هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت۵۰ حاج آقا زودتر از ما پیاده شد. جوانی دوید جلو،حاج آقا را گرفت در بغل و ن
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۵۱
انگار همه بی تابی و پریشانی ام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم.
بدنم شُل شد. بی حس بی حس. احساس می کردم یکی آرامشم داد👌
جسمم توان نداشت.
اما روحم سبک شد.
ما را بردند فرودگاه 🛫, کم کم خودم را جمع کردم. بازی ها جدی شده بودند.
یاد روزهایی افتادم که هی فیلم آن مادر شهید 🌷لبنانی را می گرفت جلویم که:
( تو هم همین طور محکم باش!) حالا وقتش بود به قولم وفا کنم.
کلی آدم منتظرمان بودند.
شوکه شدند از کجا باخبر شده ایم.
به حساب خودشان می خواستند نرم نرم به ما خبر بدهند.
خانمی دلداری ام می داد.
بعد که دید آروم نشسته ام , فکر کرد بُهت زده ام.
هی می گفت: ( اگه مات بمونی دق می کنی. گریه کن😭جیغ بکش. داد بزن )
با دو دستش شانه هایم را تکان می داد:
( یه چیزی بگو!)
گفتند: ( خانواده شهید🌷 باید برن, شهید رو فردا صبح 🌄زود یا نهایتاً فردا شب می آریم!)
از کوره در رفتم 😡یک پا ایستادم که: ( بدون محمد حسین از اینجا تکون نمی خورم☹️)
هر چه عز وجز کردند, به خرجم نرفت.
زیر بار نمی رفتم با پروازی🛫 که همان لحظه حاضر بود,برگردم, می گفتم:( قرار بود باهم برگردیم)
می گفتند: پیکر 🌷رو باید با هواپیمای خاصی منتقل کنن.
توی اون هواپیما✈️ یخ می زنی. اصلاً زن نباید سوارش بشه.
(همه ی کادر پرواز مرد هستن) می گفتم: ( این فکر رو از سرتون بیرون کنین که قراره تنها بر گردم)
مرتب آدم ها عوض می شدند, یکی یکی می آمدند راضی ام کنند.
وقتی یک دندگی ام را می دیدند, دست خالی بر می گشتند☹️
آخر سر خود حاج آقا آمد. گفت :(بیا یه شرطی با هم بذاریم.
تو بیا بریم. من قول می دم هماهنگ کنم دو ساعت⏰ با محمد حسین باشی)
خوشحال شدم️,
گفتم :( خونه ی خودم, هیچ کسم نباشه)
حاج آقا گفت: ( چشم)
داخل هواپیما پذیرایی آوردند,
از گلویم پایین نمی رفت. حتی آب
هنوز نمی توانستم امیر حسین را بگیرم.
نه اینکه نخواهم, توان نداشتم.
با خودم زمزمه کردم:
( الهی بنفسی انت!)
آفریننده که خودِ تو بودی,
نمی دونم شاید برخی جون ها روبا حساب خاصی که فقط خودتم می دونی, ارزشمند تر از بقیه خلق کردی که خودت خریدارشون می شی!)👌
¤¤¤¤¤
بعد از ۲۸ روز مادرم را دیدم
در پارکینگ خانه🏠 پاهایش جلو نمی آمد. اشک روی صورتش می غلتید.
اما حرف نمی زد🤐
نه او, همه انگار زبانشان بند آمده بود.
بی حس و حال خودم را ول کردم در آغوشش🤗
رفته بودم با محمد حسین برگردم. ولی چه برگشتنی😔
می گفتند: (بهتش زده که برّ وبرّ همه رو نگاه می کنه🙄)
داد وفریاد راه نمی انداختم.
گریه هم نمی کردم.
نمی دانم چرا, ولی آرام بودم. حالم بد شد, سقف دور سرم چرخید. چیزی نفهمیدم. از قطره های آب که پاشیده می شد روی صورتم , حدس زدم بی هوش شده ام.
یک روز بود چیزی نخورده بودم,شاید هم فشارم افتاده بود.
⚡📚 #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۵۱ انگار همه بی تابی و پریشانی ام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم. بد
#یلــداےشهــــدایــے🌹🍃
#معلم_شهیدم😍
#حاج_عمار❤
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_مشترک
#شب_یلدا یواش خوشحالی کنید😔
لطفاعکس از سفره هاتون توی #دنیای_مجازی نگزارید😔💔
پیشنهاددانلود👆
#پیشاپیش_یلداتون_مبارک😔
اللهم عجل الولیک الفرج💔
کپی با ذکر صلوات🌹🌹
#آخرالزمان
#یلدای_مهدوی #امام_زمان #عاشقانه #یلدای_شهدایی
⚘ #زمینه_سازظهورباشیم⚘
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
💠اگر حسین شهید نمیشد جای تعجب بود!
