.
‼️چشمهایم از تعجب گرد شد؛ حاج آقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن.
گفتم : مگه شما بیرون نبودید؟کی آمدین من متوجه نشدم؟! چرا زحمت می کشید؟
❤️نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد و گفت: دیدم کمرت درد می کند گفتم قبل از رفتن دستی به این فریزر بکشم شما اذیت نشی...
🌷شهید حسین همدانی🌷
🌷 #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
🍃ولادت : ۶۵/۱۰/۲۱ - کرمان
🍂شهادت : ۹۶/۱۱/۵ - بوکمال سوریه
🍁آرامگاه : گلزار شهدای کرمان
🌸به #نماز_اول_وقت اهمیت می داد و اگر کسی #غیبت می کرد با یک نکته طنز و #شوخ_طبعی که داشت حرف رو عوض می کرد.
🌺بخشی از #حقوق خود را به افراد #نیازمند اختصاص داده بود
🌼در آخرين مكالمه بيسيمی اش بعد از #مجروح شدنش گفت سلام من رو به آقا برسونيد که بعد از گفتن این جمله به وی #تیر_خلاص شلیک شد
گمان میکنم
تاریخ را عده ای می سازند
و عده ای دیگر، زنده نگه می دارند.
و اجر آنها که با قلم شان، زبانشان، اشکهایشان و با همه وجودشان آن را زنده نگه میدارند،
کم از تاریخ سازان نیست.
و باز گمان میکنم این قاب ها،
که بر سر مزار شهدا جوانه زده اند
نه فقط حکایت گر
محبت مادری به فرزندی
یا عشق و علاقه همسری به شوهری
بلکه حکایت گر تاریخ و قدمی در
راه زنده نگه داشتن آنند.
#شهید_محمدرضا_محرابی
#انقلاب_قرآنی
طلبهای که به عرش رسید
و شاهنشاهی که به ذیل کشیده شد؛
تفاوتشان در نوع سر خم کردنشان بود،
یکی برای خدا و دیگری برای کدخدا!
🔸🔹🔸
إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ ، ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻴﺮﻩ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ؟ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ .
(آل عمران/۱۶۰)
🔰وقتی #شهید_اسماعیل_دقایقی خانواده اش را زیر آتش جنگ میبرد؟
⁉️راستی خانه های #مسئولین کجاست؟
🔗تصویر را ملاحظه کنید
« ما الان تنها با آن هایی ڪار داریم ڪه رهرو عشقند ، نہ رهرو تڪلیف ؛
" رهرو عشق " یڪ گام بالاتر از تڪلیف است .»
« عجیب این جملہ رو دوست داشت .»
امام خمینی (ره) در خواب این جملہ رو بهش گفتہ بود .
اما طوری با این جملہ حال میڪرد ڪه انگار امام اون رو مستقیم توی گوشش زمزمہ ڪرده ...
وقت هایی ڪه از ڪم لطفی ها دلش می گرفت همین جملہ رو تڪرار میکرد .
این جملہ روی سنگ مزارش هم نوشتہ شده است ...
#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگر_نور
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی