eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔸نیروی قدس سپاه و انتخاب به عنوان دومین فرمانده این نیرو سردار حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ با حکمی از سوی آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پس از سردار احمد وحیدی به عنوان دومین فرمانده این نیرو انتخاب شد. او در این نیرو فعالیت‌های گسترده‌ای در زمینه تقویت و گسترش فعالیت‌های محور مقاومت داشت. در واقع این فعالیت‌های سردار سلیمانی در کنار شهید عماد مغنیه بود که سبب قدرتمندتر شدن این نیرو و ناکامی رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود در خصوص فلسطین و همچنین لبنان شد. 🕊🕊🕊@seedammar
🍃هر روز در حالی که کت و شلوار زیبایی می‌پوشید به محل کار می‌آمد. یک‌روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است. علت را جویا شدم و متوجه شدم دختری مزاحم او شده و گفته تا تورو به دست نیارم ولت نمی‌کنم. به ایشان گفتم با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتفاق خیلی عجیب نیست. از فردا او بدون کت و شلوار و باچهره ای ژولیده و موهای تراشیده و دمپایی به سر کار می آمد تا اینکه از آن وسوسه شیطانی رها شد. 📚سلام بر ابراهیم 🌷يادش با ذکر 🍃 🕊🕊🕊@seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #ڪتاب_عارفانه🌙 #قسمت_سی_و_هفتم 🌹آیینه ورزان (راوی:حجت الاسلا
سادات سجادی: 🌙 💢دو حاجت (راوی: دکتر محسن نوری) به جرئت می توانم بگویم که احمد آقا خودیت نداشت. نفسانیتی نداشت که بخواهد بین او و معبودش حجاب شود. برای همین به نظر می آمد که به برخی اسرار غیب دست پیدا کرده. گاهی اوقات مسائلی برای ما مطرح می کرد که در رابطه با هدایت ما مفید بود. پیش بینی ها و خبر از آینده می داد که برای ما بسیار با ارزش بود. من از دوستان احمد آقا بودم. خاطرم هست یک روز در این سال های آخر، در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود! من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمد آقا مخفیانه به من گفت: شما دو تا حاجت داری که این دو تا حاجت را از خدا طلب کردی. اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه ی خوبی از اعمال و نفس خود داشته باشی یا نه. من خیلی تعجب کردم. ایشان به من توصیه کرد: اگر می خواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبه ی خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. بعد ایشان ادامه داد: یکی از این حاجت ها را خدا برای این عاشورا روا خواهد کرد به شرط مراقبه. خدا راشکر، من آن سال حال خوبی داشتم. خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. محرم آغاز شد. در روزهای دهه ی اول مراقبه ی خودم را بیشتر کردم. در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند. بعد از دو سه روز احمد آقا من را در مسجد امین الدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت دستم را فشرد و به من گفت: بارک الله وظیفه ات را خوب انجام دادی. خداوند یکی از آن حاجت هایت را به تو می دهد. بعد به من گفت: می خواهی بگویم چه حاجتی داری!؟ من روی اعتمادی که به او داشتم و از شدت علاقه ای که به ایشان داشتم گفتم: نه نیازی نیست. چند روز بعد حاجت اول من روا شد. گذشت تا ایام اربعین ایشان مجددا به من گفت: خداوند می خواهد حاجت دوم را به شما بدهد. منتهی منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت می کنی. من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین، اما در روز اربعین یک اشتباهی از من سر زد. آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به غیبت کردن و من آنجا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. اما به دلیل ملاحظه ای که داشتم چیزی نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم. خیلی سریع به خودم آمدم و متوجه اشتباهم شدم. بعد از آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد از اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم. بعد از اربعین به خدمت احمد آقا رسیدم. از ایشان درباره ی خودم سوال کردم؟ گفت: متاسفانه وضعیت خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلا به شما نمی دهد. بعد با اشاره به مجلس غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبه ای که باید داشته باشی. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ این تسلط روحی ایشان بر دوستانش باعث شده بود که احمد آقا بیشتر از یک دوست برای ما باشد. او برای ما یک مربی بود. یک استاد اخلاق بود. و ما و سایر دوستان خیلی احمد آقا را دوست داشتیم. ما علاقه ی شدیدی نسبت به احمد آقا داشتیم. من و همه ی بچه های مسجد خیلی ایشان را دوست داشتیم. منتهی احمد آقا آن قدر تکامل پیدا کرده بود، آن قدر مدارج عالیه را طی کرده بود، آن قدر این اواخر به حضرت حق تقرب پیدا کرده بود که دیگر ماندنش در دنیا خیلی سخت به نظر می آمد. •═• •• 🌺••◈☘️◈••🌺 •• •═ شهید ابراهیم هادے 🕊🕊🕊@seedammar
بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش می‌کردم، می‌گفت: میل ندارم. یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را می گرفت.😉 چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود✨ همہ گردان می‌دانستند محسن اهـل و شبـانـه اسـت.🌿 شهید محسن حججی🌹 بـرشی از کتاب صلوات 🌷🍃 🕊🕊🕊@seedammar
❤️ حاج حسین یکتا : اهل‌ بیت گفتن : ڪونوا لَنا زَیْناً ... براے ما زینت باشید ؛ شهید زین‌الدین از بس زیبا بود ؛ ڪه خوشگلِ خوشگلا ، یوسف زهرا ، خریدش ! « تا خریدنے نشیم شهید نمیشیم .» صلوات 🌷🍃 🕊🕊🕊@seedammar
-❁🌸 🌸❁- همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد. ⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد. 👈 و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود .👌 📚 سلام بر ابراهیم 🌹صلوات 🕊🕊🕊@seedammar
کانال تعلق دارد به شهدای که بهشون ارادت دارم❤️ حضور شما درکانال دعوت ازخود صاحب کانال است🌹 چون #فلافل فروش. بر ابراهیم در کانال قرار گذاشته شدن http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
💠معرفی کتاب 4⃣3⃣ 📗کتاب همسایه آقا 🌷🍃🌷🍃 🔰محتوا 💢همسایه آقا؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم(جاوید الاثر) است که حاوی خاطراتی از دوران کودکی این شهید مدافع حرم و چگونگی ورود وی به بسیج و پاسداران و نحوه پیگیری او برای اعزام به سوریه و قرارگیری در صف مدافعان حرم. 💢در این کتاب📕 علاوه بر اعضای خانواده این شهید، با دوستان و برخی از وی نیز گفت‌وگو شده که در نهایت در قالب کتاب درآمده است. 🔰برشی از کتاب 🌷نمی دانم آن روز بود یا یک روز دیگر که من و علی در مورد با هم حرف میزدیم 🌷علی به خاطر عشق که به حضرت زهرا(علیه السلام) داشت چیزی با این مضمون گفت دوست دارم و بی نشان باشم و "پیکرم برنگرده" . . . یادشهدا ذکر صلوات @seedammar
🌷 ❣| لَیِّنْ قَلبے لِوَلِیِّ أَمْرِڪْ |❣ کاش میذاشت یه جوری زندگی می کردیم که سال دیگه📆 همین موقع به میگفتن..↓ +مآدَرِ شَهید ... 🌹🍃🌹🍃صلوات @seedammar