💟 با لبخند مادرانه میگفت بچهی چهارم بود و بهش کوپن ندادن. بهش گفتم ببین حسییین من با هزینه آزاد بزرگت کردم😊
💟پسر آرومی بود
همه اذیت کردنش این بود که میگفت میخواد بره سوریه،
تا مخالفت و اشکم رو میدید سریع میرفت بستنی میخرید تا از دلم در بیاره
💟از کارهای اردوی جهادیش خبر نداشتم، دستاشو که میدیدم میگفتم، مامان میری کاربنایی میکنی؟؟
بعد از شهادتش لباسای خاکی و اردو جهادیش رو توی یه پلاستیک مشکی زیر تختش دیدم
💟شبی که قرار بود بره سپاه خواب راحتی داشت رفتم بالای سرش توی دلم قربون صدقش میرفتم
این خواب راحت رو بعد از شهادتش دیدم، توی دیدار آخر،
حس میکردم پلکای حسینم دارن تکون میخورن
و ای کاش...
💟 روزهای چهارشنبه تسبیح به دست منتظر شنیدن صدای قفل در بودم
(نگاهم به در بود ینی همین موقعها... چشمای خیس مادر)
حسینم حتی یک لحظه از جلوی چشمام حتی کمی اونورتر نمیره
💟برام کتاب مادران شهدا رو خریده بود که بخونم که راضی بشم بره سوریه😊 ولی من توان خوندنش رو نداشتم.
💟خواب دیدم
خوابی که قرار بود منو برای شهادت پسرم آماده کنه
پسر بزرگم گفت مامان برو به اون خانم برای شهادت پسرش روحیه بده
نمیدونم چهرشو ندیدم، حس کردم، خودمم بهش گفتم خدابهتون صبر زینبی بده نگاهم بهش بود ولی ندیدم که کیه
💟حسینم رو نزاشتم بره سوریه که شهید بشه خبر نداشتم که شهادت خودش دنبال پسرم میاد
پ ن: تو خوب باش شهادت خودش میاد سراغت
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#شهید_ترور_رژه_اهواز
🍃🌹صلوات
✍ #یاد_خوبان
🌷در بحث حلـال و حرام و رعایت مسائل شرعی خیلی مقید بود.
در هر شرایط و مکانی با رعایت ادب و احترام امر به معروف میکرد.پشت گوشی همراهش این برچسب را زده بود:
(گناه یعنی خداحافظ حسین!)💔
🌷در ایام خاص مثل محرم ٬فاطمیه٬و نیمه شعبان جلوی مغازه ایستگاه صلواتی برپا می کرد.
در گلزار شهدا زیاد به قطعه جاویدالاثرها سر میزد.
🌷به خوردن چای نوشابه و دلستر علاقه نداشت.بیشتر دمنوش می خورد، همیشه خنده رو بود و می خنداند.
به همت مادرش از کودکی به خواندن زیارت عاشورا و حدیث کساء علاقه مند شده بود...
#شهید_محسن_حججی
#شهید_مدافع_حرم
🍃صلوات
تو فقط بخند که دنیای من گلستان می شود زخنده تو
تو فقط بخند که لبخند تو حکم دوباره حیات است
تو فقط بخند تو همان نقطه نور امید در ظلمات
تو بخندی یعنی شوق دوباره پرواز سوی الله
ابراهیم هادی دلم همه امید حیاتم
گاهی نگاهی
#نوشته_ال.موسوی
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
@seedammar
4_5992522707080578909.pdf
4.83M
📚 متن کتاب علمدار ؛ زندگینامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
🔴 شست و شو و پاکسازی منازل سیل زدگان کارون از سوی گروه های جهادی
🔻سروان محمدخواه، فرمانده سپاه کارون:
🔹۵۰۰ جهادگر با روحیه جهادی شان در مناطق درگیر آبگرفتگی حضور پیدا کرده و شانه به شانه یاریگر هستند با این حال به دلیل قطعی آب و برق و گاز، ساکنان این مناطق در امر پخت و پز با مشکل مواجه شدند.
