eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌷 همیشه شما مسلمانان با هم وحدت داشته باشید؛ زیرا که پیروزی اسلام در گرو وحدت شما و ایمان شماست. 🌷
🕊 🌷 زمان کرونا تا دم مرگ رفت اما کرونا نتوانست شهادت را از او بگیرد...‌ حدود ۳۰ سال خدمت کرد عاشق نظام و رهبری بود در دوران کرونا تا دم مرگ رفت، اما برگشت بارها گفت: من شهید می‌شوم. از سال ۱۳۸۲ این خانواده را می‌شناسم شهید اهل نماز و روزه بود و سفارش به اخلاق، محبت، و رعایت حق‌الناس می‌کرد. آزارش به مورچه هم نمی‌رسید همیشه می‌گفت بعد از بازنشستگی به کربلا می‌رود...تنها یک هفته از بازنشستگی اش می گذشت... در روز دوشنبه به زندان اوین رفت و روز جمعه در راه خدمت به کشور و ولایت، شهید شد دعای هر روزش این بود: خدا از عمر من کم کن، ولی به عمر رهبر اضافه کن. 🎤راوی: داماد خانواده؛ حسن علیخانی 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊 🌷 ميگفت هر كاری ميخواهم بكنم اول نگاه میكنم ببينم امام زمان(عج) از اين كار راضيه؟ چه دردی از درد امام زمان(عج) دوا میشود ؟ ميگفت اگر ميبينيد امام زمان (عج) از كاری ناراحت ميشود ، انجام ندهيد.
🕊 🌷 ما باید همواره ایـــن باور رو در خودمون به وجود بیاریم ،که ما لشکـــــرامام زمانیم.
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 مصاحبه جالب با شهدا در ما آریایی هستیم عرب نمیپرستیم! یک ملت، یک قلب، یک پرچم! 🇮🇷 فقط یه شهر نیست، ضربان قلب ایرانه! ✊
🕊 🌷 در یکی از پرتاب‌ها، دانشجویی از دانشگاه شریف هم حضور داشت و گفت: من می‌خواستم از ایران بروم. همه کارهایم را هم کرده بودم، اما با دیدن این توان نظامی تصمیمم عوض شد. می‌مانم و همین جا کار می‌کنم. 🌷
🕊 🌷 خودش می‌گفت: موقع نماز بلند می‌شدم، اما بعد دوباره برمی‌گشتم سروقتش تا اینکه یکبار گفتم: دیگه نکش…و از فردای آن روز، قلیان را کنار گذاشت. مثل همان روزهای نوجوانی که کلاس ضرب رفت، اما وقتی فهمید وقتش را می‌گیرد، رفت سراغ مداحی. می‌گفت: پاسوربازها برکت عمرشان را حرام می‌کنند! 🎤راوی: همسر شهید
🕊 🌷 تربیت فرزندان برای محمود از همان شب عروسی آغاز شد؛ وقتی بدون آینه و شمعدان، بدون بزن و بکوب و با اتوبوس به مشهد رفتیم. همان سادگیِ شروع، سبک زندگی‌مان شد: اگر از اول گناه نکنیم، بعدها هم مجبور به توبه نمی‌شویم. وقتی باردار بودم، با همان سخت‌گیری‌ای که برای عروسی ساده‌اش ارزش قائل بود، اصرار داشت با وضو شیر بدهم. حتی موقع خرید لباس برای بچه‌ها، مراقب بود عکس یا نوشته نامناسب نداشته باشد. می‌گفت: فرزندمان باید از شیرخوارگی با حلال و حرام آشنا شود. 🌷
🕊 🌷 همیشه با خانواده و پدر و مادرش با زبانی نرم و لطیف صحبت می کرد و احترام خاصی نسبت به والدینش داشت؛ بطوریکه پدر و مادرش به جانش قسم می خوردند. ایشان فردی بودند که به متعلقات دنیوی اهمیّت نمی دادند و مادیات برایش ارزشی نداشت، تا جایی که وقتی کفش و لباس می خرید تا پاره و فرسوده نمی شد لباس نو نمی خرید. وقتی بهش می گفتی چرا لباس جدید نمی خری؟ می گفت: تا این لباسها را دارم چیز دیگری نمی خرم. 🎤راوی: همسر شهید
🕊 🌷 وقتی می دید در جمعی که نشسته افرادی غیبت و بدگویی کسی را می کنند، از جایشان بلند می شد و جای دیگری می نشست. حتی کلمه ای هم به آن فرد نمی گفت و با رفتارش شخص را متوجه اشتباه خود می کرد، لذا اقوام و دوستان برای شهید خیلی ارزش و احترام قائل بودند. 🌷
🕊 🌷 به‌یادم دارم هروقت بیرون بودیم، اذان که می‌گفت، همانجا نزدیک‌ترین مسجد را پیدا می‌کرد و ما را می‌برد نماز. یک شب جایی بودیم و مسجد هم پیدا نکردیم. رفت در یک اتاقک در بیمارستان تقاضا کرد که اجازه بدهند دو تایی نماز بخوانیم. من هرموقع خسته بودم، می‌گفتم بروم نماز را بخوانم راحت بشوم. اما محمدحسین مواقعی که به ندرت می‌شد که نتواند نماز اول وقت بخواند، می‌گفت: یک کم استراحت می‌کنم تا سرحال نمازم را بخوانم. 🎤راوی: همسر شهید
🕊 🌷 نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین (ع) و ائمه و شهداء را ببینید و زیارت کنید بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین (ع) و عشق را بشنوید و با زبان خود، غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید.