eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تقدیم به همسران شهدا که از همه عاشق ترند...❤ ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا است. ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که است... سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود. ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، باشد تا از این زندگی کوتاه بگیرند سمت بهشت . ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق است. و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین! بله بگوید به شرط آخرت... 💕 اصلا خدا زن را آفرید تا شود... 💕 شادی روحشون 🍃🌹🍃🌹 @seedammar
💞 _کجا میری؟!! +بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم. +عراق! _میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟! +رشته ای بر گردنم افکنده دوست! _زدم زیر گریه... +کاش الان اونجا بودم عزیز. _که چی بشه! +آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! _لذت میبری زجر بکشم؟! +بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! _گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.‌ به روایت همسر شهید 📚کتاب اسم تو مصطفاست‌ 🌷 🌷 @seedammar
🐚🌼🐚🌺🐚🌼🐚 ➕شکر بی‌پایان خدایی را که محبت و امام شهدا🌷 را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در خادم باشم😍 ➕اگر می‌خواهید کارتان پیدا کند به سر بزنید زندگی نامه شهدا را بخوانید📖 سعی کنید در روحیه خود "شهادت طلبی" را پرورش دهید🕊 🌹🍃صلوات @seedammar
🔹یادگیری برایش خیلی اهمیت داشت. تا جایی که، دنبال یکی از بهترین👌 اساتیدِ زمان شهر رفت و با زحمت فراوان برای قرآن به نوجوان‌ها ایشون رو به مسجد🕌 آورد. 🔸گاها میشد زمانی که استاد براش کاری پیش میومد، پیش نوجوان‌ها مینشست و از عمد قرآن📖 رو اشتباه میخوند تا بچه‌ها اشتباهش رو بگیرن و امیدوار بشن به یادگیری قرآن... 💢حالا مدت‌ها از اون کلاس قرآن گذشته و ما به دلیل علاقه فراوان به قرآن، قصد کردیم، هر روز یک صفحه قرآن📖 از طرف سید ابراهیم هدیه کنیم به باب الحوائج العباس علیه السلام، ان‌شاء‌الله که این را بپذیرند🤲 🌷 🌹🍃صلوات
ج 🌷 💠 حسرت شهادت 🔰 فرمانده ای داشت به نام . میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو!😵 گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم کردم..☝️ 🔰از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️ گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! 🔰میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم! خلاصه سرماه که شد رفتم به نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊 اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔 🔰میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢 میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا گر تمام ما هستن! 💔 🌹 🌹🍃صلوات @seedammar
1⃣ سید ابراهیم میگفت دفعه اول که به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره درست خورد کنار من ولی به من نخورد.. گفتم شاید مشکل مالی دارم خدا نخواسته شهید بشم.. آمدم ایران و مباحث مالی خودم را حل کردم.. 2⃣ دفعه دوم که رفتم سوریه،باز خمپاره خورد کنار من و به من چیزی نشد.. گفتم شاید وابستگی به خانواده و بچه هاست که نمیذاره شهید بشم.. آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم.. 3⃣ و برای بار سوم که به سوریه اعزام شدم در عملیاتی ترکش خوردم و مجروح شدم ولی شهید نشدم.. به ایران که آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشكلم را پرسیدم.. ایشان گفتند: "من كان لله كان الله له" تو برای خدا به جبهه نمیروی برای شهادت میروی.. نیتت را درست کن خدا تو را قبول میکند.. پدرش میگفت : این دفعه آخر مصطفی (سيدابراهيم) عجیب بال و پردرآوره بود دیگر زمینی نبود.. رفت و به آرزويش رسيد.. 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ‌
♥️🌿 رفیقش‌ می گفت: گاهی میرفت‌ یه گوشه ا ۍ خلوت، چفیه اش‌ رو‌ می ڪشید‌ روۍ سرش‌ درحالت‌ سجده‌ می موند.. به قول‌ معروف‌ یه گوشه اۍ خدا رو‌ گیر می آورد.. مصطفی واقعا‌ً عبد‌ِ صالح‌ بود.. 🕊🌱
من از آقا مصطفی‌ یاد گرفتم، اگه از در انداختنت بیرون از پنجره بیا بجنگ برای خواسته هات... ناامیدت کردن پا پس نکش برو جلو خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی بهت میده خواستت رو...
همه شهر پر از بوی خداست؛ عابرى گفت: که این مطلق نادیده کجاست؟! شاپرک پر زد و با رقص خود آهسته سرود.. چشم دل باز کن این بسته به افکار شماست ... 🌷 روزتون شهدایی🌙✋
رسیدن به عشق است... آرے که گفته است؟ که عاشق شدن کار با دل ندارد؟ رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است... و این راه جز "عشق" حاصل ندارد! :) 🕊 🌷
اتل متل توتوله چشم تو چشم گلوله اگه که پات نلرزید نترسیدی قبوله
◾️توصیه_شهید 📝 توے این جهاد عملت با اخلاص می‌شه و لحظه به لحظه به یاد خدا هستے... تو سنگر نشستی و تیر دشمن رو می‌بینے که از کنارت رد می‌شه🖐🏻 وقتے این تیرها از کنارم رد می‌شدن میگفتم: من هنوز لیاقت شهادت ندارم!🥀 بعد می‌فهمیدم که مصطفے ‌صدرزاده داره اینجا ساخته می‌شه✨ خدا میخواد یه چیزهایی رو به من بفهمونه... جهاد نقطه عطفیه که انسان اگه توش قرار بگیره روحش متعالی می‌شه!🌿