🔹با پیگیریهای صورت گرفته از امروز هزار تخته فرش بصورت رایگان برای شست و شو به قالی شوییها منتقل می شود.
🔹سمپاشی خانهها با توجه به بالا آمدن فاضلاب و تلف شدن احشام را در دستور کار قرار گرفته تا از شیوع هرگونه بیماری جلوگیری شود.
🔹 با توجه به کمبود امکانات بهداشتی، بستههای حاوی مواد شوینده و بهداشتی در میان سیل زدگان توزیع شده است./رسا
✅ #فریاد_خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
شهید احمد شبیه هادی بود و هردو عکاس بودن و در خدمت اسلام !!! شعارشون مرگ بر امریکا بود
#شهید_احمد_مهنه
#شهید_محمدهادے_ذوالفقاری
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌸راکل، افسر پلیس آمریکایی که به اسلام مشرف شد. ✌️
🌸مهمترین چیزی که از اسلام دوست دارم و از آن لذت میبرم حجاب است مخصوصا در لاس و گاس که مردان به زنان نگاه ناخوشایندی دارند احساس امنیت میکنم.🌸✌️
❌بیراههای که بعضی زنان و دختران ما در ابتدای آن هستند.. برای خیلی از زنان غربی به نقطه پایان نزدیک است.✌️✌️
#حجاب
#پویش_حجاب_فاطمے
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۵۱ انگار همه بی تابی و پریشانی ام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم. بد
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۵۲
شب🌌 سختی بود.
همه خوابیدند 😴اما من خوابم
نمی برد.
دوست داشتم پیام های تلگرامیش را بخوانم.
رفتم داخل اتاق در 🚪را بستم. امیرحسین را سپردم دست مادرم. حوصله هیچ چیز را نداشتم و می خواستم تنها باشم.
بعد از این مدت به تلگرام وصل می شدم.
وای خدای من, چقدر پیام فرستاده بود
یکی یکی خواندم:
بار اول که دیدمت چنان بی مقدمه زیبا بودی که چندین روز بعد یادم افتاد باید عاشقت می شدم.
جنگ چیز مهمی نیست, مگر اینکه تو مرا با خود به غنیمت ببری.
شق القمری, معجزه ای, تکه ی ماه🌙/ لا حول ولا قوه الابالله.
خندیدی وبر گونه تو چال افتاد, از چاله در آمد دلم ❤️افتاده به چاه
دوستت دارم, بگو این بار باور کردی😍
عشق در قاموس من از نان شب هم واجب تر است
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست😍,آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست👌
تو نیم دیگر من نیستی تمام منی!
تنها این را می دانم که دوست داشتنت, لحظه لحظه ی زندگی ام را می سازدو عشقت💞 ذره ذره ی وجودم را👌
مرا ببخش وبا لبخندت یهو بفهمان که بخشیده ای مرا, که من هرگز طاقت گریه ات😭 را ندارم!
بهش فوش دادم قبل از رفتن. خیالم را راحت کرده بود.
گفت: ( قبلش که نمی تونستم از تو دل بکنم💔, چه برسد به حالا که امیر حسینم هست.
اصلاً نمی شه.
مطمئن بودم این آدم قرار نیست به مرگ طبیعی بمیرد.
خیلی تکرار می کرد:
( اگر شهید 🌷نشی می میری) ولی نه به این زودی.
غبطه خوردم.
آخرین پیام هایش فرق می کرد.
نمی دانم🤔 بخاطر ایام محرم بود, یا چیز دیگری.
هیئت بسیار دارم. روضه های گوشی ام....
این تناقض تا ابد شیرین ترین مرثیه است/سرترین آقای دنیا را خدا بی سر 🌷گذاشت.
وقتی می میریم هیچ کس به داد ما نمی رسد, الّاحسین《 علیه السلام》😍
ای مهربان تر از پدر ومادرم حسین《علیه السلام》👌
پیامام به دستش نمی رسید
نمی دانستم گوشی اش 📱کجاست. ولی برایش نوشتم:
( نوش جونت. دیگه ارباب خریدت
دیدی آخر مارک دار شدی)
⚡📚 @seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
سلام شبتون بخیر
بعد کتاب دلبری چه کتابی شروع کنیم خوبه ؟؟
ممنون میشم نظرتون بگین
@khaademe_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ای کاش اهواز مسئولانی همچون " شهید اسدللهی" داشت ....
➕روایت شنیدنی امام صادق(ع) درباره مسئولان جهنمی!
#اهواز #کوت_عبدلله
@Panahian_ir